۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

رهنورد: خون شهیدان جنبش سبز به ثمر خواهد نشست




جرس: زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه تهران به همراه جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی، به منزل پدری شهید احمد نعیم آبادی یکی از شهدای ۲۵ خرداد سال ۸۸ رفتند و با خانواده داغدار وی دیدار و گفت و گو کردند. به گزارش خبرنگار کلمه ، در آغاز این دیدار خانواده شهید نعیم آبادی ضمن ارائه گزارشی از چگونگی شهادت فرزندشان گفتند: احمد ،نخستین شهید تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد است که بعد از انتقال به بیمارستان حضرت رسول اکرم به شهادت رسید. رهنورد ضمن دلجویی از خانواده این شهید جنبش سبز ، صبر و بردباری آنها را ستود و گفت : اطمینان داریم که خون او و همه شهیدان جنبش سبز به ثمر خواهد نشست. خانواده شهید نعیم آبادی بویژه مادر داغدارش در این دیدار تاکید کردند که همچنان به فرزند شهیدشان افتخار می کنند و به درستی راه او ایمان دارند. آنها همچنین گفتند که علاوه بر فرزند شهیدشان همه اعضای خانواده ،به نتیجه انتخابات معترض بودند و برای گرفتن حق و رای خود در اعتراض های خیابانی شرکت داشتند. به گزارش منابع مختلف خبری ،شهید احمد نعیم آبادی نخستین شهید تظاهرات میلیونی مردم در روز ۲۵ خرداد ۸۸ است که بعد از انتقال به بیمارستان حضرت رسول اکرم به شهادت رسید.پیکر این شهید با تاخیری یک هفته ای به خانواده اش تحویل و در قطعه ۵۶ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد .مسوولان بیمارستان به خانواده شهید نعیم ابادی گفته بودند که وزارت اطلاعات پیکر این شهید و هشت شهید دیگر را از بیمارستان برده است.خانواده نعیم ابادی پس از پیگیری های طاقت فرسا موفق شدند پیکر فرزندشان را در پزشکی قانونی کهریزک تحویل بگیرند. خانواده نعیم آبادی در دیدار با رهنورد تاکید کردند که همچنان خواهان معرفی و محاکمه قاتلان فرزندشان هستند و بارها به مراجع قضایی شکایت کرده انداما پس از یکسال هنوز پاسخی دریافت نکرده اند.به گفته خانواده این شهید مراجع قضایی به تازگی به آنها پیشنهاد دریافت دیه را داده اند.خانواده نعیم ابادی از پذیرفتن دیه سر باز زده اند و مصرانه خواستار شناسایی و محاکمه عاملان و آمران شهادت فرزندشان و دیگر شهدای جنبش سبز شده اند.

الیاس نادران:در همایش ایرانیان سرو مشروب ورقص مختلط وجود داشته است


الیاس نادران، از نمایندگان اصولگراى منتقد دولت، روز یکشنبه اسفندیار رحیم مشایى را به دیدار با سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل متهم کرد و گفت که در همایش اخیر ایرانیان خارج از کشور مشروب سرو شده و رقص هاى مختلف برپا شده است.
اسفندیار رحیم مشایى، رییس دفتر محمود احمدى نژاد، رییس جمهور ایران که در ماه هاى اخیر به دلیل اظهارنظرهاى خود هدف انتقادهاى شدید اصولگرایان بوده است روز یکشنبه بار دیگر در جریان احضار وزیر امور خارجه جمهورى اسلامى به مجلس محور انتقادهاى تازه اى قرار گرفت.
الیاس نادران، نماینده تهران در مجلس شوراى اسلامى، در جریان طرح سوال از منوچهر متکى در باره «نقش شوراى عالى ایرانیان خارج از کشور در آزادسازى مشروط معصومى‌ نژاد و دمیرچى ‌لو» در ایتالیا، از همایش ایرانیان خارج از کشور شدیدا انتقاد کرد و گفت: «در این همایش افرادى دعوت شده اند که دلال رابطه ایران و آمریکا بوده اند. ساواکى ها، ضد انقلاب و … دعوت شده اند و بعد نیز دستور دادند که حقوق معوقه سى ساله آنها را پرداخت کنند.»
وى از منوچهر متکى پرسید که «آیا این اتفاقات با هماهنگى وزارت امور خارجه بوده و اساسا این وزارتخانه چه نقشى در این زمینه ایفا کرده و آیا اعتراضى داشته است؟»
آقاى نادران بدون نام بردن از اسفندیار رحیم مشایى گفت: «این آقا در سال گذشته در سفر به نیویورک ملاقات هاى مختلفى را با افراد مختلف انجام داده است. از جمله افرادى که ملاقات کرده است سفیر اسبق آمریکا در رژیم صهیونیستى (اسرائیل) بوده است و حالا این سوال پیش مى آید که چه مذاکراتى بین این دو تن صورت گرفته است؟ متن این مذاکرات کجاست.»
این نماینده منتقد دولت محمود احمدى نژاد گفته است که «من به این جریان مشکوکم…من با این حرف هایى که توسط این آقا زده مى شود مشکل دارم.»
اشاره آقاى نادران به سخنان رییس دفتر رییس جمهور ایران در همایش ایرانیان خارج از کشور است که مردادماه گذشته در تهران برگزار شد.
آقاى مشایى در اختتامیه این همایش گفته بود: «از مکتب اسلام دریافت‌هاى متنوعى وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفى کنیم.»
این سخنان مورد انتقاد شدید اصولگرایانى چون آیت الله محمد تقى مصباح یزدى، آیت الله محمد یزدى و حسن فیروزآبادى، رییس ستاد مشترک نیروهاى مسلح ایران قرار گرفت.
با این حال، رهبر جمهورى اسلامى ایران، در دیدار هفته گذشته خود با برخى از دانشجویان در باره «انتقاد از عملکرد برخى همکاران رئیس جمهور» گفت: «من در این زمینه ورود و قضاوتى نمى کنم البته ممکن است اشکال و ایراد وارد باشد اما باید مسائل را اصلى – فرعى کرد و مراقب بود که مسائل درجه دوم، جاى مسائل اصلى و تعیین کننده را نگیرد.»
«سرو مشروب و رقص مختلط»
الیاس نادران در بخش دیگرى از اظهارات روز یکشنبه خود از مجلس شوراى اسلامى خواست تا درباره «۵۰ میلیارد تومانى» که به گفته وى، براى برگزارى همایش ایرانیان در خارج از کشور هزینه شده است تحقیق و تفحص کند.
وى با انتقاد از واکنش محمود احمدى نژاد به اعتراض ها نسبت به این همایش، از رییس جمهور ایران نقل و قول کرد که گفته است: «چرا افراد این مسائل سطحى را مطرح مى کنند، حالا گیرم که پاى فلان هم به پاى فلان آقا خورد.»
این نماینده مجلس در واکنش گفته است: «فقط پاى افراد به هم خورده است؟ اینها شب همایش در هتل مشروب سرو نکرده اند؟ رقص هاى مختلط نداشته اند؟ بعد از آن در همایش چه مسائلى مطرح شد؟»
وى که به گزارش خبرگزارى مهر، سخنانش با «احسنت» نمایندگان مجلس شوراى اسلامى همراه شده بود، در باره شوراى ایرانیان خارج از کشور گفته است: «افراد معلوم الحالى این شورا را اداره مى ‌کنند. یکدفعه همین آقا را بکنند وزیر امور خارجه و قال قضیه را بکنند! آنها با تاسیس این شورا به موازات وزارت خارجه مى‌خواهند دستگاه دیپلماسى کشور را بى خاصیت کرده و قانون را دور بزنند و به مجلس پاسخگو نباشند.»
گزارش خبرگزارى هاى ایران حاکى است که منوچهر متکى، وزیر امور خارجه جمهورى اسلامى ایران در پاسخ به سوال الیاس نادران به تشریح فعالیت هاى این وزارتخانه و شوراى عالى ایرانیان خارج از کشور براى آزادى دو تبعه ایرانى بازداشت شده در ایتالیا پرداخت و از عملکرد این شورا دفاع کرد.
این گزارش ها مى افزاید: در پایان توضیحات الیاس نادران در خصوص سوال خود و اظهارات وزیر امور خارجه در این باره نمایندگان با ۵۵ راى موافق، ۱۱۰ راى مخالف و ۱۵ راى ممتنع، اعلام کردند که از پاسخ وزیر امور خارجه قانع نشده ‌اند.

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

آقای وزیر علوم آنچه که باید با خاک یکسان شود بسیج و فرهنگ بسیجی است نه چیز دیگر



باز نخبه ای از نخبگان کودتا که دستشانش عمیقا در کشتار و جنایت بر علیه ملت دخیل بوده و آغشته به خون جوانان این مرزو بوم است اظهار فضلی جانانه نمود که گر چنین نمی گفت می پنداشتیم مرده ای بیش نیست. این وزیر دانشمند علوم که مدارک تحصیلیش برای بسیاری مایه حسرت است در اظهار نظری بیان داشته که:"دانشگاهی که فرهنگ بسیجی در آن نباشد را با خاک یکسان می کنیم" این جناب مدرک دار و تحصیلکرده و مقاله نویس قهار یادش رفته که دوران بسیجی از جنس بسیج سال 88 سپری گشته است.من کاری با پیشینه خوب یا بد بسیج در گذشته در این مطلب کوتاه ندارم اما زین پس شک ندارم که فرهنگ بسیجی می بایست با خاک یکسان گردد و نامی از نام نامی بسیج بر اذهان باقی نماند .این دوران نام بسیج مترادف گشته با خون و جنایت و تجاوز ...بسیج تبلور پستی و دنائتی گشته که شاید دگر هیچگاه نتوان این نام را پالایش نمود .از این رو محکم تر از این حضرت دانشمند بیان می دارم که آنچه باید با خاک یکسان شود فرهنگ بسیجی است نه چیز دیگر.

نامه عیسی سحر خیز از زندان رجایی شهر به دبیر کل سازمان ملل متحد



عیسی سحرخیز، روزنامه نگار زندانی، با نوشتن نامه ای خطاب به بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، از وی خواسته است اجازه دهد، هیاتی از نمایندگان واقعی ملت ایران، همزمان با حضور آقای احمدی نژاد و هیات ایرانی در ایام برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل در مقر این نهاد بین المللی در نیویورک حضور یافته و گوشه هایی از واقعیت های موجود جامعه ایران به خصوص در زمینه زیر پا گذاشتن قوانین داخلی و میثاق های بین المللی و منشورهای سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر را بیان دارند. به گزارش وبسایت مهدی سحرخیز، وی در نامه اش آورده است: مقامات سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی طی این ۱۱ ماه گذشته حاضر نشده اند به شکایت های بر حق و متعدد اینجانب و دوستان و دیگر قربانیان تحت شکنجه و آزار و اذیت های گوناگون روحی، جسمی و جنسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری۲۲ خرداد ۸۸ رسیدگی و عاملان و آمران شناخته شده این جریان ها از جمله مقامات عالی رتبه قضایی امنیتی چون آقایان سعید مرتضوی دادستان و غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات و شخصیت های سیاسی عالی رتبه چون آقایان محمود احمدی نژاد وآیت الله خامنه ای که بنا بر وظایف و مسئولیت های قانونی مندرج در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران و همچنین مقررات و منشورهای بین المللی پذیرفته شده از جانب ایران نقش مستقیم در اعمال نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت داشته و یا در قبال آن سکوت کرده اند تحت پیگرد قانونی و مجازات قرار دهند، از جنابعالی تقاضا دارم حال که حقوق قانونی شهروندان ایرانی رعایت نشده و حتی اوضاع آنان با تبعید به زندان رجایی شهر که محل اصلی نگهداران جنایتکاران خطرناک است و بازداشتگاههای اوین که از کوچکترین حقوق انسانی زندانیان در آنها رعایت نمی گردد بدتر نیز شده است. گفتنی است عیسی سحرخیز، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در ۱۲ تیرماه سال ۸۸ دستگیر شده و در بازجویی‌های آغازین و پس از ضرب و شتم، دچار شکستگی دنده نیز شده است. تقاضاهای مکرر این روزنامه‌نگار برای معاینه توسط پزشک قانونی و تایید این شکستگی تاکنون بی‌پاسخ مانده‌ است. متن کامل نامه وی به شرح زیر است: بنام خدا جناب بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد با اهدای سلام و احترام پیرو نامه چند ماه گذشته خویش در تاریخ ۲۶ فروردین ماه، زمانیکه قرار بود جنابعالی به ایران تشریف بیاورید و به دلایل اداری و مسائل سیاسی چنین سفری انجام نشد و در آن زمان اینجانب عیسی سحرخیز به نمایندگی از سوی جمعی از زندانیان عقیدتی، مطبوعاتی و سیاسی مستقر در بند ۳۵۰ زندان اوین از شما دعوت کردم تا به محل بازداشتگاه و نگهداری ما مراجعه تا با واقعیت های موجود در زندان های ایران آشنا شوید. اکنون که در آستانه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد و نشست های تابع آن در ماه سپتامبر ۲۰۱۰ میلادی قرار گرفته ایم تقاضای خویش و دوستانم را به گونه ای دیگر به آن جناب مطرح می سازم. از آنجائیکه مقامات سیاسی و قضایی جمهوری اسلامی طی این ۱۱ ماه گذشته حاضر نشده اند به شکایت های بر حق و متعدد اینجانب و دوستان و دیگر قربانیان تحت شکنجه و آزار و اذیت های گوناگون روحی، جسمی و جنسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری۲۲ خرداد ۸۸ رسیدگی و عاملان و آمران شناخته شده این جریان ها از جمله مقامات عالی رتبه قضایی امنیتی چون آقایان سعید مرتضوی دادستان و غلامحسین محسنی اژه ای وزیر اطلاعات و شخصیت های سیاسی عالی رتبه چون آقایان محمود احمدی نژاد وآیت الله خامنه ای که بنا بر وظایف و مسئولیت های قانونی مندرج در قانون اساسی و قوانین موضوعه ایران و همچنین مقررات و منشورهای بین المللی پذیرفته شده از جانب ایران نقش مستقیم در اعمال نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت داشته و یا در قبال آن سکوت کرده اند تحت پیگرد قانونی و مجازات قرار دهند، از جنابعالی تقاضا دارم حال که حقوق قانونی شهروندان ایرانی رعایت نشده و حتی اوضاع آنان با تبعید به زندان رجایی شهر که محل اصلی نگهداران جنایتکاران خطرناک است و بازداشتگاههای اوین که از کوچکترین حقوق انسانی زندانیان در آنها رعایت نمی گردد بدتر نیز شده است، به موارد زیر توجه و در صورت مصلحت در خصوص تک تک موارد یا مجموعه آن اقدامات لازم به عمل آورید. ۱- اعزام نماینده تام الاختیار خویش در امور حقوق بشر برای رسیدگی به چگونگی رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران بویژه طی ۱۵ ماه اخیر تسریع نمایند. ۲- یک کمیته حقیقت یاب را برای رسیدگی به ابعاد و گستردگی جنایت علیه بشریت طی مدت مذکور تعیین و هرچه سریعتر به ایران اعزام و نتایج تحقیق ، بررسی و دستاورد های آن را طی گزارش رسمی به مجمع عمومی سازمان ملل و نهادهای تابعه ارائه شود ودر صورت ضرورت در ارگانهای حقوقی و قضایی تابعه با خاطئان یا جنایتکاران احتمالی برخورد گردد. در خاتمه از آنجائیکه در مورد صحت انتخابات ریاست جمهوری گذشته ایران مباحث بسیاری وجود دارد و نهادهای بین المللی نیز آنرا تائید نکرده اند و به خصوص میلیونها شهروند ایرانی آقای محمود احمدی نژاد را نماینده قانونی و مشروع خود نمی دانند، اجازه فرمائید هیاتی از نمایندگان واقعی ملت ایران از جمله جمعی از قربانیان و شکنجه شدگان ایام اخیر به مصلحت و انتخاب جنابعالی یا نماینده تام الاختیارتان همزمان با حضور آقای احمدی نژاد و هیات ایرانی در ایام برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل در مقر این نهاد بین المللی در نیویورک حضور یافته و گوشه هایی از واقعیت های موجود جامعه ایران به خصوص در زمینه زیر پا گذاشتن قوانین داخلی و میثاق های بین المللی و منشور های سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر را بیان دارند و چون استحضار دارید همچنان که در برابر دولت ها متعهد است بیشتر از آن در قبال ملت ها و حقوق آنها وظیفه خطیری به عهده دارد. در این زمینه برنده جایزه نوبل سرکار خانم شیرین عبادی وکیل تام الاختیار اینجانب و فرزندم مهدی سحرخیز جهت هرگونه همکاری و هماهنگی های لازم معرفی می گردند. با احترام فراوان عیسی سحرخیز ۳/۶/۸۹

