۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

ما ایرانی ها کدام یک از این دو را نداریم : جمعه یا خشم !؟

نزدیک به دو سال از کودتای انتخاباتی می گذرد ، دو سالی که هر روزش توأم بوده است با جنایت و قتل و اعدام و دروغ و تظاهر و ظلم و دورویی و ... در این میان ، اما دست روی دست گذاشته ایم و دلمان به این خوش است که هر از گاهی ، آقایان موسوی و کروبی از زیر آن همه فشار و محدودیت و زندان و حصر و حبس صدایی برآورند و فراخوانی بدهند و ... یا به این امید هستیم که شوراهی هماهنگی راه سبز امید که نمی دانیم که هستند و چه هستند و کجا هستند ! راه و چاه را نشانمان دهند . در این روزهایی که شاهد برافروختن شعله خشم مردمان کشورهای عربی ازتونس و مصر و یمن گرفته تا بحرین و سوریه هستیم ، به وضوح می بینیم که چگونه مردم این کشورها که از سالها دیکتاتوری رژیم های جنایتکارشان خسته و عاصی شده اند ، با فراخوان های مردمی در روزهای جمعه ، دست به تجمع و اعتراض میزنند و عرصه را بر رژیم هایشان تنگ کرده و کاخ استبداد را به لرزه انداخته اند . این همان راهی بود که مردمان تونس و مصر رفتند و مردم سوریه و یمن نیز می روند و مطمئنم پیروز خواهند شد . تاکنون بارها فریاد زده ام که چرا ما از موقعیت طلایی روزهای جمعه استفاده نمی کنیم ؟ چه اهمیتی دارد که امام جمعه کیست ؟ یا اساساً چه اهمیتی دارد که اعتقاد مذهبی داشته باشیم یا نه ؟ مهم این است که دور هم گرد آییم و به خودمان نشان دهیم که هنوز هم هستیم و می توانیم . آری دوستان ، ما هم جمهع داریم ، هم خشم . خشمی که ریشه در سالها ظلم و تبعیض و فلاکت و گرفتاری و فقر و بدبختی و آوارگی دارد . عزیزان زیادی را از دست داده ایم ، خونهایزیادی بر زمین ریخته شده است ، این ها و هزاران دلیل دیگر ، خشمی را در وجود ما شعله ور کرده است که به راحتی تومار رژیم دیکتاتوری را در هم خواهد پیچید ، فقط کافی است بخواهیم و بدانیم چه می کنیم . باید هر چه زودتر در تدارک روزهای " جمعه خشم " ایرانی ها باشیم و فراموش نکنیم که مقبلاً هم ثابت کرده ایم که : نترسیم ، نترسیم ، ما همه با هم هستیم ... زنده باد آزادی پاینده باد ایران

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

صدای زحمتکشان را نمی توان خفه کرد

ماه می است؛ یادآور اقشار زحمتکش جامعه، اقشار پینه دستان جامعه، اقشاری که با جانی آسیب دیده و روحی زجر کشیده روزها را به شب می رسانند. اقشاری که حق شان توسط اژدهای استبداد مورد استثمار قرار گرفته است. اول ماه می یادآور کارگرانی هست که توسط غول سرمایه داری به استثمار کشیده و به صورت برده ای از آنان بیگاری کشیده می شد. در سـال ۱٨۵۶ایده هشت ساعت کار در روز برای نخستین بار در استرالیا زاده شـد . تا این که کارگران تصمیم گرفـتند این خواسـت خود را (هشـت سـاعت کار در روز) با توقـف دسـته جمعی یک روز کامل کار را عملی نموده و آن را با جلسـات و تفریحات سـازماندهی نمایند. این روز مصادف بود با۲۱ اپریل؛ و فقط برای یکسـال (۱٨۵۶) در نظر گرفته شـده بود. ولی این نخسـتین جشـن کارگران چنان اثری نیرومند بر کارگران اسـترالیا به جا گذاشـت که منجر به نوعی تهیج گشـت و تصمیم گرفـته شـد تا همه سـاله این جشـن تکرار گردد. روشن اسـت که یک روز توقف کار سـراسـری خسـارات جدی را بر پـیکر سـرمایه داری ــ که از هـر ثانیه کار کارگران نفع می برد ــ در پی داشـت، و از جانب دیگر شـهامت و ایمان بیشـتر در کارگران ایجاد شـد، مبنی بر قـدرت خود شـان در انتخاب سـاعات کار. این شـهامت و پایداری در برابر سـرمایه داری و کارخانه داران به فـراخوان وسـیع از توده های کارگری در جنبش داد خواهی و کارگری گردید و ایده جشـن کارگری به سـرعـت در سـراسـر اسـترالیا پذیرفـته شـد؛ و به سـایر کشـور ها گسـترش یافـت تا این که تمام جهان وجود جنبش کارگری را به رسمیت شناخت. اما نخسـتین گروههایی که به دنبال کارگران اسـترالیا رفـتند کارگران آمریکایی بودند، که در سـال ۱٨٨۶ در اول ماه می با خواسـت هـشـت سـاعت کار در روز خواهان توقف کامل کار در یک روز در سـطح جهانی شـدند. در این روز که در شـهر شـیکاگوی آمریکا تظاهراتی وسـیع برگزار شـد؛ دو میلیون نفـر از کارگران کارشـان را ترک کرده و ٨ سـاعت کار را در روز طلب نمودند. این تظاهرات توسـط پلیس امریکا به خاک و خون کشـید شـد. چهار تن از کارگران دراین تظاهرات کشـته شـدند. در روز ۴ می همان سـال، یعنی سـه روز بعـد، زمانی که کارگران مشغول به خاک سـپاری کشـته شـده گان بودند و تظاهراتی به پا نموده بودند، توسـط عوامل سرمایه داری بمبی در میان جمعیت منفجر گردید که منجر به قـتـل ده ها تن از تظاهر کننده گان شـد و یک تن پلیس هم به قتل رسـید. متعاقباً موج وسـیعی از دسـتگیر های کارگران و به محاکمه کشـانیدن رهـبران کارگران آغاز شـد و عـده یی را به اعدام محکوم نمودند. در پای چوبه دار یکی از رهـبـران کارگــران فـریاد کشـید که « صـدای کارگران را نمی توان خفـه کرد! » به دنبال این تضیقات پلیسی، موانعی در تکرار تظاهـرات ــ با این وسـعـت ــ ایجاد گردید. کارگران تصمیم خود را در سـال ۱٨٨٨ تجدید کردند و جشـن بعـدی را در او ماه می سـال ۱٨۹۰ تعـیین نمودند. از آن سال ها به بعد هر ساله به مناسبت اول ماه می در اکثر کشورهای جهان تجمعاتی در دفاع از حقوق قشر کارگر جامعه برگزار می شود و نسبت به وضعیت وخیم کارگران اعرتاض می گردد. گرامی داشت روز کارگر در دولت ملی مصدق با ایجاد سندیکاها همراه شد و پس از دولت آن بزرگمرد برای مدت ها از جنبش کارگری و این روز خبری نبود. پس از انقلاب پنجاه و هفت هر ساله این روز از سوی حاکمیت که خود را حامی پا برهنگان جامعه معرفی می کرد تجمعاتی برگزار می