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

میرحسین موسوی: آقایان، با تهدید جهان ایران را به کام فاجعه می برند


با ترس از سرکوب، ترس از اعتراف گیری، ترس از بیکاری و تورم، ترس از تهاجم خارجی، ترس از شنود و دخالت در امور شخصی، ترس از چک های بی محل، ترس از فساد سازمان یافته، ترس از قاضی هایی که از بازجو ها دستور می گیرند و ایمان خود را با لباس های تیره و قیرگون ظلم می پوشانند امنیت بدست نمی آید. وقتی وزیر اطلاعات به دنبال امام جمعه و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی دروغ می گوید، چگونه می توان در چنین جامعه ای امنیت را سراغ گرفت. کسانی که سوار بر زرهپوش های امن دولتی چشم خود را می بندند و صحبت از عرضه نان به قیمت های بین المللی می کنند ، درد و ترس مردم را لمس نمی کنند. آنها نمی فهمند که ترس از بیرون ریختن اسباب و اثاثیه یک خانواده به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بها چگونه روح و جسم کم در آمدها را می تراشد. کسانی که می توانند از تحریم ها کیسه خود را بیشتر پر سازند، نمی توانند نگرانی مردم را از آینده این تحریم ها و خطرهای ناشی از آن را درک کنند. بازگشت امنیت به جامعه با لباس های سیاه و مخوف که بر تن بسیج پوشانده می شود بدست نمی آید. عدم تحمل و انجماد نظام به جایی رسیده است که صدای ربنای هنرمند مورد علاقه مردم را به هنگام افطار روزه سانسور می کنند و یا به رسانه ها بخشنامه می کنند که مبادا کلمه ای در مورد جنبش سبز بنویسند.
سیاست های ماجراجویانه سالهای گذشته، گزافه گویی ها و رجز خوانی ها، کشور را در موقعیت خطیری قرار داده است. امروز در سطح جهان بدخواهان ملت ما بر طبل خشونت و تجاوز می کوبند. آنها برای عملی کردن تصمیم های شوم خود احتیاج به برانگیختن افکار عمومی در جهان دارند، متاسفانه لفاظی های داخلی که در آن تمام کره زمین مورد تهدید قرار می گیرد بهانه لازم را برای تبلیغات در این زمینه فراهم می سازد. واکنش جنبش سبز به هرگونه تهدیدی از سوی بیگانگان با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان است.




جمعی از رزمندگان جنگ با عراق، با میرحسین موسوی دیدار کرده و نگرانی ها و نقطه نظرات خود را در باره اوضاع داخلی کشور و خطرات خارجی بیان داشتند. میرحسین موسوی در پاسخ گفت:


شما شاهد بودید که در دوران دفاع مقدس دزفول را با موشک های یک تنی می زدند ولی مردم شهر را تخلیه نکردند و نمازجمعه ها نیز تعطیل نشد. در ایلام نیز همینطور بود. این شهر در معرض بمباران روزمره بود و بنده به یاد می آورم که هرگاه نمایندگان دولت به این استان می رفتند این مردم بودند که به آنها وعده آرامش می دادند. همه کشور همین طور بود. نه جنگ، نه کمبودها و نه درآمد 6 میلیاردی نفت احساس امنیت را از مردم نمی گرفت. (درآمد نفتی ایران در سال 88 بالغ بر 54 میلیارد دلار بود. اینجا)

سوال مهم این است که چرا امروز که صبح تا شب از همه جا صدای مناجات، دعا و مداحی بلند است و همه شبکه های تلویزیون تمام وقت تبلیغات دینی و مذهبی پخش می کند، در جامعه احساس امنیت وجود ندارد؟ دلیلش خیلی روشن است که ایمان وجود دارد اما با لباس ظلم و جور پوشانده شده است.
ترس از سرکوب، ترس از اعتراف گیری، ترس از بیکاری و تورم، ترس از تهاجم خارجی، ترس از شنود و دخالت در امور شخصی، ترس از چک های بی محل، ترس از فساد سازمان یافته، ترس از قاضی هایی که از بازجو ها دستور می گیرند و ایمان خود را با لباس های تیره و قیرگون ظلم می پوشانند، همه و همه نشانه های حضور گسترده ظلم و نبود عدالت است. در چنین حالتی ایمان نمی تواند امنیت بیافریند و یا هدایتگر مردم به سوی آینده و آخرتی روشن باشد. گمان نمی کنم دلایل زیادی برای اثبات این مساله لازم باشد. وقتی وزیر اطلاعات به دنبال امام جمعه و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی دروغ می گوید، چگونه می توان در چنین جامعه ای امنیت را سراغ گرفت.
آیا مردم حق ندارند در چنین شرایطی از این وزارت اطلاعات که ایجاد آرامش خاطر یکی از وظایف آن است احساس خوف و رمیدگی از نظام بکنند؟عجیب تر اینکه این آقایان و دوستان انها لباس حضرت پیامبر (ص ) را نیز برتن دارند. این موضوع شاهدی بر این است که تشبه ظاهری به پیامبر و معصومین نه عصمت می آورد و نه آرامش خاطر . گرچه این مقامات به ظاهر در پناه قدرت در امنیت کامل باشند.
احساس امنیت تنها در امنیت دولت و دولتیان خلاصه نمی شود. بحث از امنیت انسانی است و امنیت انسانی در آزادی از ترس و رهایی از نیاز به دست می آید. کسانی که سوار بر زرهپوش های امن دولتی چشم خود را می بندند و صحبت از عرضه نان به قیمت های بین المللی می کنند ، درد و ترس مردم را لمس نمی کنند. آنها نمی فهمند که ترس از بیرون ریختن اسباب و اثاثیه یک خانواده به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بها چگونه روح و جسم کم در آمدها را می تراشد. بویژه در فضایی که سرپوش گذاشتن به فسادهای بزرگ و قانون گریزی ها به یک رویه تبدیل شده است.
کسانی که می توانند از تحریم ها کیسه خود را بیشتر پر سازند، نمی توانند نگرانی مردم را از آینده این تحریم ها و خطرهای ناشی از آن درک کنند. به اینها اضافه کنید ترس از آنکه رای شما دزدیده شود و ترس از آنکه شما به حکومت اعتماد کنید و به اعتمادتان خیانت شود.
بازگشت امنیت به جامعه با لباس های سیاه و مخوف که بر تن بسیج پوشانده می شود به دست نمی آید. ایجاد دور نمای روشن و امنیت در جامعه در گرو آن است که پرده ظلم و بی عدالتی دریده شود و این کار جز با خواست یکپارچه مردم و جنبش متعلق به آنها امکان پذیر نیست. آزادی و عدالت و به دنبال آن امنیت و رهایی از ترس به یک ملت هدیه نمی شود، بلکه یک ملت بیدار آن را با قدرت صبر و استقامت به دست می آورد و هزینه ای که مردم امروز می پردازند در راه چنین دستاوردی است.
عدم تحمل و انجماد نظام به جایی رسیده است که صدای ربنای هنرمند مورد علاقه مردم را به هنگام افطار روزه سانسور می کنند و یا به رسانه ها بخشنامه می کنند که مبادا کلمه ای در مورد جنبش سبز بنویسند.
سیاست های ماجراجویانه سالهای گذشته، گزافه گویی ها و رجز خوانی ها، کشور را در موقعیت خطیری قرار داده است. امروز در سطح جهان بدخواهان ملت ما بر طبل خشونت و تجاوز می کوبند و مشخص است که در پیشبرد این دغدغه شوم رژیم صهیونیستی نقش بارزی دارد.
آنها برای عملی کردن تصمیم های شوم خود احتیاج به برانگیختن افکار عمومی در جهان دارند، متاسفانه لفاظی های داخلی که در آن تمام کره زمین مورد تهدید قرار می گیرد بهانه لازم را برای تبلیغات لازم در این زمینه فراهم می سازد.
آنچه مربوط به جنبش سبز است واکنش به هرگونه تهدیدی از سوی بیگانگان با حفظ حد و مرز با اقتدارگرایان است. همه ما به صورت بی پرده و صریح از منافع ملی خود دفاع خواهیم کرد. ما مشفقانه و دلسوزانه توصیه می کنیم که قبل از اینکه دیر شود برای پیشبرد سیاست خارجی معتدل و کاهش خطرات برای کشور از سرمایه های معتبر، عاقل و با تجربه استفاده شود.

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

مشت آهنین زیر عبای آقای خامنه ای پنهان است



فریب تعلیق مرتضوی حسن حداد و علی اکبر حیدری فر را نخورید. حجت الاسلام طائب را که یکی از نمایندگان و حلقه های دستورات و فتواهای جنایات بعد از انتخابات است باید محاکمه کرد تا اطلاعات تکمیلی و شواهد کشتار و سرکوب جوانان و مردم معترض به انتخابات در دادگاه افشاء شود. از طریق تعدادی از نیروهای لباس شخصی و رده بالای سپاه پاسداران که جلسات متعددی با آقای جوانی و جزایری، عراقی جعفری و... در شورای فرماندهی سپاه داشتند و نیز از نیروهای دست دوم مانند آقای الله کرم و ... می توان سر نخ هایی از چگونگی تشکیل جلسات مکرر بدست آورد. شهادت اعضای خانواده های نزدیک، همسران و فرزندان آنها و همچنین مدارک موجود در پرونده خصوصی آنها نشان خواهد داد که این لباس شخصی ها و نیروهای سپاه توسط چه کسان و چگونه دستور گرفتند. سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 88 پدیده ازقبل برنامه ریزی شده بود که توسط مشاوران سیاسی و نظامی در هیات مشخص در دفتر نهاد رهبری و شورای فرماندهی سپاه پاسداران و نیروی انتظامی طراحی شد.


سلام به پیک نت- لطفا نامه اینجانب که همسر یک آزاده جنگ و دفاع مقدس است را در سایت خود منتشر نمایید و ایمیل من نیز اعلام نگردد.
در خبرها آمده است که سعید مرتضوی، حسن حداد و علی اکبر حیدری‌فر‌، سه نفراز قضات دستور دهنده انتقال معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری به زندان کهریزک، حکم تعلیق گرفته‌اند و نیز عبدالحسین روح‌الامینی، علی کامرانی و علی جوادی‌فر، پدران سه تن از قربانیان بازداشتگاه کهریزک اعلام کردند که حقوق فرزندانشان را تا آخرین مرحله پیگیری خواهند کرد. من به عنوان هموطن و خواهر کوچک شما چند نکته را می خواهم بگویم . شاید آرزوی ریشه کن شدن ظلم و اجرای عدالت در کشور برآورده گردد. انشاالله

1- شوهر اینجانب یکی از بسیجی های زمان جنگ بود. سالها در جبهه و در جنگ هشت سال دفاع مقدس شرکت داشت و بارها در جبهه زخمی شد، اما لیاقت شهادت را نداشت. همانگونه که در زمان شاه و در زندان های مخوف آن دوران با تحمل صبر و امیدواری نسبت آینده کشور و دعای مردم زنده مانده است. اکنون در زندگی روزمره خود بسر می بریم. من شوهرم و دوستان صادق و مخلص ما به انقلاب اسلامی که هم رده های شوهر من در زمان جنگ نیز می باشند، جنایات صورت گرفته در وقایع بعد از انتخابات، خصوصا در زندان کهریزک، واقعه 22 خرداد 88 ، 30 خرداد 88، واقعه تلخ عاشورای 88 تهران و... را غیر قابل قبول می دانیم و آن را محکوم می کنیم. من و شوهرم و همچنین بچه هایم که اکنون دانشجو هستند همگی به میر حسین موسوی رای دادیم، همانند فرزندان این مردم و جوانان این کشور. در راهپیمایی های بعد از انتخابات هم شرکت داشته ایم. خصوصا پسرانم بی پروا به دنبال رای خود بودند. پسر بزرگم در روز 13 آبان سال قبل در خیابان انقلاب دستگیر گردید و بشدت مورد ضرب و شتم لباس شخصی ها قرار گرفت. وی اکنون به قید وثیقه آزاد است. شوهرم علیرغم اعتقاد به نظام معتقد است که نظام به بیراهه رفته است و دستهای ناپاکی در نظام جمهوری اسلامی توطئه کرده اند تا مردم را از حقوق و بدست آوردن رای خود ناامید کنند. من و شوهرم و فرزندانم به نوبت خود و همانند سایر هموطنان به شما خانواده های داغدار تسلیت عرض می نماییم. امید وارم این خانواده حقیر را در غم خود شریک بدانید.
2- سرکوب معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 88 پدیده ازقبل برنامه ریزی شده بود که توسط مشاوران سیاسی و نظامی در هیات مشخص در دفتر نهاد رهبری و شورای فرماندهی سپاه پاسداران و نیروی انتظامی طراحی شد.
3- بسیاری از نیروها ی سپاهی و بسیجی های زمان جنگ به دلیل اینکه چنین تصمیم خطرناکی را با وصایای امام خمینی و اهداف انقلاب اسلامی مغایر می دیدند از همکاری با نیروهای لباس شخصی، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران در سرکوب و جنایات علیه جوانان و مردم معترض نسبت به انتخابات ریاست جمهوری امتناع ورزیده و از ادامه همکاری با آنان در سرکوب و کشتار مردم منصرف شدند. همانطور که مطلع هستید تعدا زیادی از نیروهای سپاهی و غیر سپاهی وفادار به انقلاب اسلامی بعد از انتخابات دستگیر شدند و یا بطور خیلی محرمانه بازنشسته و یا توسط افراد خاصی از فرستادگان نظام و به طور خصوصی توجیه و حتی تهدید شدند.
4- معرفی تعداد از نیروهای رده میانی نیروی انتظامی و یا معرفی تعدادی از قضات مانند مرتضوی در دستگاه قضاییه نباید شما را نسبت به پیگیری و اجرای عدالت در معرفی آمران و عاملان اصلی جنایات کهریزک غافل سازد. نباید مشکلات پیش پایتان شما را از ادامه کار باز دارد و از دستگاه قضا به دنبال دستوردهندگان و فتوا دهندگان این جنایت باشید. فراموش نکنید که اعلام فتوا و دستور شرعی برای سرکوب و قتل و جنایات توسط آدم های معمولی اعلام نشده است. درخواست نمایید شخص حجت الاسلام طائب به عنوان یکی از نمایندگان و حلقه های این دستورات و فتواها به دادگاه احضار شود. اطلاعات تکمیلی و شواهد کشتار و سرکوب جوانان و مردم معترض به انتخابات در دادگاه افشا خواهد شد. تعدادی از نیروهای لباس شخصی و رده بالای سپاه پاسداران که جلسات متعددی با آقای جوانی و جزایری ، عراقی جعفری و... در شورای فرماندهی سپاه داشته اند و نیز از نیروهای دست دوم مانند آقای الله کرم و ... می تواند سر نخ هایی از چگونگی تشکیل جلسات مکرر شهادت اعضای خانواده های نزدیک، همسران، فرزندان و مدارک موجود در پرونده خصوصی آنها نشان خواهد داد که این لباس شخصی ها و نیروهای سپاه توسط چه کسان و چگونه دستور گرفته اند. این بررسی ها و شواهد در دادگاه کنونی قابل پیگیری نیست زیرا مثل خیلی از پرونده های دیگر به سرانجام نامعلومی گرفتار می شود. ولی اگر دادگاه مستقل و با قدرت کامل وارد موضوع گردد امکان بررسی وجود خواهد داشت.
فراموش نکنید که توصیه ها و رهنمود های آقایان آیت الله مصباح یزدی و احمد جنتی و ... پشت انجام این جنایات قرار دارند.
5- یاد، خاطره و خون های ناحق ریخته شده فرزندان شما فقط به شما تعلق ندارد بلکه متعلق به تمامی مردم با ایمان، آزاده و حق جوی کشور اسلامی ماست. همانگونه که شهدای جنگ هشت سال دفاع مقدس متعلق به تمامی مردم ایران زمین و تاریخ به یاد ماندنی کشور ما است.
6- بنا به گزارش های مورد اطمینان، هییت تصمیم گیر در بیت رهبری و برنامه ریزان جنایات بعد از انتخابات قصد دارد موضوع پیگیری عاملان جنایات در زندان کهریزک را در همین نقطه و با معرفی برخی از قضات مانند مرتضوی که اجرا کننده دستورات آقایان بوده است مختومه اعلام نمایند. در تصمیمات این هیات تصمیم گیر مقرر شده تا از نظر مالی نظرتان را جلب نمایند و تسهیلات رفاهی، اجتماعی و... خاصی را برای خانواده شما در نظر بگیرند. خصوصا اینکه آقای دکتر روح الامینی در یک مدت زمان کوتاه و با نظر آقای خامنه ای به یکی از پست های مدیریتی کشور منصوب می گردد. شرایط فوق الذکر را در مقابل عدم پیگیری نپذیرید. متاسفانه برای شما و اعضای خانواده تان برنامه ها و نقشه های ناگواری در پیش خواهند گرفت
7- لازم می دانم بگویم به غیر از نیروهای رسمی در زندانها که از آنها بعنوان بازجو نام برده می شود، بچه های ما در زندان ها توسط افرادی دیگرنیز مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می گیرند که تعدادی از این افراد طلبه های جوان هستند، تعداد از جوانان بیکار از حاشیه شهرها آورده شده اند.
مردم امید وارند ریشه ظلم، فساد، جنایات، فقر، تهمت، دروغ ، ناپاکی، نا امنی که بخشی از آن به دولت کنونی و بخشی دیگر به بیت شخص اول کشور برمی گردد را به چشم خود ببینند.منبع پیک نت
همسر یک آزاده