گردید در واقع به نوعی حکومتی برگزار می گردید آن هم در غیاب سندیکاها و گروهها و تشکل های کارگری. زیرا که حاکمیت سرکوبگر تاب و توان هیچ گونه ایجاد سندیکا و یا تشکل کارگری را نداشت. اما طی سال های اخیر مخصوصا در دوران صدارت سیاه دولت احمدی نژاد که تمامی عرصه های اقتصاد به دست انحصارطلبان سپاه سپرده شد و در این سال ها قشر کارگر بیش از پیش تحت فشار قرار گرفت و آن چیزی که زحمتکشان جامعه با دستان پینه بسته و تن خسته خود به دست می آوردند از دست دادند. اول ماه می امسال؛ جامعه کارگری ایران امروزه علاوه بر بی توجهی ها و بی مهری هایی که خصلت حکومت استبدادی و ضد مردمی ایجاب می کند، با مشکلات و معضلات ناخواسته و تحمیلی دیگری نیز مواجه است که جایگاه و منزلت آنان را حتی از سطح متوسط منزلت مورد پذیرش جهانی و معاهدات مرتبط با آن از جمله کنوانسیون بین المللی کار بسیار پایین آورده است. جامعه کارگری ایران امروز با مشکلاتی از جمله معضل رو به گسترش بیکاری و مولود نامیمون آن یعنی فقر که علاوه بر سلب شرایط امنیت شغلی برای کارگران، زندگی آنان و خانواده هایشان را دچار تنش های دائمی ساخته است. واردات بی رویه و بی سابقه کالاهای مصرفی با مشابه داخلی طی سال گذشته به ایران که بخشی از آن که می توان معلول سیاست های خاص در روابط بین المللی حاکمان ایران دانست، منجر به ورشکستگی و فروپاشی چندین هزار واحد تولیدی و بیکاری نیروهای کار آنان شده است. و از طرفی عدم توجه به نقش فعالیت های صنفی و اتحادیه های کارگری در ساماندهی وضعیت حقوق و معیشت کارگران و جلوگیری از تشکیل آنها و حتی دستگیری فعالین این عرصه و برخوردهای خشن با اجتماعاتی که صرفاً جنبه صنفی داشته و ارائه تلقی سیاسی از آنها موجب بی ثباتی وضعیت نابسامان قشر کارگری شده است. از سویی دیگر خصوصی سازی که حاکمیت ایران در پیش گرفته خصوصی سازی که بیشتر به شخصی سازی شبیه هست تبدیل گرده است در واقع خصوصی سازی به شیوه نامناسب و غیر اصولی، همان واگذاری بی حساب و کتاب صنایع، کارخانجات و واحدهای اقتصادی بدون در نظر داشتن ارزش واقعی آنها، با بهای نازل به عده ای خاص از جمله وابستگان به قدرت سیاسی و یا همان سرکوب گران که تجمعات اعتراضی مردم را به خاک و خون کشیدند می باشد و عدم نظارت بر سرنوشت آتی آنها بعد از واگذاری، به گونه ای که بخش زیادی از این صنایع به دلیل عدم تناسب قیمت خرید با ارزش واقعی آنها، به فاصله کوتاهی از طرف صاحبان جدید آنها مضمحل و با فروش ماشین آلات و اموال منقول و غیر منقول آنها، بخش عظیمی از سرمایه های کشور را از بخش صنعت به بخش های دیگر از جمله واسطه گری، ساخت و ساز نیز مجوب شده است که طیف وسیعی از کارگران در اقصا نقاط میهن مان از کار بیکار شده و یا ماههاست که از دریافت حقوقی بی بهره بوده اند. کارگران که صاحبان اصلی نیروی کار شاغل در واحدهای اقتصادی و صاحبان واقعی آنها هستند اما حاکمیت که می بایست با اولویت قرار دادن تعاونی های کارگری، تعاونی هایی با نام هایی با برچسب نهادها متصل به حاکمان فاسد زندگی سختی را برای قشر کارگر به وجود آورده است. کارگران ایرانی که طی سال های اخیر باتنی رنجور و خسته با سیاست های نادرست دولت و حاکمیت کودتا اندک نان خود از سفره هایشان را از دست دادند.اول ماه می امسال نماد همبستگی کارگران و نیروهای مولد جامعه و پیوستگی آنان با جنبش آزادی خواهی ایران جهت رسیدن به حقوق از دست رفته خویش خواهد بود. رحیم همتی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