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

میرحسین موسوی: عده ای نفع خود را در ایجاد تفرقه بین ملت می بینند


ندای سبز آزادی: تازه ترین دیدار میرحسین موسوی با جمعی از فرزندان خانواده های ایثارگران بود. موسوی در این دیدار ضمن ترسیم آثار جنبش سبز مردم ایران، بر اتحاد و استقامت تا تحقق تغییرات مطلوب در کشور تاکید کرد. به گزارش کلمه میرحسین موسوی جنبش سبز مردم ایران را موجب الفت و نزدیکی اقشار مختلف مردم به یکدیگر دانست و گفت: «راهبرد زنجیره انسانی از میدان تجریش تا میدان راه آهن در سطح ملی دنبال می شود و همه ما با تکثر آرا، عقاید و فرهنگها و قومیت ها به تدریج لکنت زبان خود را از دست می دهیم و می توانیم راحت تر با هم صحبت کنیم.» جنبش سبز زمینه آشتی ملی را فراهم آورده است وی در همین زمینه افزود :«تشکل های سیاسی که با سیاست های غلط از هم جدا شده بودند، به تدریج به هم نزدیکتر می شوند، با هم مذاکره می کنند و بر سر یک سفره می نشینند. آنچه نقطه وصل آنها با یکدیگر است تلاش برای آزادی، عدالت و تفاهم بر سر پاسداری از حقوق ملت است. مرزهای خودی و ناخودی به تدریج کمرنگ می شود و به جای آن تعامل و گفت و گو می نشیند. امروز به برکت یک جنبش سبز مردمی زمینه آشتی ملی، دوستی و وحدت بیش از همیشه بین فرهنگهای گوناگون، قومیت ها و شیعه و سنی و همه اقشار بوجود آمده است.» رسانه ملی را به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند موسوی گفت :«گرچه عده ای که نفع خود را در تفرقه و شقه شقه کردن مردم می دانند با پرونده سازی و اقداماتی گسترده به نام مبارزه با جنگ نرم نفرت پراکنی را ادامه می دهند و جریانهای ناسالمی که امروز گاهی در فضای مجازی می بینیم که مقدسات را به سخره می گیرند، ریشه در این میلیاردها تومانی دارد که به عنوان جنگ سایبری و لشگر سایبری هزینه می شود. آنها می خواهند همانطور که رسانه ملی را با دخالت خود به یک رسانه تفرقه افکن یکطرفه تبدیل کرده اند فضای مجازی برآمده از جنبش سبز را با ویروس های خود آلوده کنند تا اعتماد ملت اسلامی ما از این پنجره زیبای باز شده سلب شود ولی این توطئه نیز نتیجه عکس خواهد داد.» سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را قرین هم می دانستند نخست وزیر دوران دفاع مقدس ضمن اظهار تاسف از اینکه نظام دچار جمود، فساد و ظلم شده است، گفت: «نظام هم اکنون نمی تواند متناسب با تغییرات جهانی و تغییرات داخلی تحول لازم را در خود ایجاد کند. این موضوع طبیعی هم هست چرا که موثرترین عنصر برای تغییرات مطلوب دخالت مردم در همه امور و رعایت حق تعیین سرنوشت برای ملت و رعایت حقوق شهروندی است. حتی سیاست نامه های قدیمی هم ظلم و ویرانی ملک را با هم قرین می دانستند.» امروز زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده میرحسین گفت :«قدیم ها در کتابهای دینی خود از زندانهای منصور دوانیقی ها و هارون الرشیدها می خواندیم و امروزه زندانهای ما از فرزندان مبارز و آزادیخواه این کشور پر شده است. حتی کسانی که شاکی از اتهاماتی هستند که بر آنها وارد شده به زندان برده می شوند و تهمت زننده و دستگاههای حامی او دور از دسترس قوه قضاییه قرار می گیرند.» رمز بازگشت نشاط به جامعه موسوی کلیدی ترین رمز تحقق مردمسالاری را قبول آرای مردم دانست و گفت : «آرای مردم است که می تواند کشور را از بحرانی که در آن گرفتار شده ،نجات بدهد و شور و نشاط را به جامعه بازگرداند.»

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

همسر یک زندانی سیاسی: رافت اسلامی این آقایان فقط شامل حال امریکایی ها و انگلیسی هاست



مهسا امرآبادی، روزنامه نگار و همسر مسعود باستانی روزنامه نگار دربند، از عفونت فک و دهان باستانی در زندان رجایی شهر خبر داد. امرآبادی در گفت و گو با «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» به شدت نسبت به وضعیت همسرش اظهار نگرانی کرد و گفت: متاسفانه بدون اینکه حتی یک دلیل بیاورند، همچنان با درخواست مرخصی استعلاجی مسعود مخالفت می شود. وی ادامه داد: دیگر نمی دانم داد خود را به کجا ببرم، هیچ یک از مسئولین قضایی پاسخ شفاف و روشنی به ما نمی دهند و عفونت دهان همسرم به شدت ما را نگران کرده است. جالب است که ما هیچ گاه رافت و عطوفت اسلامی که آقایان مدام از آن دم می زنند را ندیده ایم، گویا این رافت اسلامی تنها شامل زندانیان فرانسوی و انگلیسی می شود و ما که بچه همین مملکت هستیم باید با این ظلم ها بسازیم و از طرف دیگر توقع دارند ما دم بر نیاوریم و ساکت باشیم که مبادا دشمنان و بیگانگان سوءاستفاده کنند! امرآبادی همچنین وضعیت روحی مسعود باستانی را بسیار خوب توصیف کرد و افزود: مسعود در زندان رجایی شهر با انسان های بزرگی هم بند است و از این فرصت ها برای مطالعه و خودسازی و عبادت، حداکثر استفاده را می کند اما به هر حال دردی که می کشد بسیار طاقت فرسا است، از طرف دیگر ما از تبعیضی که تا کنون بر ما روا داشته شده است، گله مندیم زیرا حتی در عید نوروز نیز به مسعود مرخصی ندادند و اکنون که بیمار است و نیاز به معالجه فوری خارج از زندان دارد، با تقاضای ما جهت مرخصی استعلاجی مخالفت می شود. وی گفت: بارها به دادستانی مراجعه کرده ام اما دادستان هیچ گاه به تقاضای ملاقات من با ایشان پاسخ مثبت نداده است و من از ایشان سوال می کنم که چرا علی رغم درخواست های مکرر من برای دیدار با وی، حاضر نیست صحبت های من را بشنود؟

فراخان برای روزقدس

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

آيا بهتر نبود دولت پاكستان بجاي صرف ميلياردها دلاربرای ساخت بمب اتمي اين منابع را صرف زيرساخت مهار سيل در اين كشورمیکرد؟


تصاوير مردم بيچاره پاكستان كه در سيل گرفتار شده اند بسيار ناراحت كننده است مردمي كه در سايه بي تدبيري و تنازعات داخلي به چنين روزي گرفتار آمده اند. واقعیت تلخ این است که بیماری‌های آبی با سیلاب ارتباط دارند؛ و با شیوع وبا که در ایالت خیبر شمالی در پاکستان گزارش شده است، به نظر می‌رسد که مصیبت‌های این سیل سر باز ایستادن ندارند. اکنون، ترس از این است که در نبود سیستم فاضلاب، با گسترش شدید بیماری‌های کشنده اسهالی مواجه شوند. آب‌های راکد نیز خطرات دیگری را به همراه دارند. همچنين سیل‌های پاکستان و آب‌های راکد ممکن است سبب افزایش ابتلا به مالاریا هم شوند در حال حاضر هیچ استراتژی موثری برای مدیریت آب در پاکستان وجود ندارد چنین استراتژی باید شامل بهبود سیستم‌های پیش‌بینی سیل و همچنین ساخت دیواره‌های مقابله با سیل در طول رود سند شود که اکثر جمعیت جنوبی پاکستان در اطراف آن زندگی می‌کنند حال اين سوال پيش مي آيد اگر دولت پاكستان بجاي صرف ميلياردها دلار در پروژه ساخت بمب اتمي اين هزينه را صرف ساخت ديواره هاي مقابله با سيل سامانه هاي پيش بيني هواشناسي و .. ميكرد مردمش را به اين حال و روز گرفتار مي كرد؟

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

امپراطوری وحشت جهانی پس از بمباران اتمی ایران



مهمترین سایت های خبری مترقی و حتی برخی خبرگزاریهای جهان، شب گذشته، مستند به تازه ترین اظهار نظر فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، از آینده هولناکی خبر دادند که کاسترو معتقد است یک گروه متشکل از بزرگترین کنسرن های سرمایه داری جهان آن را تئوریزه کرده و درتدارک اجرای آن هستند. کاسترو یکبار دیگر قربانی این فاجعه را "ایران" اعلام داشت.
کاسترو گفت: باید قدرت جسمانی و روانی جوانان ، بویژه جوانان آمریکائی را دوباره بسیج کرد. کاسترو اضافه کرد، بخش دوم سناریوی بمباران اتمی ایران، برپائی یک دولت جهانی زیر سیطره حلقه ای مرکب از بزرگترین سرمایه داران جهان و سیاستمدارانی همسو با آنهاست و بشریت باید علیه این فاجعه بپا خیزد. ما باید به جوانان نشان بدهیم که این "هولوکاست" هسته ای، موجودیت بشریت را در روی کره زمین با مخاطره جدی روبرو خواهد کرد.
سایت های خبری بر سخنان کاسترو افزوده اند:
آنچه رهبر انقلاب کوبا می گوید و نسبت به آن هشدار می دهد، مستند به کتابی است بنام "رازهای کلوپ بیلدربرگ" که یک روزنامه نگار روس بنام "دانیال استولین" آن را در سال 2006 تدوین کرده است. دراین کتاب تئوریسین ها و رهبران فکری این حکومت جهانی را "هنری کسینجر" وزیر خارجه (یهودی تبار آلمانی) اسبق امریکا، "جورج آل بور" وزیر اقتصاد انگلیس و همچنین روسای کمپانی های "گلدمن ساکس"، "کوکاکولا"، "تله کام فرانسه"، "تلفونیای اسپانیا"، "زیمینس، شل و بریتیش پترولیوم قید شده اند.
کلوپ بیلدربرگ متشکل از سیاستمداران، صاحبان صنایع، پادشاهان و شخصیت های تاثیر گذار جهانی نیز با این گروه همآهنگ است.
"بیلدربرگ" در سال 1954 توسط شاهزاده هلندی "برنارد" پایه گذاری شد و آخرین کنفرانس آن در ماه "ژوئن" گذشته در اسپانیا برگزار شد.
در ایران
اخیرا سرلشگر فیروز آبادی نیز طی سخنان در دانشکده "امنیت ملی دانشگاه عالی دفاع ملی" بی آنکه به این کتاب اشاره کند و منابع سخنرانی اش را بگوید، بصورت مغشوش، نکات اساسی این کتاب را به نفع کودتا مصادره کرد و در حاشیه انتقاد از بحث "مکتب ایرانی" رحیم مشائی از توطئه"ابرسرمایه جهانی" برای سلطه بر دنیا گفت.
فیروزآبادی همه فاجعه ای که در کتاب دانیل استولین . طرح شده و کاسترو با ابراز نگرانی به آن استناد کرده را در توطئه برای جلوگیری از ظهور امام زمان و جهانی شدن اسلام خلاصه کرد. فیروزآبادی گفت:
«من به عنوان موضعی که از منظر راهبردی دارم عرض می کنم که راهبرد عام اَبَرسرمایه‌داری جهت از هم پاشیدن وحدت اسلامی است و حرکت به سمت وحدت و ایجاد هرگونه اتحاد در کشورهای جهان. تلاش در ایجاد مانع برای جریان اَبَرسرمایه‌داری جهانی در رسیدن به نقطه هدف است که اگر اصرار برآن باشد نقطه هدف اَبَرسرمایه‌داری به سمت جنگ نظامی که امروز در ناتوی فرهنگی تجلی پیدا کرده است سیر می کند.»
بلافاصله رحیم مشائی در مصاحبه سانسور شده اش با خبرگزاری دولتی "ایرنا" این سخنان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و همآهنگ کننده نظامی کودتای 22 خرداد را مسخره کرده و او را "ابله" خواند.
این دعوای زرگری دوکودتاچی و سرقت راهبردی و ناشیانه فیروزآبادی از کتاب "رازهای کلوپ بیلدربرگ" که یکنفر باید پیدا شود و جملات ایشان را به فارسی ترجمه کند تا معلوم شود چه می خواهد بگوید، ربطی به آن نکته سنجی و هشدار دقیق جهانی که فیدل کاسترو آن را پیگیرانه ادامه میدهد ندارد!
سخنرانی فیروز آبادی (اینجا) و ابله خطاب کردن فیروز آبادی توسط رحیم مشائی (اینجا)

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

خلیج فارس تبدیل به میدان جنگ می شود؟


روزنامه "دی ولت" آلمان نوشت: مقابله با برنامه اتمی ایران به مرحله نهائی رسیده و منطقه برای یک موقعیت جدی آماده می‌شود. یا ایالات متحده و به احتمال بیشتر اسرائيل به مراکز هسته‌ای ایران حمله خواهند کرد و یا جامعه جهانی، مسلح شدن ایران به سلاح اتمی را تحمل خواهد کرد. اکنون مسئله توازن قدرت در خلیج فارس مطرح است.
آمریکا و اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که ایران حاضر به معامله بر سر برنامه اتمی خود نیست. در امریکا هیچکس نمی‌داند که اوباما در لحظه آخر چه تصمیمی خواهد گرفت: حمله یا پذیرش یک ایران اتمی. و در صورت حمله، آیا باید آمریکا خود وارد عمل شود یا اسرائیل را برای حمله آزاد خواهد گذاشت؟
امریکا 15 جنگنده اف 15 به عربستان سعودی و 209 موشک "پاتریوت" به کویت فروخته است. فروش جت‌های جنگی به عربستان و تقویت سیستم دفاع موشکی کویت، نشان میدهد که آمریکا خود را برای پی‌گیری دو استراتژی آماده می‌کند: جلوگیری از حمله متقابل ایران به پایگاه‌های آمریکا و متحدانش، در صورت حمله، و حفظ توازن قوای منطقه، در صورت تجهیز ایران به سلاح اتمی.