سرتیپ جلالی: این یک جنگ رسمی است! حمله با ویروس "استار س" به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی

رئیس سازمان پدافند غیر عامل جمهوری اسلامی – سرتیپ جلالی- رسما اعلام داشت که علاوه بر "ویروس استاکس نت" اکنون ویروس دیگری بنام “استار. س” به تاسیسات اتمی ایران حمله کرده است.
ما موفق شدیم این ویروس را کشف کنیم و هم اکنون آن را به آزمایشگاهداده ایم ولی نتایج قطعی بدست نیامده است. گرچه مشخص شده که این ویروس هماهنگ با سیستم اتمی ایران بوده، اما تخریب آن در مرحله اول بسیار کم گزارش شده است.
رئیس سازمان پدافند غیر عامل در باره ویروس استاکس نت نیز گفت:
تهدید "استاکس نت" بطور کامل برطرف نشده و ممکن است به شکل دیگری فعالیت خود را ادامه دهد.
ما باید خود را برای مقابله با ویروس های بعدی آماده کنیم ، زیرا امکان دارد که ویروسهای جدید وقتی وارد سیستم اتمی ایران شوند به مراتب از ویروس اولی خطرناک تر باشند.
آمریکائی ها و اسرائیلی ها با این ویروس ها به سایت های اتمی ایرانحمله می کنند و با ویروس جدید توانسته اند به برخی اسناد در شبکه کامپیوتری اتمی ایران راه یافته و به کامپیوترها نیز آسیب زده است.ممکن است وزارت امور خارجه دراین باره اقدام به پیگیری حقوقی کند، زیرا این یک جنگ رسمی "سایبری" است. روس ها از همین اصطلاح دراین باره استفاده می کنند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

موسوی، خامنه ای و رفسنجانی چه گفتند و چه می گویند آن که از خط خارج شد علی خامنه ای بود، نه موسوی



یکی از معاونان سیاسی اسبق وزارت کشور، یادداشت کوتاهی درباره دوران ریاست جمهوری خامنه ای، نخست وزیری موسوی و ریاست رفسنجانی بر مجلس نوشته و در سایت "کلمه" منتشر کرده است. این یادداشت دو ویژگی مثبت دارد. نخست آن که بر خلاف مقاله نویسی و خبرنویسی رایج در جمهوری اسلامی که متاثر از "منبر" و "روضه خوانی" و لبریز از تکرار است، کوتاه و فشرده است و دوم آن که مستند است. یعنی یاداشت های روزانه نویسنده است.
این یادداشت را با حذف مقدماتی که کلمه متاثر از همان نکاتی که دربالا نوشتیم بر آن افزوده، در ادامه می خوانید:

«چند روز پیش که برحسب اتفاق نگاهی به اوراق و مدارک قدیمی خود انداختم، چشمم به برگه‌هایی افتاد که بخشی از خاطرات دوران خدمت در وزارت کشور را شامل می‌شد.
بخشی از این خاطرات مربوط به سمیناری بود که معاونان سیاسی استانداری‌های سراسر کشور در آن شرکت داشتند و من به واسطه اشتغال در اداره کل سیاسی وزارت کشور در آن سمینار حضور داشتم و گوشه‌ای از آنچه را که در این سمینار مطرح شد، به رشته تحریر درآوردم.
این سمینار در دوازدهم یا سیزدهم مهرماه ۱۳۶۵ برگزار شد و یکی از مهم‌ترین محورهای آن بررسی شرایط سیاسی کشور و نحوه فعالیت معاونین سیاسی استانداری‌ها بود.
شاید کمتر کسی به خاطر بیاورد و یا باور کند که آن روزها با وجود جنگ، درباره ضرورت فعالیت سیاسی و چگونگی گسترش آن سخن به میان می‌آمده است.
القصه؛ می‌خواهم گوشه‌ای از دفتر یادداشت‌های آن روزها را ورق بزنم تا نسل امروز و دوستان و همکاران دیروز به خاطر بیاورند که مسئولان چگونه به امور می‌نگریستند و خود مقایسه‌ای داشته باشند میان سخنان سه مسئول بلندپایه کشور در آن روزها یعنی آقایان خامنه‌ای، موسوی و هاشمی رفسنجانی.
«مردم سیاست را درک می‌کنند»
بعد از سمینار به دیدار آقای خامنه‌ای رئیس جمهور رفتیم. آقای خامنه‌ای گفت:
«امروز جامعه ما یک جامعه سیاسی است و این سیاسی بودن به یک صنف یا قشر خاص اختصاص ندارد. قبلاً حتی علما و تحصیلکرده‌ها هم چیزی از سیاست نمی‌دانستند. مانند سایر کشورها که مردم چیزی از سیاست نمی‌دانند، اما مردم ما سیاست را به خوبی درک می‌کنند. البته با وجود سیاسی بودن مردم، ما آموزش سیاسی منظم نداریم. ما به دنبال عمق بخشیدن به بینش سیاسی مردم نبوده‌ایم، به علت توجه به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم از این مسئله غافل شدیم. شما باید این خلأ را پر کنید. برای اینکه مردم در صحنه بمانند و قدرت تحلیل پیدا کنند و انحراف‌ها را بشناسند، بایستی که تلاش کنید و سواد سیاسی مردم را بالا ببرید.»
ایشان در ادامه گفت:
«جامعه ما به دلیل سیاسی بودن آسیب‌پذیر هم هست. باید مراقب بود که وجود دو جریان سیاسی که الآن مطرح است به یک برخورد خشن منتهی نشود. چون از راه اختلافات سیاسی ناهنجاری‌های سیاسی ایجاد می‌شود که برای آینده انقلاب و نظام بسیار خطرناک است. شما معاونین سیاسی باید جلوی این برخوردها را بگیرید. شعار ما باید محکوم کردن اختلاف میان نیروهای نظام باشد، نباید انسجام سیاسی آسیب ببیند….»
«سیاست شاخه‌ای از فرهنگ است»
بعد از این ملاقات، دیداری هم با آقای مهندس موسوی نخست وزیر داشتیم. آقای موسوی در این ملاقات گفت:
«سیاست شاخه‌ای از فرهنگ است و در حقیقت از فرهنگ متولد می‌شود و در جامعه‌ی ما، امام از فرهنگ و مقوله‌های فرهنگی بیشترین استفاده را بردند و جامعه‌ی متفرق و از هم گسسته‌ی ایران را از طریق تلاش فرهنگی به هم پیوند زدند. لذا شما معاونین سیاسی باید غرق در فرهنگ مردم استان خود باشید. در یک استان اقوام و گروه‌های مختلفی هستند که باید آنها را خوب بشناسید. کم‌توجهی به این امر موجب خسارت و آسیب جدی به حوزه‌ی سیاسی و حتی شکست خواهد بود. هیچ تصمیم سیاسی و مدیریتی در استان نمی‌توان اتخاذ کرد، مگر اینکه به شرایط فرهنگی آن استان توجه داشت. نمی‌توان در مرکز نشست و بدون نظر استان‌ها برنامه‌ریزی کرد. باید با مطالعه دقیق پیرامون شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر منطقه به برنامه‌ریزی پرداخت.»