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

زهرا رهنورد: حکومت ایران از صدام بدتر است



زهرا رهنورد گفته که حکومت ایران به صدام‌حسین، رئیس‌جمهور پیشین عراق «فحش» می‌دهد اما «خودش بدتر از صدام با انسان‌ها رفتار می‌کند.» به گزارش تارنمای کلمه، او که این سخنان را در آستانه ٢٦ مرداد، بیستمین سال‌روز آزادشدن اسیران جنگ هشت‌ساله ایران و عراق بیان کرده، افزوده که «حاکمیت سرکوب‌گر فعلی توبه کند و از سرکوب ملت دست بردارد.» خانم رهنورد خطاب به آزادشدگان جنگ ایران و عراق گفته که «آیا در روزگار اسارت فکر می‌کردید وقتی از چنگ اسارت صدام آزاد می‌شوید در کشور خودتان با اسارت و زندانی‌شدن صدها بلکه هزاران آزادی‌خواه روبرو خواهید شد؟» در جریان حوادث پس از انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری ایران، به گفته مقامات نیروی انتظامی دست کم چهارهزار نفر از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات بازداشت شدند. همچنین در یک سال گذشته ده‌ها روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر نیز روانه زندان شدند. مخالفان دولت می‌گویند که محمود احمدی‌نژاد با دخالت «نیروهای نظامی و آرای مهندسی شده» در دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران به عنوان فرد پیروز معرفی شده است. اما حکومت ایران با رد گفته مخالفان، فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران مخالف و منتقد دولت را با متهم کردن به اینکه قصد «براندازی نرم و انقلاب مخملی» داشته‌اند، به حبس‌های طولانی مدت محکوم کرده است.

۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

وضعیت جسمانی کیوان صمیمی، روزنامه نگار دربندی که هنوز در اعتصاب غذا به سر می برد وخیم گزارش می شود.



طبق خبرهای رسیده ، این روزنامه نگار که بیست روز است در اعتصاب غذا به سر می برد وضعیت جسمانی مناسبی ندارد اما روحیه اش همچنان قوی و خوب است . با توجه به فرارسیدن ماه رمضان نگرانی ها در باره وی افزایش پیدا کرده است ،چرا که اکنون فقط به هنگام افطار و سحر آب و چای می نوشد. صمیمی و ۱۶ زندانی سیاسی دیگر زندان اوین سه هفته قبل به خاطر اعتراض به برخوردهای نامناسب زندانبانان و ماموران زندان به خصوص وعده های دروغین و رفتارهای نامناسب رییس زندان اوین، صداقت به سلول انفرادی منتقل شدند . آنها بعد از آن دست به اعتصاب غذا زدند بقیه این زندانی ها بعد از دو هفته به خاطر پیام های اقشار مختلف مردم بویژه شخصیت های جنبش سبز از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی به اعتصاب غذای شان پایان دادند اما صمیمی همان موقع اعلام کرد که تا زمان انتقال همه زندانیان اعتصاب کننده به بند عمومی اعتصاب غذایش را پایان نخواهد داد .اکنون زندانیان اعتصاب کننده بارها از وی خواسته اند که به اعتصاب غذایش پایان دهد اما او اعلام کرده که به خاطر فرزندان دربندش این کار را نخواهد کرد و تا رهایی آنها از سلول انفرادی به این اعتصاب ادامه خواهد داد. خانواده صمیمی به شدت نگران سلامت وی هستند و از همه مسوولان قضایی بویژه دادستان تهران درخواست توجه فوری به وضعیت وی را دارند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

ابراز نگرانی شدید دکتر شریف در باره اتهام محاربه برای شیوا نظرآهاری



محمد شریف، وکیل شیوا نظرآهاری نسبت به رای احتمالی دادگاه موکلش در ماه آینده با توجه به اتهام سنگین محاربه برای وی که در پرونده اش آمده ابراز نگرانی کرد. به گزارش تا آزادی روزنامه نگاران زندانی به گفته دکتر شریف پرونده شیوا نظرآهاری در همان شعبه ای است که پرونده بدرالسادات مفیدی در جریان است . رای صادره در رابطه با پرونده خانم مفیدی غیرقانونی است. لذا از آنجا که محاربه در وهله نخست اتهامات مطرح شده به شیوا نظرآهاری است، من به شدت درباره رای احتمالی دادگاه نگران هستم. به گفته شریف یکی از دلایل نگرانی وی این است که رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی شخص معینی است اما در پرونده خانم مفیدی دادرس دیگری حاضر شده بود. محمد شریف در خصوص اتهامات موکلش گفت: «به ایشان سه اتهام تفهیم شده است. یکی محاربه است، موضوع ماده ۱۸۶. دیگری اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم است، موضوع ماده ۶۱۰ و در نهایت تبلیغ علیه نظام است، موضوع ماده ۵۰۰.» وی افزود: «من پرونده شیوا نظرآهاری را خوانده و لایحه را نوشته و ثبت کرده ام.» مادر این زندانی سیاسی در خصوص تفهیم اتهام محاربه به شیوا گفت:” شاید به دکتر شریف ابلاغ کرده باشند، ولی من اطلاعی ندارم، حکم محاربه خرداد پارسال تفهیم شد، ولی ما فکر نمی کردیم در پرونده موجود باشد تا این که به خاطر ۲ خرداد که وقت دادگاه بود دکتر شریف پرونده را خواند، متوجه شدیم وقتی شیوا سال ۸۸ بازداشت شده بود جزو ۴ موارد اتهامی که بازپرس در پرونده گذاشته بود محاربه بوده است ولی وقتی مجددا در تاریخ ۲۹ / ۹ بازداشت شد جزو موارد اتهامی محاربه نبود.» خانم کریمان درخصوص وضعیت دخترشیوا نظر آهاری به کمپین حقوق بشر در ایران گفت: « شیوا هنوز بلا تکلیف است، نوبت دادگاهش خیلی دیر اعلام شد قرار بود نوبت دادگاه راجلو بیندازند،ولی هنوز خبری نیست. وضعیت بند نسوان هم که مشخص است اکثر روزها آب قطع است، وضعیت بهداشتی خراب است، وضعیت غذا فوق العاده بد است» .وی به استناد گفته وکیل پرونده حضور فعلی شیوا در زندان را غیر قانونی دانست و گفت:« ۹ ماه است که بلاتکلیف است، به قول خود دکتر شریف، سه ماه است که شیوا غیر قانونی بازداشت است؛چون تا ۶ ماه می شود قرار بازداشت را تمدید کرد، ولی از ۶ ماه به بعد باید حتما متهم حکم داشته باشد که شیوا حکم ندارد.» شیوا نظرآهاری نیز فعال حقوق بشر و سردبیر وبسایت کمیته گزارشگران حقوق بشر است که در تاریخ ۲۴ خرداد ماه سال ۸۹ در محل کارش بازداشت شد. او پس از سپری کردن ۱۰۲ روز بازداشت، در اول مهرماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. خانم نظرآهاری مدت ۳۳ روز از این مدت را در سلول انفرادی سپری کرد. او برای دومین بار در سال گذشته در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد و از آن زمان تا کنون بدون داشتن مرخصی و بدون توضیح مسوولین در خصوص دلیل نگهداری وی همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می برد. گفته می شود دومین جلسه دادگاه وی سیزدهم شهریور ماه برگزار خواهد شد. گفتنی است بدر السادات مفیدی، دبیر انجمن روزنامه نگاران ایران است که به تازگی از سوی شعبه ۲۶دادگاه انقلاب اسلامی به شش سال حبس قطعی و پنج سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم شد. ارائه دیدگاه

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

انتشار فیلم تیر اندازی پسر سردار حق طلب به مردم بی دفاع در 13 آبان موجب شد تا او به همراه خانواده اش از ایران فرار کند !



به گزارش جرس : انتشار عکس مزدوران و قاتلین مردم مظلوم و بی دفاع ایران، موجب شده است که آسایش از زندگی آنان سلب شود و اکثر آنها یا از ترس جرات بیرون آمدن از خانه را ندارند و یا اینکه تحت حمایت جمهوری اسلامی به کشورهای دیگر فرار کرده اند. مطمئنا برخی از این افراد هم توسط خود جمهوری اسلامی به قتل رسیده اند تا از اعترافات آنها در حضور مردم ایران جلوگیری شود. یکی از این افراد،علی حق طلب، پسر پاسدار احمد حق طلب (رئیس فعلی حفاظت فرودگاههای کشور)، که تصاویرِ و فیلمهای وی در حال تیراندازی به سوی مردم در جریان اعتراضات سال گذشته منتشر شده بود. پدر وی، سردار پاسدار احمد حق طلب، مدتی در حفاظت بیت رهبری مشغول به کار بود و سپس مقام ارشد حفاظت فرودگاههای کشور شد. منبع خبری جرس اظهار داشت علی حق طلب، هم اکنون با خانواده خود (برای ماموریتی) به اوکراین رفته و احتمالا در آنجا یا کشوری دیگر اقامت خواهند گزید. انتشار این خبر 2 حسن دارد: اول اینکه موجب می شود تا جمهوری اسلامی برای تکذیب این خبر به دست و پا بیفتد و او را به کشور برگرداند و مصاحبه ای هم از او در صدا و سیما پخش شود. که در اینصورت ما به هدف خود رسیده ایم چون دیگر همه مردم ایران چهره وی را شناخته اند و راه فرار او از مجازات بسته می شود و نقشه او را برای گریز از چنگال عدالت, خنثی خواهد شد. دوم اینکه اگر جمهوری اسلامی جرات نکرد تا خبر را رسانه ای کند و نتوانست که وی را برگرداند, آبرویش در جهان خواهد رفت و همدستی جمهوری اسلامی با قاتلین مردم بر همگان آشکار خواهد شد و رسوایی مضاعفی برای حکومت کثیف جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت.

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

منصور اسانلو که هفته گذشته در غیاب وکیل با اتهامی تازه محاکمه شد مجددا به یک سال حبس محکوم شد



جرس: منصور اسانلو که هفته گذشته در غیاب وکیل با اتهامی تازه محاکمه شد مجددا به یک سال حبس محکوم شد که اجرای آن از پایان محکومیت فعلیش آغاز می شود. بنا به گزاش های رسیده به جرس، منصور اسانلو رئیس هیات مدیره سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه هفته گذشته در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج مورد محاکمه قرار گرفت. اسانلو در هنگام محاکمه، از داشتن وکیل محروم بود و وکلای او از انتقال موکل‌شان به دادگاه انقلاب بی اطلاع بودند. رئیس سندیکاری اتوبوسرانی تهران و حومه، در زندان دچار ناراحتی‌های حاد مختلفی مانند ناراحتی قلبی، کمر درد و ناراحتی چشم شده است و تا به حال سه بار پزشک قانونی رای به عدم تحمل حبس او را داده که طبق قوانین موجود او باید آزاد می شد. بعد از آن کمسیون پزشکی که از پنج پزشک تشکیل شده بود او را برای چندین ساعت تحت معاینه های پزشکی قرار دادند و نهایتا در گزارش خود به صورت ضمنی رای به آزادی وی دادند. پیش از این همسر منصور اسانلو، فعال کارگری که در ده سال گذشته، بارها بازداشت شده است، درباره پرونده جدید همسرش در شعبه ۶ کرج گفته بود: می خواهند تلاش کنند برایش مدارک غیرواقعی توسط زندانی های دیگر درست کنند، مثلا بگویند ما شاهد داشته ایم که آقای اسانلو در زندان شلوغ کاری کرده است. در صورتی که آقای اسانلو آدم قانون گرایی است. با شناختی که از همسرم دارم می دانم او دنبال هرج و مرج نیست. در زندان هم طبیعتا همین طور هست ولی متاسفانه باز هم قصد دارند برایش پرونده سازی کنند تا باز هم زندانی اش کنند.

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

خاتمی در دیدار با خانواده جواد ماه‌زاده: فتنه واقعی دروغ‌های ناشیانه‌ای است که گفته می‌شود و به پای نظام می‌نویسند


به مناسبت روز خبرنگار که مصادف با سالروز شهادت خبرنگار مظلوم شهید صارمی بدست خشونت طلبان مرتجع در افغانستان بود، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی به اتفاق احمد مسجد جامعی و چند تن از خبرنگاران و اصحاب رسانه در منزل این نویسنده و خبرنگار متعهد و مومن جواد ماه‌زاده حضور یافت. به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، رئیس‌جمهور سابق کشورمان در این دیدار ضمن همدردی با پدر و مادر و برادر این خبرنگار دربند گفت:« امیدوارم که جواد عزیز و دیگر زندانیان هر چه زودتر آزادی خود را بازیابند و چون گذشته در خدمت دین و کشور و مردم انجام وظیفه کنند.» وی افزود: «ماه زاده درد دین داشت و با آرمان خود زندگی می‌کرد؛آرمانی که آن را در انقلاب اسلامی و در وجدان حقیقت جو و آزادی طلب ملت ایران یافته بود.» رئیس بنیاد باران تصریح کرد:« آثار او همه جانبداری از دفاع مقدس و رزمندگان عزیز و پاسداری از عظمت میهن و حق و حرمت مردم و مقابله با توطئه‌های بیرونی و درونی است.» وی تاکید کرد:« آیا چنین شخصی باید در زندان باشد ولی دروغگویان که جز تهمت زدن و ناسزاگوئی و دروغ پردازی با سوء استفاده از عناوین رسمی و امکانات کشور کاری ندارند و با آزادی کامل به همه چیز و همه کس بیش و پیش از همه به انقلاب و نظام و مردم لطمه بزنند؟» رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:«گرچه بعضی از دروغ‌ها چنان ناشیانه است که هیچ انسان منصفی آن را باور نمی‌کند ولی چون با آنها برخورد نمی‌شود به پای نظام می نویسند.آیا اینها فتنه واقعی نیست؟» سید محمد خاتمی تصریح کرد:« علاوه بر روزخبرنگار، دو حادثه مهم دیگر هم در مرداد ماه رخ داده است، یکی مشروطیت است که در 1285 فرمان آن صادر شد و مردم در عین پای‌بندی به دین خواستار مهار استبداد و رفع استعمار و جبران عقب‌ماندگی‌های کشور و حاکمیت بر سرنوشت خود بودند و در مشروطیت آزادی اندیشه و بیان به رسمیت شناخته شد ومطبوعات رکن چهارم مشروطیت به حساب آمد که مراد ازآن مطبوعات آزاد بود که از زبان مردم قدرت را نقد کنند تا به وادی دیکتاتوری نیفتد.»

نوشیدن جام زهر/علي‌اكبر ولايتي: آماده گفت‌وگوي هسته‌اي با آمريكا هستيم



ایلنا: مشاور مقام رهبري در امور بين‌الملل در جريان سفر به سوريه گفت كه ايران آماده است درباره برنامه هسته‌اي خود با آمريكا گفت‌وگو كند. به گزارش ايلنا به نقل از خبرگزاري فرانسه، «علي‌اكبر ولايتي» در كنفرانسي خبري در سفارت ايران در دمشق، گفت: «به‌رغم اين‌كه اعتقادي به دولت آمريكا نداريم، آماده هستيم با اين كشور درباره برنامه هسته‌اي گفت‌وگو كنيم.» وي ادامه داد: «ايران ملاحظاتي درباره تركيب گروه 1+5 دارد ولي همچنان به حل مسئله هسته‌اي از طريق گفت‌وگو متعهد است.» بنا بر اين گزارش، ولايتي در جريان اين سفر با «بشار اسد»، رئيس‌جمهوري سوريه درباره روابط رو به رشد دوجانبه، وضعيت خاورميانه به‌ويژه بعد از تهاجم‌هاي اخير رژيم‌صهيونيستي عليه لبنان و فلسطين و تهديد پيوسته اين رژيم براي كشورهاي منطقه گفت‌وگو كرد. دو طرف همچنين درباره وضعيت عراق گفت‌وگو كرده و بر لزوم تشكيل دولتي كه توسط مردم حمايت شده و بازتاب مثبتي در تامين امنيت و ثبات منطقه داشته باشد، تاكيد كردند. بنا بر اين گزارش، بشار اسد در جريان سفر «محمود احمدي‌نژاد»، رئيس‌جمهوري ايران به سوريه در ماه فوريه گذشته با وي درباره روابط نزديك دو كشور و همچنين تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي به ويژه مسائل مربوط به عراق، تروريسم، رژيم‌صهيونيستي و جنايت‌هاي اين رژيم عليه مردم فلسطين رايزني كرد. در اين سفر، ايران و سوريه يادداشت تفاهمي درباره حمل و نقل، ارتباطات، تكنولوژي و همكاري اقتصادي امضا كردند و همچنين قراردادهاي همكاري در حوزه‌هاي كشاورزي، توريسم، آموزش و رسانه مورد توافق قرار گرفت. پايان پيام

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

فروشگاههای زنجیره ای یاس متعلق به سپاه و بسیج است از آن خرید نکنید تا به سرکوب ملت وجوانان این مرز و بوم کمک نکرده باشید



فروشگاههای زنجیره ای یاس متعلق به سپاه و بسیج است. از آن خرید نکنید تا به سرکوب ملت وجوانان این مرز و بوم کمک نکرده باشید، ضمنا در ایام تظاهرات، درفروشگاه یاس چند متری مسجد الجواد در هفت تیر دوستان دستگیر شده مان را در آنجا ساعت ها نگه می داشتند. این موضوع را به اطلاع دوستان و آشنایان خود برسانید، رسانه شمایید متن زیر محتوای یکی از صفحات وب سایت این فروشگاه زنجیره ای است. نام وبسایت، فروشگاههای زنجیره ای بسیجیان است و آدرس آن: http://www.masraf.ir/main.aspx این هم آدرس صفحه ای است که مطالب زیر را درج کرده است: http://www.masraf.ir/subpages/news.aspx 1-شركت ماكاروني سميرا به ليست شركتهاي طرف قرارداد فروشگاههاي زنجيره اي ياس اضافه شد به گزارش روابط عمومي شركت فروشگاههاي زنجيره اي ياس شركت ماكاروني سميرا به شركتهاي طرف قرارداد اين مجموعه اضافه شد و از به بعد محصولات اين شركت با تخفيف ويژه در كليه شعب اين شركت توزيع خواهد شد. 2- توزيع شير يارانه اي در فروشگاههاي زنجيره اي ياس تهران بزرگ م‍ژده به مردم وطن پرست ايران :به زودي شير يارانه اي در كليه فروشگاههاي تهران بزرگ توسط شركت خزرشير عرضه مي شود. 3- راه اندازي فروشگاه هاي زنجيره اي ياس فروشگاههاي زنجيره اي ياس نوين پارسه در سال 88 افتتاح و در سال 89 به تعداد 1000 فروشگاه افتتاح مي شود شايان ذكر است فروشگاه هاي زنجيره اي ياس همان فروشگاههاي زنجيره اي بسيجيان مي باشد كه بعنوان گسترده ترين زنجيره توزيع در كشور شناخته شده است. 4-توزيع مرغ منجمند به قيمت هر كيلو 2200 تومان در فروشگاههاي زنجيره اي ياس به گزارش اين خبر در كليه فروشگاههاي زنجيره اي ياس(بسيجيان سابق) مرغ منجمند دولتي به نرخ مصوب وزارت بازرگاني با قيمت هر كيلو 2200 تومان عرضه مي شود شايان ذكر است اين امر در روزهاي آخر سال و در ابتداي سال 1389 موجب رضايتمندي مردم شده است. 5- فروشگاه ياس امام زاده حسن افتتاح شد به گزارش اين خبر فروشگاه زنجيره اي ياس عامليت كد:22070402 واقع در منطقه 17 تهران به آدرس: امام زاده حسن خ امين الملك چهار راه قاضي خ محمود زاده پلاك 7 ، تلفكس :55776640-021 بصورت تمام وقت از ساعت 7:30 صبح الي 24:00 اماده ارائه خدمت مي باشدلازم به ذكر است كليه محصولات مواد غذايي و شوينده در فروشگاههاي زنجيره اي ياس تا 25% تخفيف ارائه مي شود.

۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

سومین نشست فعالان جنبش زنان به این شرط که اعتراف کنند جنبش سبز می بخشد آنهائی را که کشتار کردند



سومین نشست فعالان جنبش زنان بمناسبت یکصد و چهارمین سالگرد انقلاب مشروطه با حضور زهرا رهنورد و شماری از چهره های فعال جنبش زنان در تهران برگزار شد.
در باره این نشست گزارش زیر انتشار یافته است:
نشست را خانم مینو مرتاضی اداره کرد و شماری از شرکت کنندگان پیرامون مسائل جنبش زنان و رویدادهای دوران اخیر سخنرانی کردند.
مینو مرتاضی: مشروطیت جامعه ایران را یک گام اساسی و بلند به سوی نوگرایی و نوآوری کشاند و برای همین ما امروز این جا دور هم گردآمده ایم که سالگرد این روز را گرامی بداریم. چرا که زنان در دوران مشروطیت در زمانه ای می زیسته اند که به قول علی اکبر دهخدا «همه کس این را می داند که میان ما اسم زنش را به اسم خودش صدا کردن عیب است و....» منظور این است که زنان در همچین فضایی زندگی می کرده اند ولی آرزوهای بلندی داشتند و بسیار تلاش کردند که باعث شد سرانجام، ما امروز اینجا و در این شرایط هستیم.
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی: سهراب عاشق صلح بود و با دست خالی و با یک نوار سبز رفت بیرون و برنگشت. دوست دارم زمانی را ببینم که کسانی که بچه های ما را کشته اند خودشان اعتراف کنند که بچه ما را کشته اند و بگویند ما را ببخشید. من فقط همین یک جمله را از آنها می خواهم. چرا که شاید آن فردی که چنین جنایتی را مرتکب شده ، از روی ناآگاهی بوده است و اگر حقایق آشکارا گفته شود مطمئنم من خواهم بخشید. زیرا بدون شک با خشونت ، ما به هیچ چیز نخواهیم رسید.
زهره تنکابنی: چه چیزی باعث شد که مشروطیت به اهداف اش نرسد؟ به نظر من دو تا عامل اساسی در این میان وجود داشت، یکی تفرقه و یکی سوء استفاده از آزادی. آزادی یک تعاریفی برای خودش دارد و آزادی افراد در یک چهارچوب هایی تعیین می شود که به آزادی دیگران آسیب نزند. در هر صورت در هرج و مرج و بی قانونی آن هایی که قدرت طلب هستند از هر بلبشویی برای پیشبرد حرف خودشان استفاده می کنند که در واقع وقتی هرج و مرج حاکم شود این افراد می توانند کار خود را پیش ببرند و همین یکی از دلایل آسیب هایی بود که به مشروطه خورد. در مجموع این دو عامل سبب شد که مردم نهایتا به دنبال دیکتاتوری می گشتند که هرج و مرج را سر و سامان دهد.
شهلا لاهیجی: به من می گویند حرف هایم کمی تلخ است، فکر می کنم این خاصیت سن است، من خیلی آینده طولانی روبرو ندارم و امیدم این است که قبل از این که بمیرم ایران آزاد را ببینم. امروز در اینجا گرد هم آمده ایم تا یکصد و چهارمین سال انقلاب مشروطیت ایران را گرامی بداریم. انقلابی که ایران پیش از تمام کشورهای منطقه حتی قدرتهای بزرگ جهانی آن روز (نظیر روسیه و عثمانی و هند) به آن دست یازید. انقلابی که در آن، زنان از جان خویش مایه گذاشتند اما در دستاوردهای آن یعنی حکومت مردم بر مردم، در صف مجانین و مجرمان و ورشکستگان به تقصیر، از حق مشارکت مردمی قرار نگرفتند و از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم شدند با این استدلال: « که هر چه گشتم در این موجود (دقت کنید «در این موجود» ! و نه در این انسان) عقلی ندیدم که بتواند بر سرنوشت خود حاکم شود و یا برای مردم تکلیف معین کند. او ناقص العقل است و باید تحت قیمومیت مردان اداره شود و خوب و بد خود را بشناسد.» (به نقل از مذاکرات مجلس برای تدوین قانون اساسی) و اما آنچه امروز در اینجا گفته شده و می شود، عمدتاَ در محدوده ی رفع تبعیض جنسی و احقاق حقووق کامل شهروندی و انسانی زنان و مبارزات آنان در سده اخیر است امروز زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور نمی توانند بر آنچه در دهه گذشته بر کشور ما گذشته و می گذرد و مصائب بی شمار یکسال اخیر که با خشونت عریان بر زن و مرد یکسان گذشت و در روند سرکوب، جنسیت و حتی پیری و جوانی محک و اندازه نبود و هر دو جنس که تنها خواهان پاسخ به یک سوآل «رأی من کجاست» بودند، یکسان به بند و زنجیر و سلول انفرادی کشید و حتی یکسان به چوبه دار سپرد، چشم ببندند.
فریده ماشینی: نقشی که فعالان جنبش زنان در طی یک سال گذشته داشتند به نظر من باعث شد که الان بتوانیم به جرات بگویم که جنبش زنان طی یک سال گذشته به بلوغ و تکامل دست پیدا کرده است، بلوغ و تکاملی که زاییده سختی ها و دشواری هایی است که طی یک سال گذشته فعالان جنبش زنان از سر گذراندند و نیز به واسطه پذیرش تکثر در درون جنبش زنان است که در یک سال گذشته به شکل عمیق تری تجربه شد. هر چند در آستانه انتخابات 1388 در همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات جرقه این گرایش به پذیرش یکدیگر را تجربه کردیم اما طی یک سال گذشته این روند به طور جدی تر و عمیق تر اتفاق افتاد. از طرف دیگر در یک سال گذشته، جنبش زنان توانست یک تجربه تازه را از سر بگذراند و همین مسئله همراهی با جنبش سبز، در عین تداوم استقلال اش بود که به نظرم این تجربه را به خوبی از سر گذراند. از طرف دیگر می توانم بگویم که در طول تاریخ جنبش زنان به نظرم هیج زمانی، مانند سال گذشته، فعالان جنبش های دموکراسی خواهی، فعالان جنبش زنان را چنین جدی نگرفته بودند و مورد پذیرش قرار نداده بودند. در واقع به نظرم به رسمیت شناختن و پذیرش جنبش زنان از سوی جنبش های دموکراسی خواهی، هیچ گاه در طول تاریخ جنبش زنان، به اندازه این پذیرش از سوی جنبش سبز نبوده است.


فاطمه راکعی در سخنرانی خود مادر سهراب اعرابی را مورد خطاب قرار داد و ابتدا شعر کوتاه زیر را قرائت کرد:


- در صبوری کوهی است
- در سخاوت دریایی است
- در بزرگی زنی است



وی سپس شعر زیر را به مادر سهراب و به همه مادران صلح تقدیم کرد:
-
انسانم، شاعرم و زن ام
- و امروز رنجیده ام، نه
- ...
- از انسان بودن گریزی نیست
- با مادری که منم