آقای موسوی ادامه داد:
«ریشه‌ی اقتدار نظام، مردم هستند. اگر مردم نباشند، انقلاب و نظام وجود ندارد. یک زمانی به ما انتقاد می‌کردند که چرا شعار حمایت از مستضعفین و محرومین و کارگران را مطرح می‌کنیم؛ ما می‌گفتیم: همین مردم بودند که در صحنه حضور داشتند. اگر آنها نبودند، کارخانه‌ها با اعتصاب تعطیل می‌شد. همین‌ها بودند که با ایمان و تعهد خود چرخ کارخانه‌ها را به حرکت درآوردند. اگر خودخواهی‌هایی را که پست و مقام به ما می‌دهد، کنار بگذاریم، متوجه می‌شویم که مردم عامل اصلی اقتدار ما هستند. اگر تردیدی در این زمینه داشته باشیم، نمی‌توانیم بر مشکلات پیروز شویم.»
«دفاع از کسانی که صدایشان به جایی نمی‌رسد»
آقای موسوی در ادامه گفت:
«مسئله دفاع از مظلوم جزء اولویت‌های کاری ما است. نظامی که نسبت به ظلم بی‌تفاوت است، قطعاً اسلامی نیست. معاون سیاسی استاندار اگر مخالف ظلم نباشد، شایسته‌ی آن سمت نیست. باید چهره‌ی ظلم‌ستیزی داشته باشد، همان‌گونه که این چهره در امام هست.»
نخست‌وزیر خاطرنشان کرد:
«سیاست‌های ما باید به سمتی باشد که تعداد بیشتری از مردم را شامل شود. همه‌ی ما باید متوجه کسانی باشیم که صدایشان به جایی نمی‌رسد. ما اگر به خدا و مکتب ایمان داریم و پیرو خط امام هستیم، باید عموم مردم را در نظر داشته باشیم. حکومت باید صبر و تحمل داشته باشد. باید با سعه‌ی صدر با مردم و مشکلات برخورد کند. دید وسیع داشته باشد. ما با تمام مردم طرفیم. ملت که تنها یک گروه خاص نیست. تلاش کنید نابسامانی‌ها به صورت ریشه‌ای شناخته شود. یک معاون سیاسی باید پدیده‌های نامرئی را بشناسد و اینها جز با داشتن مطالعه‌ی عمیق و رابطه‌ی نزدیک با متن جامعه امکان‌پذیر نیست. وارد اختلافات سیاسی موجود در استان‌ها نشوید و از موضع بالا تلاش کنید همه‌ی گروه‌ها و جریانات را در اداره‌ی امور و حل مشکلات به کار بگیرید.»
آقای موسوی در پایان به ضرورت ارتباط صمیمی و نزدیک با روحانیت نیز اشاره کرد و گفت:
«ارتباط نزدیک با روحانیت به حل مشکلات کمک می‌کند، روحانیت از توان بسیار بالایی در بسیج مردم برخوردار است.»
«هر کس را کنار بگذاریم، ضرر کرده‌ایم.»
سپس به دیدار آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی رفتیم. ایشان هم طی سخنانی گفت:
«کار شما خیلی مهم است. امروز وحدت نیروها به خاطر جنگ اهمیت زیادی دارد. ما باید با دوستی و رفاقت کارها را دنبال کنیم، تا این انقلاب به حرکت خود ادامه دهد. شما معاونین سیاسی تلاش کنید برخوردها و اختلافات سیاسی تا آنجا که ممکن است کمتر شود. شما نباید تابع یک جریان سیاسی خاص باشید و بقیه با شما مخالفت کنند. امروز هر کس را کنار بگذاریم، ضرر کرده‌ایم. این به نفع ما نیست که اگر یک جریان پیروز شد، جریان دیگر را کنار بزند. ما باید یاد بگیریم که سلیقه‌های مختلف را تحمل کنیم. اسلام و اخلاق هم همین را توصیه می‌کند. ما قبل از انقلاب و در دوران مبارزه و زندان با بسیاری از افراد در کنار هم علیه حکومت شاه مبارزه کردیم. این مایه‌ی تأسف است که بعد از پیروزی نمی‌توانیم با هم کار کنیم.»
آقای هاشمی ادامه داد:
«ما باید توقعاتمان را مهار کنیم. اگر قرار باشد هر چیزی که من می‌خواهم در مجلس تصویب شود که دیگر مجلس نیست. همکاری‌ یعنی اینکه همدیگر را تحمل کنیم و به خاطر مصالح بزرگتر گاهی از نظر خود کوتاه بیاییم. امام هم همین نظر را دارند. دشمنان ما برای اختلاف و تفرقه بیشترین تلاش را می‌کنند، اما ما نباید به این سمت برویم و تا آنجا که می‌شود باید تنش‌ها را مهار کرد. لذا وزارت کشور و استانداری‌ها می‌توانند برای جمع کردن سلیقه‌های مختلف تلاش کنند که ان‌شاء‌الله مردم هم حمایت خواهند کرد.»
حال سخنان هر سه مقام مسئول در آن روزها را مقایسه کنید و شرایط امروز آنها و مواضع اخیرشان را نیز بسنجید و ببینید کدام یک بر همان اعتقاد و در همان راه باقی مانده است.»