نوشین احمدی خراسانی: از سال 1332 تا سال 1342 شکاف بین دولت و ملت در جامعه ما آغاز و به تدریج نهادینه شد و متاسفانه این شکاف سبب شد که جنبش زنان را هم دو پاره کند: یک پاره از فعالان جنبش زنان که سابقه طولانی در مبارزه اصلاح طلبانه برای احقاق حقوق زنان را در زندگی خود تجربه کرده بودند (و از ملی گرایانی همچون دکتر مصدق هم مأیوس شده بودند ـ چون دکتر مصدق با برقراری حق رأی زنان موافقت نکرده بود) با مساعد دیدن فضای درونی سیستم حکومتی و حمایت محمدرضاشاه از حقوق زنان، فعالیت شان را برای استقرار این حقوق و اصلاح قوانین زن ستیز، آغاز کردند بدون آنکه شعله های سرکش شکاف رو به تزاید میان دولت و ملت را در نظر بگیرند. پاره ی دیگر زنان ــ اعم از مذهبی یا سکولار ــ به اپوزسیون سرنگون ساز پیوستند و زندگی خود را در مسیر مبارزه قهرآمیز برای سرنگونی حکومت محمدرضاشاه وقف کردند. در نتیجه همصدا با مردان و برادران انقلابی عصر خود، اصلاحاتی که به نفع حقوق زنان صورت می گرفت را تخطئه و تحقیر می کردند. این زنان انقلابی و فداکار که در تحلیل نهایی خواستار بهبود زندگی خواهران هموطن خود بودند اما تحت تاثیر شکاف ایجاد شده بین دولت و ملت، خودشان هم از حقوق زنان خرج کردند تا بتوانند این شکاف بین دولت و ملت را افزایش بدهند و با هر رفرم و خواسته ای که از سوی حاکمیت به زنان داده می شد به مخالفت و دشمنی برخاستند و آن را توطئه شاه و آمریکا قلمداد کردند چرا که احتمالا به نظرشان می رسید که اگر مثلا حق رای زنان را از سوی محمدرضاشاه تایید کنند ممکن است که این «شکاف بین دولت و ملت» کاهش یابد. برای همین است که به نظرم می رسد که ما باید در مورد اتفاقاتی که در سال 57 برای زنان رخ داد، استراتژی های خود جنبش زنان را از دوران 1332 به بعد بررسی کنیم و ببینیم چه اشکالاتی داشته که سبب شده نتواند جنبش عمومی را طوری هدایت کند که حقوق زنان به «هیزمی» برای برافروختن شکاف میان دولت و ملت تقلیل نیابد. در حقیقت بخشی از مسئولیت آنچه در سال 57 افتاد، باز می گردد به استراتژی نادرستی که جنبش زنان در سال های 1332 تا 1342 شکل داد. این ما بودیم که دوراندیشی نداشتیم و خیلی ساده لوحانه دو پاره شدیم : پاره ای از ما زنان با خوش خیالی در سیستم حکومتی کار کردیم با این تصور که اگر قدرت سیاسی برای استقرار حقوق زنان چراغ سبز بدهد یا لااقل مخالفت نکند زنان برای همیشه از صدمات بی خقوقی و بی پشتوانگی نجات می یابند و اصلا وقعی به شکاف عظیم و رو به انفجار مردم و دولت، ننهادیم. بخشی دیگر از ما زنان هم که در سازمانهای سرنگون ساز و قهرآمیز که به طور مطلق، حکومت شاه را مظهر شرارت و شیطان می دیدیم و هر کاری که می کرد تحقیر می کردیم، قرار گرفتیم. حاصل این دو پاره گی و دوقطبی شدن، تازه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مشخص شد. در حالی که شاید اگر نیروی میانی بین این دو قطب، تقویت می شد می توانست روند حوادث را لااقل در مورد زنان به سمت دیگری سوق دهد. همانطور که با ظهور جنبش سبز، خوشبختانه جنبش زنان توانست نیروی میانی را تقویت کند که هم «شکاف پیش آمده بین دولت و ملت» را پس از انتخابات 88 می بیند و هم از حقوق زنان برای گسترش این شکاف خرج نمی کند که به نظرم سمبل و تبلور این نیروی میانه در همین «همگرایی سبز جنبش زنان» است.
ژیلا بنی یعقوب: من قبلا همیشه می گفتم همسر یک زندانی سیاسی بودن یک شغل تمام وقت است اما حالا که 17 نفر از جمله بهمن احمدی (همسرم) در اعتصاب غذا است می توانم بگویم که همسر یک زندانی سیاسی که در اعتصاب غذاست، شغل چند شیفته با اضافه کاری است. یعنی یک شغل متحصن بودن هم در این مدت به آن اضافه شده است. به هرحال این ها را گفتم که بگویم قرار بود امروز در مورد روزنامه نگاری زنان در دوران مشروطه تاکنون صحبت کنم ولی متاسفانه این اضافه کاری که به خاطر تحصن 17 زندانی بر دوش ما خانواده ها اضافه شد باعث شد که نتوانم روی این مسئله تمرکز کنم. در هر صورت فکر می کنم همه شهدا و همه زندانیان از مشروطه تا انقلاب و از انقلاب تا جنبش سبز، همگی شان شهدای راه دموکراسی و زندانیان راه آزادی هستند ولی در هر صورت خوب است یادی کنیم از زندانیان سیاسی زنی که همین الان در زندان هستند. الان حدود 25 زندانی زن در زندان داریم که وقتی من با یکی دو نفر از خانواده آن ها صحبت می کردم، می گفتند که همه این مسائل و مشکلاتی که زندانیان مرد با آن روبرو هستند، ما زنان زندانی علاوه بر همه آن مشکلات، مسائل مضاعف دیگری هم در زندان داریم ولی چون شاید از آن جایی که زندانیان زن در اقلیت هستند و همینطور به صورت پراکنده نگه داری می شوند، امکان اعتراض جمعی را کمتر دارند.
فخرالسادات محتشمی پور: زنان در صف اول جنبش سبز بودند و به نظرم همه ما باید تاریخ این جنبش سبز را بنویسیم، تا همه زوایای موقعیتی که در آن هستیم را بتوانیم به خوبی تصویر کنیم و مانند الان برای بررسی تاریخی حرکت های دموکراسی خواهی از مشروطه تاکنون، دچار این مشکل نشویم که نتوانیم به خوبی موقعیت هایی را که افراد و جریان ها و گروه ها در آن قرار داشته اند درک کنیم. چون به نظر می رسد برخی از مسائلی که اینجا در رابطه با بررسی تاریخی مطرح شد، به نظرم گاهی منصفانه نبود. در هر صورت منظورم این است که اگر امروز هم تک تک ما به عنوان پاسدار اتفاقاتی که امروز بر ما رفته است، تجربه هایمان را ننویسیم در آینده هم این موقعیتی که امروز برای ما اینقدر ملموس است، ممکن است باعث سوء تفاهم ها و کج فهمی ها در آینده شود. در هر صورت نکته جالب برای من در بررسی تاریخ مشروطه تا امروز این مسیرهای میانبری است که زنان همیشه برای خود پیدا کرده اند و هر وقت به مانع برخورد کرده اند هیچ وقت شکست نخورده اند بلکه بلافاصله مسیر دیگری را انتخاب کرده اند، که هرچند این مسیر طولانی تر بوده ولی به هرحال آن مانع را دور زده اند.
فاطمه گوارایی: همه تحلیل گران معتقدند که زنان ایران در سه فراز عمده را در تاریخ معاصر ایران طی کرده اند، یکی جنبش مشروطه، یکی انقلاب 57 و جنبش سبز. تفاوت عمده ای که در دهه های کنونی به وجود آمده این است که جنبش زنان تا دهه 70 هویت مستقل نداشته است و تا قبل از آن همه حرکت های زنان تحت لوای حرکت های مردان یا احزاب و گروه های مردان شکل گرفته بودند. اما از دهه 1370 است که برای اولین بار جنبش زنان به صورت مستقل ظهور می کند. شاید تکامل یافته ترین شکل بروز و حضور زنان را در جنبش سبز ما داشته ایم. این نشست هایی که تاکنون در یک سال اخیر تحت عنوان همگرایی سبز شکل گرفته است به نظرم نشان دهنده آن است که جنبش زنان تداوم دارد و زنده است و خط بطلان می کشد بر تلاش هایی که می شود تا تحت شعارهای جذاب «استقلال جنبش زنان» بین جنبش زنان و جنبش سبز مرز ایجاد کنند. درحالی که همین تلاش هایی که در این نشست ها انجام شده و تداوم یافته نشان می دهد که این تلاش ها نتوانسته تاثیر بگذارد و خوشبختانه جنبش زنان آگاهانه و با هوشیاری توانسته بین جنبش زنان و جنبش سبز یک رابطه منطقی و درست ایجاد کند.
اما نکته دیگری که می خواستم این جا مطرح کنم این است که ما باید سعی کنیم جنبش زنان در داخل کشور با فعالان جنبش زنان در خارج از کشور ارتباط نزدیکی داشته باشد چرا که سیل مهاجرت فعالان جنبش زنان به خارج زیاد است و این مایه تاسف است چرا که با وجود این که فشار در داخل زیاد است اما در داخل باید نیرویی باشد که مقاومت بکند. ولی در هر صورت ارتباط بین داخل و خارج ضروری است چون متاسفانه می بینیم که وقتی دوستان به خارج می روند، مواضع شان از شرایط واقعی و حقیقی که در اینجا وجود دارد فاصله می گیرد و بخشی از این طبیعی است چون زندگی در خارج از کشور ذهنیت گرایی را تشدید می کند و برای همین باید این ارتباط داخل و خارج وجود داشته باشد که ذهنیت این دوستانی که می روند کمی واقعی تر شود.
زهرا رهنورد: سالگرد افتخارآفرین مشروطه را تبریک می گویم. امروز زنان در شرایط فعلی در دو جبهه بسیار فعال هستند: یکی جبهه مبارزه با قوانین قیم مآبانه ای که نسبت به زنان وجود دارد که این جبهه خیلی جبهه مهمی است و اگر بتوانیم در این جبهه موفقیت هایی کسب کنیم بخشی از مطالبات زنان پاسخ داده می شود. جبهه دومی هم که داریم برایش تلاش می کنیم، مبارزه برای دموکراسی و قانون گرایی است. آن چیزی که در دوران مشروطیت به شکل امروزی وجود نداشت و الان وجود دارد، همین فاز درخواست های حقوقی زنان است. هر چند در دوران مشروطیت یک فعالیت های ضعیفی برای حقوق خاص زنان وجود دارد و زنان فرهیخته ای هم در این دوران داریم که تلاش می کردند. تحقیر، یکی از خواسته های مطرح نشده است. در حقیقت انواع و اقسام تحقیرهایی وجود دارد که در درون و قلب و روح زنان وجود دارد و هم در سطح جامعه. اگر ما ذره بین مان را بگیریم روی تحقیرها خیلی رنج خواهیم برد برای همین ما فعلا روی فاز اول مسائل زنان کار می کنیم یعنی روی برابری و مسائل حقوقی زنان.
حضور زنان در جنبش سبز به عنوان یک جنبش در کنار جنبش های دیگر دو رابطه را کم دارد، یکی رابطه با توده زنان است که این مسئله خیلی مهمی است و دیگری ایجاد رابطه بهتر با زنان در خارج از کشور است. البته کل جنبش سبز باید با جنبش های بین المللی ارتباط داشته باشد ولی در این زمینه هم جنبش زنان می تواند تلاش کند.
پرستو سرمدی: ما خیلی نگران سلامت عزیزان دربند مان هستیم و فکر می کنم اگر پیام خانم رهنورد و یا پیام مادر سهراب را بشنوند حتما تاثیر مثبت خواهد گذاشت ولی مشکل ما این است که ما هیچ ارتباطی با آنها نداریم که بتوانیم این پیام ها را به آنها بدهیم.
اما مسئله دیگری که می خواهم مطرح کنم این است که اقداماتی که زنان معمولی همین مادران زندانیان انجام می دهند آنقدر شجاعانه است که ما هم از تعجب دهان مان باز می ماند. در واقع باید در تاریخ جنبش سبز، اقدامات این مادران گمنام ثبت شود. مثلا در همین اعتصاب غذا 17 زندانی، مادرانی که خیلی معمولی هستند و اساسا فعالیت اجتماعی ندارند، چنان عمل کردند که نیروهای امنیتی به آن ها گفته اند که شما دارید اغتشاشات را رهبری می کنید و برای همین، تهدیدشان کرده اند که آنها را دستگیر می کنند

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

مصطفایی: در صورت دریافت تضمین قضایی به ایران برمی گردم / همسر بیگناهم را آزاد کنید



جرس: محمد مصطفایی وکیل چند پرونده حقوق بشری که در ترکیه تقاضای پناهندگی کرده است، درباره وضع همسر و برادر همسرش که در ایران بازداشت شده اند، ابراز نگرانی کرده است. مصطفایی در گفت و گو با بی بی سی فارسی، بازداشت همسرش و حبس او در زندان انفرادی را غیرقانونی دانست و با تاکید بر بی گناهی او خواستار آزادی وی شد. آقای مصطفایی که به کمیساریای عالی حقوق بشر در ترکیه پناهنده شده، وکالت سکینه محمدی آشتیانی را بعهده داشت؛ زنی که به جرم زنای محصنه به سنگسار محکوم شد و با جهانی شدن پرونده اش، فعلا از مرگ نجات پیدا کرده است. آقای مصطفایی در گفت و گو با بی بی سی فارسی گفت همسرش در جریان کارهای او نیست و کاملا بی گناه است. او گفت: "من متاسفم که چرا این همه مدت باید در زندان انفرادی نگهداری شود و به صورت گروگان نگهداری شود تا من خودم را معرفی کنم. او هیچ گناهی ندارد. در روزی که دستگیر شد، اصلا هیچ اطلاعی از این که من کجا هستم، نداشت. چرا باید یک مادر دوازده روز از فرزندش جدا شود." مصطفایی به بی بی سی گفت حاضر است در صورت دریافت تضمین قضایی به ایران برگردد. وی که در دوم مرداد (۲۴ ژوئیه) برای ارائه توضیحاتی به دادستانی تهران احضار شده بود، صدور حکم جلب و ممنوع الخروج شدنش به وسیله مقام های قضایی ایران را علت خروج از این کشور و درخواست پناهندگی در ترکیه عنوان کرد. به گفته آقای مصطفایی، او آن روز پس از دریافت احضاریه و پاسخ به سوال های بازجو، مرخص شد ولی وقتی به دفترش مراجعه کرد متوجه حضور پلیس و بازرسی از این محل شد. آقای مصطفایی گفت: "من تصمیم نداشتم از ایران خارج شوم. در حقیقت مرا مجبور کردند... به دلیل این که احتمال می دادم من را بازداشت کنند و از کسانی که در دستگاه قضایی بودند، شنیدم که ممنوع الخروج شده ام، مجبور شدم به طور غیرقانونی وارد ترکیه شوم." آقای مصطفایی که در ترکیه از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد درخواست پناهندگی کرده است، گفت که پلیس این کشور برای حفاظت از او، وی را تحت نظارت قرار داده است تا تکلیف پرونده اش مشخص شود. محمد مصطفایی گفت تاکنون چند کشور غربی از جمله نروژ برای پذیرش او اعلام آمادگی کرده اند. آقای مصطفایی وکالت تعدادی از نوجوانان محکوم به اعدام را برعهده داشته و برای جلوگیری از اجرای این مجازات، به تلاش گسترده ای از جمله با اطلاع رسانی از طریق وبلاگ شخصی خود، مبادرت کرده است. دلیل صدور حکم بازداشت آقای مصطفایی معلوم نیست هر چند این احتمال مطرح شده است که اقدامات او در راستای دفاع از موکلانش از جمله از طریق اطلاع رسانی در سطح بین المللی، باعث ناخرسندی مقامات قضایی و امنیتی شده است.

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

در آستانه سالگرد مشروطه نوشتاری از سید محمد خاتمی؛ مشروطیت و تجربه‌های ایرانی




پارلمان‌نیوز: مشروطیت یك واقعه مهم در تاریخ ما است. البته تاریخ هر ملتی از جمله تاریخ ما سرشار از حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین فراوان بوده است. وقتی می‏گویم واقعه مهم، مراد من رویدادی است كه مظهر یك تحول عمیق یا منشأ آن در جامعه بوده است. مشروطیت هم مظهر یك تحول بزرگ بوده است و هم منشأ تقویت و قوام تحولی كه در جان و جهان ایرانی رخ داد. به عبارت خلاصه‏تر، انقلاب مشروطیت هم نشان ظهور هویت اجتماعی جدید ملت ایران و هم منشأ تقویت این هویت بوده است.

هویت اجتماعی امری ذاتی نیست، بلكه امری تاریخی است. درست است كه زبان، قومیت، نژاد، موقعیت جغرافیایی و صدها عامل دیگر در شكل‏گیری هویت اجتماعی و جهت‏دهی آن مؤثر است، اما هویت اجتماعی -كه متعلق به انسان است كه موجودی است اندیشمند و صاحب اراده- تحت تأثیر جبر عوامل غیرانسانی قرار نمی‏گیرد، هرچند از آنها متأثر می‏شود و همان‏طور كه شخصیت انسان در طول زمان تحول پیدا می‏كند، هویت اجتماعی نیز امری تاریخی است و متأثر از عوامل گوناگون و البته آگاهی و انتخاب خود انسان.
تجربه‏های مختلفی در شكل‏گیری و تحول هویت اجتماعی ایران اثرگذار بوده‏اند. از مهم‏ترین این رویدادها ورود اسلام به ایران است كه منشأ پایه‏گذاری هویت تازه مردم ایران شد. انقلاب مشروطیت نیز یكی از این حوادث بزرگ است كه در پویش تاریخی ملت ایران و در شخصیت اجتماعی آن اثر فراوان داشته است و بالاخره انقلاب اسلامی ایران كه در شكل‏دهی و قوام‏دهی و تحول شخصیت متكامل اجتماعی و هویت اجتماعی ایران اثر گذاشته است. مشروطیت از حوادث مهمی است كه به نوبه خود هم مظهر و هم منشأ این تحول است.

به‏رغم دخالت همه عوامل گوناگون داخلی و خارجی هیچ تردیدی نباید داشته باشیم كه مشروطیت یك تجربه ایرانی و حاصل یك كار ملی است و باید با این نگاه به آن بنگریم.
مشروطیت ویژگی‌های مختلفی داشت كه من به اجمال به بعضی از آنها كه به نظرم مهم‏تر از همه است، اشاره می‏كنم:

اول، مهار استبداد لجام‌گسیخته حاكم بر جان و جهان ایرانی و به تعبیر نظریه‏پرداز بزرگ مشروطیت و به تعبیر خود من، طراح اولین اساسنامه جامعه مدنی سازگار با هویت فرهنگی و ملی ایران، آیت‏الله العظمی نائینی، صاحب تنبیه‏الامة، مشروطیت به معنی نفی فرمانروایی اعتسافیه، استرقاقیه، استعبادیه و نفی فرمانروایی ما یرید و مالكیت مایشاء است. این اولین خصوصیت مشروطه بود در تاریخ ما.

دوم، در فرآیند مشروطیت، عنوان «رعیت» به «ملت» تبدیل شد و این حادثه مهمی است كه مردم به عنوان مملوكان پادشاه صاحب‏قران به صاحبان كشور و حكومت تبدیل شدند. نیز همه اهالی ایران فرزندان مادری به نام ایران نامیده شدند كه سوابق تاریخی، نژادی، زبانی و قومی در تقدم و تأخر آنها تأثیر ندارد و این به معنی ظهور و زایش ملت در تاریخ ما است.

سوم، تكوین قانون اساسی به عنوان مبنای نظم و اساسنامه اعمال حاكمیت در كشور و تعیین‏كننده نسبت میان مردم و حكومت.

چهارم، گزینش دولت به وسیله ملت و در واقع تغییر نسبت ارباب و رعیت كه ارباب حاكم بود و مردم رعیت به این موضوع كه دولت ناشی از ملت و ملت ارباب اصلی كشور و حكومت و دولت كارگزار این ملت است. همچنین به رسمیت‏شناختن آزادی مردم در نقد سیاست و قدرت و برنامه‏های دولت و مشاركت در بنای كشور.

پنجم، تأسیس مجلس با عنوان خانه ملت و كانون نظارت بر قدرت.

ششم، پیدایش و گسترش مطبوعات در آن روز -و وسائط ارتباط جمعی به‏طور عام در امروز- به عنوان ركن چهارم مشروطیت به جای كاغذ خبری كه فقط تفرج و سیر و سیاحت درباریان را درج می‏كرد.

اینها از جمله اموری بود كه در مشروطیت مطرح شد و مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر، انقلاب مشروطیت اولین حركت دموكراتیك در ایران و خاورمیانه بود و نقطه عطف ورود ایران به مناسبات جدید سیاست در دوران جدید. توجه بفرمایید. اولین انقلاب دموكراتیك مردم ایران در ایران و در خاورمیانه و به یك معنا در شرق و نقطه ورود ایران به مناسبات جدید سیاست و قدرت در دنیای امروز. من در این زمینه كمی توضیح خواهم داد.

اولا انقلاب مشروطیت، همان‏طور كه گفتم، اولین جنبش فراگیر و مردمی مردم‏سالاری بود، منتها برای استقرار الگویی از مردم‏سالاری بومی كه امروز مردم‏سالاری دینی تعبیر می‌شود.

انقلاب مشروطیت یك انقلاب دموكراتیك بود، اما ملت ایران صورت و نسخه‏ای از دموكراسی سازگار با هویت دینی و ملی خود را می‏خواست و این مساله نشانه خلاقیت این ملت و منفعل نبودن او صرفا در برابر حوادث و زرق و برقها است. از مطالعه حوادث مشروطیت، ]زندگی[ رهبران مؤثر در مشروطیت و نیز بررسی مفاد قانون اساسی به عنوان بزرگ‏ترین دستاورد مشروطیت و میثاق ملی، تردید نمی‏كنیم كه آنچه در تجربه مشروطیت رخ داد، پیگیری و تلاش برای استقرار نوعی از دموكراسی سازگار با دین بوده است. بنابراین، انقلاب دموكراتیك ملت ایران برای استقرار الگویی بومی از امر دموكراسی و مردم‏سالاری به عنوان خواست عمومی دوران جدید بود.

اما در مورد ورود ایران به دوران جدید سیاست و قدرت باید ببینیم كه در دوران جدید قدرت سیاسی یعنی چه؟ ماهیت قدرت در دوران مدرن و جدید با آنچه در گذشته بوده، فرق كرده است و ورود به دوران جدید یعنی پذیرش قدرت مدرن و سیاست جدید در ایران. خصوصیت قدرت و مناسبات جدید قدرت و سیاست در دوران امروز این است كه حضور و مشاركت مردم در عرصه قدرت نقش ممتاز و بی‏بدیلی دارد. سیاست جدید را فقط به میزان حضور و اراده و قدرت و مشاركت مردم شناسایی و تعریف می‏كنیم كه این مناسبات جدید هر گام بر قدرت مردم می‏افزاید. مقوله امنیت در مناسبات جدید به كلی و ماهیتا با مقوله امنیت در دوران قدیم فرق كرده است.

در دوران جدید، مشروعیت یك نظام به میزان اتكای او به اراده مردم و مقبولیت او در میان مردم بستگی دارد؛ یعنی امروز و در دنیای جدید قدرتی كه متكی به مردم و رأی مردم و تحت نظارت آنان نباشد، مشروع نیست. مرادم از مشروع legitimacyاست كه با شرعی بودن فرق دارد. به میزانی كه حكومتی وابسته به مردم و برآمده از مردم و تحت نظارت آنان باشد، مشروعیت و مقبولیت دارد و در واقع پیوند میان مردم و حكومت است كه در مشروعیت نظام نقش تعیین‏كننده‏ای دارد. این، خصوصیات قدرت در دوران جدید است و من ادعا كرده‏ام كه با مشروطیت، ملت ایران وارد مرحله جدید مناسبات قدرت مدرن در دنیای امروز شد. بعد از مشروطیت همه حكومت‌ها كوشیده‏اند تا مشروعیت خود را در سایه دموكراسی و قانون توجیه كنند، حتی حكومت‌هایی كه به شدت در واقع غیردموكراتیك بودند. این مساله‏ای است كه آن را در دوران قدیم و پیش از مشروطیت نمی‏دیدیم؛ یعنی حكومت مجبور نبود كه خودش را توجیه قانونی بكند و از مردم دم بزند و به نام خدمت به مردم و برای مردم كار بكند. نیازی به این نمی‏دید. اما مناسبات جدید قدرت مدرن در دنیای امروز و ورود ایران به این عرصه مناسبات كه در مشروطیت تجلی پیدا كرد، طوری شد كه از آن پس هر حكومتی ولو دیكتاتور و ناسازگار با منافع ملی خودش را با دموكراسی و قانون‏گرایی توجیه می‏كند. ما به وضوح این تحولات را در سراسر زندگی اجتماعی ملت از 150سال پیش، كه اوجش نیز در یكصد سال پیش با صدور فرمان مشروطه بود، مشاهده می‏كنیم.


حوادث بزرگی رخ داده است. این قدرت جدید خودش را نمایانده و هنوز هم هست. حكومت قاجار این قدرت را نپذیرفت، اما قدرت ظهوریافته با انقلاب مشروطیت خودش را به قاجار دیكته كرد. حكومت قاجار در برابر این قدرت ایستاد و مجلس را كه مظهر قدرت مردم است، به توپ بست، اما قدرت جدید با فتح تهران، خود را بر حكومت جبار تحمیل كرد.
آشفتگی‌های بعد از مشروطیت، به استقرار یكی از نفس‏گیرترین دیكتاتوری‌های دوران تاریخ ایران در زمان رضاشاه منجر شد، اما هنگامی كه قوای بیگانه برای روی كار آوردن یك حكومت وابسته تازه نفس و جوان‏تر، رضاخان را از مملكت بیرون كردند، او چشم امید به همراهی مردم داشت، اما قدرت جدید با سكوت توأم با نفرت خویش شاه جبار را بدرقه كرد و او در عین ذلت و خفت معنای قدرت جدید را در ایران دید و بالاخره این قدرت جدید با اتكا بر ایمان و باور مردم در انقلاب اسلامی نقطه پایان بر شاهنشاهی 2500 ساله گذاشت و آن قدرتی را كه بارها قدرت مردم را نادیده انگاشته بود، از گردونه خارج كرد. به هر حال، انقلاب مشروطیت نخستین فصل قدرت‏نمایی عینی مردم و اولین تجربه ما برای جدی گرفتن قدرت جدید یعنی قدرت مردم بود.

پس انقلاب مشروطیت نخستین انقلاب دموكراتیك مردم ماست و نیز تجربه‏ای بود برای تحقق الگویی از مردم‏سالاری سازگار با دین و فرهنگ كشور كه امروز به مردم‏سالاری دینی تعبیر می‌شود.

یكی از مناقشات جدی جامعه امروز ما، كه مبارك هم هست، {درباره} نسبت میان اسلامیت و جمهوریت است. این معنا به تعبیری از چالش‌های مهم دوران مشروطیت هم بود. مشروطیت و مشروعیت و اسلام و دموكراسی در آن زمان هم مطرح بود. با كمال تأسف این چالش و نزاع در دوران مشروطیت به نفع جمهوریت و مردم‏سالاری حل نشد، بلكه سبب شد كه مردم نه جمهوریت داشته باشند، نه مردم‏سالاری و نه یك نظام دینی. حاصل این چالش روی كار آمدن یكی از نفس‏گیرترین دیكتاتوری‌های دوران تاریخ بود.

یك نكته، بلكه دو نكته مورد غفلت دیروزیان بود كه امروز نباید از آن غفلت كنیم؛ یعنی در واقع دو نكته كه اول هم گفتم در انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی هم این مساله تجلی داشت و ما ادامه‏دهندگان راه باید از آنچه بعد از مشروطیت هم رخ داد، درس بگیریم و پیش برویم: یكی اینكه نباید قدرت جدید را نادیده گرفت. در دنیای امروز هیچ كاری بدون مردم و بدون خواست آنان نمی‏شود انجام داد. منظورم این نیست كه نمی‏شود مردم را سركوب كرد، نمی‏شود یك نظام را كه مورد خواست مردم نیست، بر مردم تحمیل كرد، اما این دوام نمی‏آورد و نمی‏تواند مثل گذشته كه قرن‌ها چنین سیستم‌هایی بر جامعه حاكم بود، حاكم باشد.

دوم، اینكه ما قطعا باید الگوی متناسب با فرهنگ خودمان را برای تحقق این قدرت جدید و مردم‏سالاری داشته باشیم. نكته‏ای كه در گذشته مورد غفلت قرار گرفت و امروز هم گاهی در بخش‌هایی از جامعه مورد غفلت قرار می‏گیرد، یكی این بود كه برخی از خواستاران دموكراسی چنین می‏پنداشتند كه دموكراسی فقط به مدد تئوری‌ها و نظریه‏های خاستگاه دموكراسی در غرب قابل توجیه است. غافل از اینكه دموكراسی یك جوهر دارد و صورت‌هایی كه باید متناسب با وضعیت فرهنگی و تاریخی و هویت اجتماعی جامعه باشد والا پایدار نخواهد شد و می‏پنداشتند كه با نقشه و تئوری‏ای كه از هر جا بگیریم، می‏توانیم نظامی مردم‏سالار و دموكراتیك داشته باشیم. این یعنی غفلت از واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی. در گذشته هم برخی از كسانی كه قدرت را برپایه مشروعیت دینی با ذهنیت سنتی می‏خواستند، غافل از مقتضیات قدرت سیاسی جدید و نقش مردم رشد یافته بودند و می‏پنداشتند كه گویا می‏توان سنت و سامان قدیم را كه در دنیای مسلمانان هم تجربه شده بود بر جامعه تحمیل كرد، در حالی كه هویت جامعه عوض شده بود و دیگر آن وضع را نمی‏پذیرفت. قدرت سیاسی جدید در عین حالی كه بر مردم متكی است، پیوند استواری با ویژگی‌های فرهنگی و هویت اجتماعی یك جامعه دارد.

غفلت از این دو {نكته} در دوران مشروطیت سبب شد كه با آن همه فداكاری‏ای كه مردم كرده بودند، استبداد و خودكامگی رضاخانی با كمك بیگانه روی كار بیاید و در آغاز هم رضاخان با شعارهای طرفداری از دین سعی كرد كه استبداد مطلق خودش را توجیه كند و نیز غفلت از این دو پایه سبب شد كه بعضی از رهبران مشروطیت در كنار عاملان و مباشران استبداد قرار بگیرند. در حالی كه نه رضاخان دین‏دار بود و نه آن رهبران در آغاز طرفدار استبداد بودند. غفلت از این مساله حساس تاریخی ما را به این مشكل دچار كرد. ما امروز باید از این حادثه درس بگیریم و بر ضرورت‌هایی كه ثبات و پویایی سیاسی را در دنیای امروز و در نظام اقتصادی و سیاسی بین‏المللی تأمین می‏كند و اثرگذار است، پافشاری كنیم.

من معتقدم كه اگر بخواهیم هم از انقلاب اسلامیمان كه در ادامه انقلاب مشروطیت در سطحی بسیار عمیق‏تر و وسیع‏تر تحقق پیدا كرد، و هم از دستاوردهای محتوایی مشروطیت كه متأسفانه در عمل با مشكلات و موانع روبه‏رو شد، پاسداری كنیم، باید بر چند نكته پافشاری كنیم.

نخست اینكه بپذیریم و همه بپذیرند نه در شعار، كه در واقعیت باید بپذیریم كه در قدرت سیاسی و مناسبات جدید قدرت، مردم اصیل و اصل‏اند و یك نظام سیاسی در صورتی كه بر خواست و اراده و رأی مردم متكی باشد، ثبات پیدا می‏كند.

دوم، این نكته را بپذیریم كه اكثریت قاطع ما مسلمانیم و اسلام برخلاف بسیاری از دین‌های دیگر، دینی است كه به حوزه فردی و خصوصی منحصر نمی‏شود. اسلام علاوه بر حوزه فردی و اخلاقی در حوزه اجتماعی و سپهر سیاسی جامعه و اجتماع صاحب‌نظر و جهت‏گیری است و نمی‏توان اسلام را از عرصه حیات اجتماعی دور كرد.

سوم، این اصل را بپذیریم كه اصل اجتهاد پویای اسلامی همواره می‏تواند با روش‏مندی درست، اسلام را به صورتی كه جوابگوی نیازهای فزاینده متناسب با زمان و مكان انسان و جامعه متحول است، برآورده سازد. ما نباید برداشت‌های كارساز و همه‏جانبه از اسلام را با عادت‌ها و سنت‌های فسیل‌شده و ذهنیت‌های رنگ تقدس گرفته اشتباه كنیم. اینها دو چیزند. اسلام جوهری دارد كه اندیشه و اجتهاد پویا همواره می‏تواند از این دریای جوشان گوهرهای تازه صید كند. اسلام فرا زمانی و فرامكانی است، در حالی كه برداشت‌های انسان محدود به زمان و مكان است. مبادا كه برداشت‌هایی را كه پشینیان ما با توجه به شرایط خود داشتند، عین اسلام بدانیم و به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام را در حل مسائل و مشكلات اقتصادی و اجتماعی دنیای امروز ناتوان نشان بدهیم.

در این سه نكته‏ای كه عرض كردم، با ذهنیتی كه بنده دارم، می‏توان كمی دقیق‏تر درباره این عنوان مردم‏سالاری سازگار با دین برداشت كرد. اگر ما این سه نكته را رعایت كنیم، هم زمان خودمان را بشناسیم، هم مقتضیات قدرت را در روزگار خودمان بشناسیم و هم بپذیریم كه دموكراسی با اینكه جوهر خاص خودش را دارد، باید با معیارهای فرهنگی و دینی سازگار باشد و نیز اگر بخواهیم یك حكومت سازگار با دین داشته باشیم، باید اجتهاد پویا و تحول‏آفرین داشته باشیم، همچنان‏كه حضرت امام داشت -می‏توانیم راهمان را بهتر و مطمئن‏تر ادامه بدهیم، به شرط اینكه باز چند واقعیت را قبول كنیم.
یك، وقتی كه می‏گوییم قدرت جدید -دموكراسی- را بپذیریم، باید فقط نام دموكراسی را نپذیریم. دموكراسی، شرایط، مقومات و جوهری دارد كه اگر نباشد، هر عنوانی هم روی آن بگذاریم، مردم‏سالاری نیست. قوام دموكراسی به این نكات است. اصالت قدرت مردم، ابتنای قدرت سیاسی بر رأی مردم، تحت نظارت مردم بودن قدرت سیاسی، امكان جابه‏جایی قدرت به دست مردم بدون توسل به زور، اینها مقومات دموكراسی است؛ چه دینی و چه غیردینی‏اش. این جوهر دموكراسی اگر حضور داشته باشد، دموكراسی هست. در عین حال این شرایط می‏تواند و باید منطبق با معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد.

دوم، پذیرش تفاوت اسلام با عادت‌های ذهنی غافل از زمان و مكان. در اینجا به‏طور خاص من بر دغدغه‏هایی تكیه می‏كنم كه به‏خصوص حضرت امام در سال‌های آخر عمرشان داشتند كه زمان و مكان دو عنصر مهم و تعیین‏كننده در اجتهاد اسلامی است. باید این دو چیز را از هم جدا كنیم. در این صورت است كه راه درست را می‌توان مطمئن‏تر ادامه داد.
در این دوران پیچیده و سخت و سرشار از فرصت از یك سو و تهدید از سوی دیگر همه باید با بعضی از راویان مشروطه در دیروز و دموكراسی در امروز كه مردم‏سالاری را بدون دین می‏خواستند و هم بعضی از ارباب دین و مدعیان طرفداری از انقلاب اسلامی، كه اسلام را بدون دموكراسی می‏خواهند، عبرت بگیریم و باور كنیم كه قدرت سیاسی دوران مدرن تنها مشروط به تدوین و تقویت این دو پایه است؛ امری كه اصلاحات واقعی متكفل آن بوده و هست. مردم اگر قدرت عاری از ارزش‌های دینی را نمی‏پذیرند، كه نمی‏پذیرند، مطمئنا این مردم قدرت متمركز و متمایز از خواست مردم را هم ولو اینكه متمسك به دین باشد، نخواهند پذیرفت.

تحولات بین‏المللی نیز ضرورت فهم درست این دو پایه و عمل به آن را بر ما تحمیل می‏كند. امروز از كلمه دموكراسی سوءاستفاده می‏شود و تحت آن از سوی قدرت‌های بزرگ كه دارای منافع نامشروع هستند، نظام‌های مخالف با منافع آنان مورد هجمه قرار می‏گیرند و به نام دموكراسی در واقع خواستار استیلای بر این نظام‌ها و كشورها هستند. این یك مساله. از سوی دیگر خاصیت همین ظهور قدرت جدید در كل دنیا –فقط در ایران نیست- این است كه افكار عمومی در دنیای ما نقش بسیار مهمی دارد. امروز تقریبا هیچ قدرتی نیست كه بدون اتكا به افكار عمومی بتواند به اهداف مشروع یا نامشروع خود برسد و این امر مهم و درخور توجه و مباركی است، حتی سوءاستفاده‏كنندگان از دموكراسی و حقوق بشر نیز سعی می‏كنند كه افكار عمومی را با تبلیغات و روش‏هایی كه دارند، با خود همراه كنند تا زمینه‏ساز توجیه تجاوزات خودشان به كشورهای دیگر باشند.

این دو را در كنار هم بگذارید. ما باید در این موقعیت حساس و پر از فرصت و تهدید، هوشیار باشیم.

در عین بیداری نسبت به این توطئه و این سوءاستفاده و این فشارهایی كه بر ما وارد می‏شود و مقاومت در برابر آنها باید تلاش كنیم. اگر خواستار این كشوریم، اگر دوستدار انقلاب اسلامی هستیم، اگر به مشروطیت احترام می‏گذاریم، همه باید تلاش كنیم تا بهتان غیردموكراتیك بودن جمهوری اسلامی را از دست دشمن بگیریم تا زمینه تجاوز او به ما فراهم نیاید و این كار میسر نیست جز با گسترش حق آزاد انتخاب كردن و انتخاب شدن ملت، آزادی بیان و به رسمیت شناختن نقد قدرت و سیاست در همه وجوه و مراتب آن، پایبندی به قانون و قانون‏مندی به‏خصوص رعایت قانون از سوی قدرتمندان جامعه و طرح و استحكام حقوق شهروندی و رعایت موازین و حقوق و كرامت بشری در روزگار ما. مگر اینها آرمان‌های انقلاب ما نبوده و مگر بسیاری از زمینه‏های تجاوز و فشاری كه بر ایران وارد می‏شود، از طریق اغفال عمومی و تشویش اذهان عمومی و برانگیختن افكار عمومی علیه این كشور نیست؟

ما هرچه از این موازین دورتر بشویم، زمینه این را برای دشمن فراهم می‏كنیم كه از افكار عمومی جهانی به ضرر ما استفاده كند و هرچه به این موازین نزدیك شویم، در واقع پایه‏های نظام، اسلام، تمامیت ارضی، قدرت و قوت و زمینه توسعه و پیشرفت را در جامعه‏مان بیشتر فراهم كرده‏ایم. باید با اهتمام جدی همه اركان قدرت و همه جامعه بكوشیم تا این معیارها را به دقت رعایت كنیم.

و اما چند نكته دیگر درباره انقلاب مشروطیت. انقلاب مشروطیت با رهبری ممتاز روحانیت و به‏خصوص مراجع سه‏گانه نجف، آیات عظام، آخوند ملامحمدكاظم خراسانی، شیخ‏عبدالله مازندرانی و حاج‏میرزاخلیل تهرانی این گسترش و عمق را پیدا كرد و با همراهی بازرگانان و اصنافی كه نگران از بین رفتن استقلال اقتصادی كشور بودند و نیز روشنفكران آزادی‏طلبی كه از تنگنای استبداد و سلطه استعمار به تنگ آمده بودند پیروز شد، اما متأسفانه به خاطر جوان بودن جامعه ما در ورود به مرحله جدید مناسبات سیاسی كه هنوز هم با كمال تأسف این جوانی وجود دارد و خیلی از انرژی‌ها را مصرف می‏كند، انقلاب مشروطیت با چالش‌های بزرگی روبه‏رو شد. من چند نمونه را كه سبب این چالش شد، می‏گویم كه خودش سبب شكست انقلاب مشروطیت هم شد:

یك، اختلاف میان رهبران روحانی. دو دسته شدن رهبران روحانی -طرفداران مشروطه و مخالفان مشروطه.

دوم، اختلاف میان تندروها و محافظه‏كاران و در نتیجه تشخیص ندادن اولویت‌ها و درگیری‌ها و صرف انرژی‌ها و میدان را خالی كردن برای كسی كه نه آزادی و نه دین را می‏خواست.
تندروی انجمن‌هایی كه مثل مور و ملخ از زمین می‏روییدند و سعی می‏كردند كه خواست‌ها و اهوای خودشان را و اگر هم وابسته به بیگانه بودند، در واقع خواست‌های بیگانه را بر جامعه تحمیل كنند و نگذارند كه دلسوزان سر فرصت و با اعتدال تصمیم‏گیری كنند و نیز سوءاستفاده برخی از مطبوعات از آزادی و در ورای همه اینها تزویرها و توطئه‏های قدرت‌های بیگانه به‏خصوص روس و انگلیس.

اینها از عواملی بود كه انقلاب مشروطیت را با شكست روبه‏رو كرد، اما گفتم، ایران وارد مرحله جدیدی شده بود. به همین دلیل این شكست با اینكه رخ داد، ولی آن روح و حركت ملت شكست نخورد. باز مراجع سه‏گانه به صحنه آمدند، باز رهبران آزادیخواه قیام كردند و در شكست اولیه كه مجلس به توپ بسته شد، با فتح تهران به قدرت جواب دادند و متأسفانه، تبریز توسط قوای دولتی و همراهی قوای روس محاصره شد. این محاصره یك سال طول كشید. به رهبری دوتن از افتخارات ملی ما ستارخان و باقرخان مقاومت جانانه‏ای شد و بالاخره با تحمل قحطی‌ها، گلوله‏باران‌ها و سختی‌ها، زنان و مردان با رهبری این دو انسان بزرگ مقاومت كردند و دشمن را شكستند و بالاخره هم تهران را فتح كردند. هرچند كه بعد از فتح تهران هم كشتار مردم و رهبران مشروطیت‏طلب تبریز ادامه یافت و نمادهای حماسه مقاومت -باقرخان و ستارخان- نیز تبعید شدند، ولی هویت تازه ایرانی و جوهر آزادی‏طلبی و استقلال‏خواهی ملت ما كار خودش را كرد و با همه فراز و نشیب‌ها به انقلاب اسلامی منجر شد.

در پایان باید چند کلمه هم درباره آذربایجان نوشت. آذربایجان ركن ركین ایران و دارای نقش ممتاز و پایه‏گذاری تجربه ممتاز تاریخی ملت ایران است. مشروطیت ایران در سطحی بسیار وسیع و عمیق مرهون تلاش، فداكاری و كوشش آذربایجانی‌هاست و آذربایجان در ساختن هویت جدید ملت ایران نقش اساسی دارد. پیام ایران و ملت آن به پاره تن، سینه ستبر و گردن افراشته خود، آذربایجان، این است كه «یاشاسین آذربایجان». و پیام مردم تبریز و پیام آذربایجان غیور به مام وطن كه برای تمامیت و استقلال آن فداكاری كرده است، این است كه «زنده باد ایران».

سید محمد خاتمی

* منتشر شده در خبرگزاری ایلنا

۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

نمایشنامه ای به کارگردانی رحیم مشائی "همایش ایرانیان خارج کشور"



روزگذشته همايش ايرانيان مقيم خارج از کشور در تهران برگزار شد. ( 11 تا 14 مرداد – سالن اجلاس سران تهران) در اين مراسم، بنا بر گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، حدود 1300 نفر از ايرانيان مقيم خارج از کشور شرکت کردند. حدود 400 نفر از امريکا و بقيه از انگلستان، آلمان، سوئد، فرانسه و ديگر کشورهای اروپائی بودند - حدود 30% علوم پزشکی، 30% علوم مهندسی، 15% اقتصاد، 15% مديريت و بقيه از ديگر بخش ها بودند. حدود 65% افراد مدارک دکترا و يا بالاتر داشتند.
در آنجا، رئيس جمهور برآمده از انتخابات تقلبی با شعارهای پوپوليستی و تهيجی سعی بر جلب نظرات و حمايت ايرانيان مقيم خارج از کشوررا داشت، عده مشخصی در سالن همواره او را بين صحبتهايش تشويق می کردند در حالی که عده زيادی هم با بی تفاوتی و حتی عده ای با اکراه به صحبتهای او گوش می دادند.
احمدی نژاد، در اين جلسه گشايش صندوق ارزی ايرانيان مقيم خارج از کشور را معرفی کرد و ايرانيان مقيم خارج از کشور را به همکاری ريختن پول (دلار، يورو ...) در اين صندوق تشويق کرد.
قبل از انتخابات رياست جمهوری در سال قبل، دولت احمدی نژاد قصد عرضه اوراق بورس در خارج از کشور را داشت که در يکسال گذشته بعلت اوج گرفتن جنبش سبز در خارج از کشور، نتوانست اينکار را پيش ببرد ولی هم اکنون با اين شيوه جديد قصد جذب سرمايه ها و حساب پس اندازهای آنان را دارد که قرار است سودی بيشتر نسبت به بانکهای خارجی به آنان بدهد.
سوال من از آن ايرانيانی که با دعوت دولتی که دستش به خون بسياری از معترضين آلوده است و با تعزیه گردانی رحیم مشائی به ايران سفر کرده اند اينست که چه چیز را با يک بليط مجانی و پول توجيبی و هتل مجانی معامله کردید؟
فردا اگر نام و مشخصات شما را یافته و در سایت ها و وبلاگ ها منتشر کردند، توان بلند کردن سر خود را در خارج از کشور دارید؟

زمینه سازی برای بمباران اتمی ایران


همزمان با اخبار و تفسیرهائی که پیرامون حمله به ایران بصورت پیاپی در رسانه های جهانی منتشر می شود، در چند روز گذشته، انتشار سلسله عکس ها و اظهار نظرهائی نیز آغاز شده تا هولناکی یک ضربه اتمی به ایران را توجیه و آن را کم اهمیت جلوه دهد.
به بخشی از مقاله ای که در مجله «فوربس»، تحت عنوان «چگونه تغییر رژیم در ایران دنیا را متحول خواهد کرد» توجه کنید: « امریکا برای تغییر رژیم ایران چاره ای جز حمله نظامی به این کشور ندارد. عوارض این حمله می تواند دردانگیز باشد، اما بالاخره برای یک ایران آزاد، و دمکراسی مردم آن کشور مجبورند هزینه پرداخت کنند. راه به سوی آزادی و دموکراسی از میان ویرانه ها می گذرد و قیمت آن با خون و ثروت های برباد رفته پرداخت می شود. ما در شرف وقوع یک جنگ هستیم... »
همزمان با این نوع نوشته ها، عکس هائی از فاجعه بمباران هیروشیما در سال 1945 همراه با تصاویری از هیروشیمای سال 2010نیز منتشر شده است که هدف از آن، نشان دادن پرداخت همان هزینه ایست که در مقاله بالا به آن اشاره شده و دوباره سازی هیروشیما – و لابد دوباره سازی ایران ویران شده- پس از بمباران اتمی. اینها شوخی نیست. دو دست در داخل حاکمیت جمهوری اسلامی و محافل قدرتمند جهانی یکدیگر را

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

بوي تعفن اعدام در ايران بر پايه اسلام فقاهتي لولا داسيلوا را هم به تنگ آورد



رسوایی ناشی از صدور حکم سنگسار برای سران رژیم آخوندی موجب شد تا حتی متحدان آن نیز علیه این اقدام ضدبشری واکنش نشان دهند. در همین راستا رئیس جمهور برزیل که احمدی نژاد را دوست خود می خواند از وی (و خامنه ای) خواست برای جلوگیری از سنگسار سکینه محمدی حاضر است به وی در برزیل پناهندگی بدهد, لوییز ایناسیو داسیلوا، رئیس جمهوری برزیل گفت: «من می‌خواهم از دوستم احمدی‌نژاد، رهبر ایران(آیت‌ الله خامنه‌ای) و دولت ایران درخواست کنم که برزیل اجازه یابد به این زن پناهندگی اعطا کند/ اين امر خود به مثابه حمله به احکام اسلام فقاهتي بر پايه افکار پوسيده آخوندي است .آيا لولا داسيلوا موفق خواهد شد يک حکم صريح فقاهتي را تعطيل کند .بايد به انتظار بنشينيم . در هر صورت چنانچه رژيم زير بار نرود شايد لولا و ساير متحدين اين دولت ناقص الخلقه پي ببرند که ما با چه کساني در ايران دست و پنجه نرم مي کنيم.و در هر صورت اين يک پيروزي براي مبارزين و مخالفين با اعدام در ايران است

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

از هدی صابر تا بیانیه اوباما شکار 7 خبر از میان گله پرشمار اخبار ایران




1- هدی صابر، اندیشه پرداز ملی مذهبی که در خیابان ربوده شد، همچنان در چاه جمکران کودتای 22 خرداد غیب است. چون اعدام، ترور، بازداشت و شکنجه و اعتراف گیری و نمایش های دادگاهی پاسخ نداد، تیم های قتل های زنجیره ای را فعال کرده اند به این امید که این یکی پاسخ بدهد و از ترس زبان به کام بکشند!
2- کیهان شریعتمداری مژده داده است که حکم اعدام 6 نفر از تظاهر کنندگان ضد کودتا تائید شده است. البته مدعی شده که آنها عضو مجاهدین خلق بوده اند و از این 6 منتظرالاعدام اول اسم فامیل را ذکر کرده که معلوم نیست نام کیست و اگر سازمان مجاهدین پس از 30 سال 6 فعال در حد اعدام بدلیل حضور در تظاهرات ضد کودتا دارد، پس فاتحه همه رجزخوانی های 30 ساله درباره بسته شدن دفتر مجاهدین خلق درایران برباد است!
3- یک سرنشین کشتی نفتکش ژاپنی بعنوان شاهد برخورد یک جسم نورانی به بدنه این کشی در صحنه ظاهر شده است. اظهارات او اشاره به شلیک موشک به سمت این کشتی است و شلیک کننده نیز از هم اکنون معلوم و مشخص. مقامات جمهوری اسلامی گفته اند دزدان دریائی به نفتکش شلیک کرده اند، اما مطبوعات و رسانه های تصویری و همچنین نتایج بدست آمده از تحقیقات اولین، راهزن را سپاه پاسداران می داند که خواسته بگوید از این کارها میتوانیم بکنیم.
4- مذاکرات 1+5 باید همین روزها شروع شود و جمهوری اسلامی اعلام داشته بدون هیچ قید و شرطی حاضر به حضور در این مذاکرات است. البته صورتجلسه را تغییر داده و گفته بر سر قطع تولید اورانیوم 20 درصدی آماده مذاکره است. این اسم رمز که مردم ایران نباید بفهمند ولی 1+5 باید بفهمد اینست که حاضریم بدون قید و شرط 1200 کیلو اورانیوم 3 و نیم درصدی را بدهیم و به جای آن برای راکتور تحقیقات پزشکی تهران اورانیوم 20 درصدی به ما بدهید. تقریبا همان توافقی که در مذاکره با برزیل و ترکیه بدست آمده بود. این پیشنهاد چند روز است از دهان های مختلف در جمهوری اسلامی طرح می شود اما هیچ عکس العملی از طرف 1+5 به آن نشان داده نمی شود، که معنای آن عقب بودن پیشنهاد ایران و توقعات دیگری است که 1+5 دارد. جمهوری اسلامی هم میداند اما نمی خواهد به روی خود بیآورد. ظاهرا ماجرا از این سطح و حتی سطح قبول قطعنامه ها نیز عبور کرده است.
5- حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان که تا چند ماه پیش یار حمام و گلستان پاکستان و ایران شده بود، همزمان با اعلام استراتژی جدید امریکا در افغانستان و روی ویکی لیکس رفتن اسناد سفارت امریکا در کابل که در آن جمهوری اسلامی متهم به تقویت نظامی طالبان و آموزش دادن به آنهاست، ناگهان فرمان را پیچانده و خود را از لب دره به وسط جاده رسانده است. او گفت امریکا و ناتو بجای آنکه در روستاهای افغانستان بدنبال طالبان باشد باید کانون های آموزش و ارتباط آنها را بمباران کند. مقامات جمهوری اسلامی به روی خود نیآورده و گفتند کرزای آدرس پاکستان را میدهد، اما خودشان هم میدانند که امریکا پاکستان را بمباران نخواهد کرد، بلکه ممکن است مشترکا ایران را بمباران کنند.
6- اوباما روز گذشته یک بیانیه تند و تیز منتشر کرد که در واقع در آن خواسته شده جمهوری اسلامی به معامله ای که بر سر بازگرداندن شهرام امیری (کارشناس اتمی و یا رئیس سایت اتمی قم) شده بود عمل کند و امریکائی های گروگان گرفته شده درایران را آزاد کند. این پیام را بصورت مستقل در همین شماره پیک نت میخوانید.
7- اخبار اعتصاب غذای زندانیان بند اطلاعات و امنیت اوین بر خلاف تصور حکومت بسرعت در جامعه پخش شده و اجتماع خانواده های آنها در مقابل دادسرای تهران به یک نمایش اعتراضی – خیابانی انجامید. حکومت هنوز نمی خواهد بپذیرد که دهه 1360 و بی خبری مردم و اعتماد آنها به به حاکمیت تمام شده و به همین دلیل است که کوچکترین اخبار مربوط به زندان، مربوط به جنبش سبز، مربوط به دیدار سران جنبش سبز و هر خبری در این رابطه بسرعت برق و توفان در سراسر ایران می پیچد و باز هم از بدنه حاکمیت به سمت جنبش گوشت می کند.
هفته، با واکنش ها و پیامدهای این 7 خبر، در کنار واکنش ادامه دار به سخنرانی احمد جنتی در کنار چاه جمکران آغاز شده است.