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

رابطه ایران و بحرین بکلی قطع می شود ملک سفارت جمهوری اسلامی در بحرین مصادره می شود!


میدان "لولو"ی منامه پایتخت بحرین، پس از سرکوب مردم معترض به استبداد سلطنتی در این کشور. معترضان، به سبک اجتماع در میدان التحریر قاهره، در این میدان تحصن کرده بودند. بهانه این سرکوب، دخالت های نظامی سپاه پاسداران در بحرین اعلام شد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

اعتصاب ده هزار کارگر پتروشیمی وارد هشتمین روز خود شد

خبرگزاری هرانا - اعتصاب بیش از ده هزار کارگر شرکتهای پیمانکاری مجتمع‌های پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر که از روز بیستم فروردین ماه جاری آغاز شده است همچنان ادامه دارد. روز پنج شنبه ۲۵ فروردین ماه علیرغم گرد و غبار در منطقه، کارگران روزکار مجتمع پتروشیمی بندر امام در محل کار خود در حال اعتصاب بودند و ساعت ۱۲ ظهر طبق معمول روزهای گذشته با راهپیمائی در گرداگرد میدان مقابل دفتر مرکزی مجتمع و سر دادن شعار به منازل خود رفتند و کارگران شیفت‌ها طی دو روز تعطیل پنج شنبه و جمعه در محل کار خود حاضر بودند اما کار نمی‌کردند. به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، روز جمعه مشاور مدیر عامل مجتمع پتروشیمی بندر امام از فرصت نبود کارگران روز کار استفاده کرده و با همراهی رئیس حراست و چند تن دیگر از مسئولین پتروشیمی با گردش در واحدهای مختلف تلاش کرد با دادن وعده و وعید کارگران شیفت‌ها را راضی به شکستن اعتصاب کند اما موفق به اینکار نشد. بنا بر این گزارش امروز شنبه ۲۷ فروردین ماه طبق معمول روزهای گذشته کارگران در محل کار خود حاضر شدند و ضمن تداوم اعتصاب دست به تجمع و راهپیمائی در مقابل دفتر مرکزی شرکت زدند. در تجمع امروز کارگران پیمانکاریهای مجتمع پتروشیمی بندر امام، کارگران شیفت‌ها نیز حضور پیدا کرده بودند و تعداد کارگران تجمع کننده بیش از دو هزار و پانصد نفر بود. امروز رئیس حراست و چند تن دیگر از مسئولین پتروشیمی با حضور در تجمع کارگران و دادن وعده تلاش کردند با ایجاد تفرقه در میان کارگران آنان را وادار به پایان دادن به تجمع و شکستن اعتصاب کنند اما با مقاومت متحدانه و اصرار کارگران مبنی بر تحقق خواست‌هایشان مواجه شدند. در تجمع امروز کارگران با سر دادن شعار "حی الا خیر العمل رئیس جمهور مرد عمل" خواهان تحقق مصوبه هیئت وزیران در سال ۸۴ مبنی بر بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری شدند. دیگر شعارهای امروز کارگران عبارت بودند از: پیمانکار نمی‌خواهیم نمی‌خواهیم -پیمانکار غارتگر بیت المال- وعده ما فردا وعده ما فردا- ظریف کار ظریف کار پیمانکار نمی‌خواهیم. امروز اعتصاب و تجمع و راهپیمائی کارگران در سایر مجتمع‌های پتروشیمی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر نیز در جریان بود و بیش از ده هزار نفر از کارگران این منطقه اقتصادی همچنان به اعتصاب و تجمعات خود ادامه دادند. با تداوم اعتصاب کارگران شرکتهای پیمانکاری در مجتمع پتروشیمی امام و علیرغم فشاری که بر کارگران رسمی جهت جلوگیری از توقف تولید در واحدهای مختلف وارد کرده‌اند طی هفته گذشته و پس از گذشت سه روز از اعتصاب بتدریج واحدهای مختلفی از سرویس خارج شده‌اند که از جمله این واحد‌ها می‌توان از واحدهای: پی وی سی – ال دی – اچ دی – بی‌دی اس ار و در مجتمع کیمیا از واحد سلروم وی سی نام برد.

۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

نامه نسرین ستوده به دخترش مهراوه: تو به مانند من طاقت آوردی



همزمان با اعلام جایزه پن امریکا به نسرین ستوده که به خاطر دفاع ازحق آزادی بیان به او اهدا می شود، نامه نسرین ستوده به دخترش مهراوه را دریافت کردیم. نامه را در زیر می خوانید: مهراوه عزيز دلم! دختر افتخار آفرينم! از بند 209 زندان اوين برايت سلام و آرزوي سلامتي مي‌فرستم. از سبد سلام‌هايم نگراني‌ها، دلتنگي‌ها و اشك‌هايم را برمي‌دارم تا سبدم سرشار از سلام و سلامتي براي تو و برادر عزيزت باشد. شش ماه است از شما كودكانم دور مانده‌ام. در اين مدت تنها امكان چند بار ملاقات با شما را در حضور ماموران امنيتي داشته‌ام. در اين مدت حتي امكان ارسال نامه‌اي يا دريافت عكسي از شما يا حتي ملاقاتي آزادانه و بدون شرايط امنيتي را نداشته‌ام و تو نمي‌داني چه غمي بر دلم چنگ مي‌زد هر بار كه مي‌ديدم در چه شرايطي بايد با شما ملاقات كنم.. هر بار پس از ملاقات و هر روز و هر روز در جدال با خويشتن از خود پرسيده‌ام آيا حقوق كودكان خود را رعايت كرده‌ام؟ و تو نمي‌داني چقدر نياز داشتم تا مطمئن شوم تو كودك نازنينم كه به عقل و درايت‌ات ايمان دارم، مرا متهم به نقض حقوق كودكانم نمي‌كني. مي‌داني مهراوه جان، اصلا از روز اول بازداشتم به تو و برادرت و حقوق‌تان مي‌انديشيدم و براي تو به دليل سن و سال‌ات بيشتر نگران بودم. نگراني از طاقت‌ات و قضاوت‌تو، نگراني از روحيه‌ات و بالاتر از همه، نگراني از پذيرش اين موضوع توسط دوستان و همكلاسي‌هايت. اما ديري نگذشت كه ابرهاي ترديد و دودلي رخت بربستند و من دانستم هيچ يك از آن نگراني‌ها واقعيت ندارند و من، نه، ما توانستيم محكم بر جاي خويش بايستيم . . . تو به مانند من طاقت آوردي، در پاسخ به صحبتم كه گفتم: "دخترم يك زماني فكر نكني كاري كردم كه شايسته‌ي چنين مجازاتي باشم و فكر شما نبوده‌ام" و بعد با اطمينان به تو گفتم: "همه‌ي كارهايم قانوني بوده است" به مهرباني با دست‌هاي كودكانه‌ات صورتم را نوازش كردي و به من اطمينان دادي كه: "مي‌دانم مامان . . . مي‌دانم" و من آن روز از كابوس قضاوت فرزندانم رها شدم. دخترم ! نگراني‌هايم بابت رابطه تو و همكلاسي‌هايت نيز كاملا اشتباه بود، زيرا هميشه نسل جديد، زودتر از پدر و مادرها به خرد و انديشه‌ورزي مي‌رسند . . . و اين چنين بود كه من از همه‌ي نگراني‌ها خلاص شدم و محكم و استوار بر خانه اولم ايستادم . . . . اين ايستادگي را بيش از همه، مديون تو و پدرت هستم.

۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

دو سال و نیم بازداشت موقت جوانی که پدر و مادرش در سال ۶۷ اعدام شده اند

در برخی خبرها و زمزمه هایی که از محافل سیاسی ایران به گوش می رسد، سخن از زندانیان سیاسی مطرح می شود که مدت های طولانی را در زندان سپری کرده اند اما تا کنون هیچ دادگاهی برای آن ها تشکیل نشده و همچنان در بندهای امنیتی و با قرار بازداشت موقت زندانی هستند. هومان موسوی، فعال سیاسی و وبلاگ نویس، از تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۸۸ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده است. یک منبع مطلع که خواسته نامش فاش نشود، به العربیه خبر داد که هومان موسوی بیش دو سال است که بلا تکلیف و بدون محاکمه در بندهای عمومی زندان اوین به سر می برد. او هم اکنون ۲۸ سال سن دارد و دارای مدرک کارشناسی ارشد است. اما چرا با وجود انتشار اخبار بسیاری از زندانیان سیاسی با وضعیت مشابه، خبر یا گزارشی درباره وضعیت هومان موسوی در رسانه ها منعکس نشده، این منبع مطلع از “یتیم” بودن او خبر داد. پدر و مادر هومان موسوی سال ۱۳۶۷ در موج اعدام فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران اعدام شده اند. بر مبنای اخبار منتشره و گفته فعالان سیاسی، در آن سال هزاران نفر از مخالفان نظام حاکم بر ایران در روزهای آخرین جنگ ایران و عراق و در پی عملیات معروف به “مرصاد” و اشغال دوباره بخش هایی از خاک ایران، اعدام شدند . در آن عملیات میان ارتش عراق و نیروهای سازمان مجاهدین خلق همکاری مستقیم وجود داشت . این اعدام شدگان قبر مشخصی ندارند و خانواده هایشان که می گویند همه آن ها به صورت دسته جمعی در خاوران به خاک سپرده شدند، همه ساله مراسمی در این منطقه برگزار می کنند. هومان موسوی که به بازجوها جرم او را تبلیغ علیه نظام اعلام کرده اند، ۲۱۱ روز از دوره بازداشت خود را در سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین گذارند. پس از آن به اتاق ۱۱۲ بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این بندها تحت نظر وزارت اطلاعات ایران اداره می شوند. گفته می شود با توجه به تغییراتی که در ماه های اخیر در وضعیت بند ۲۹۰ زندان اوین حاصل شده، وضعیت زندانیان این بند به مراتب بدتر از پیش شده است. هومان موسوی یک سال است که از ملاقات حضوری محروم بوده و با اندک آشنایان خود در صورت اجازه دادن بازجوها، به صورت کابینی دیدار می کند. ابوالقاسم صلواتی قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران که بسیاری از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران را محاکمه کرده، مسئولیت پرونده هومان موسوی را بر عهده دارد و تا کنون این پرونده را به جریان نگذاشته است. منبع: العربیه

۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

زمان نپرداختن قبوض فرا رسیده است. پیش به سوی فلج سازی حکومت

با توجه به خبر زیر می بینید که حاکمیت به شدت از نپرداختن قبوض هراسان است. به نظر من نپرداختن قبوض آغاز شده است اما باید گسترده شود چرا که اگر اینگونه نبود رییس شرکت گاز ترس خود را از این مساله عنوان نمی کرد. از شما دعوت می کنم متن اصلی خبر را خوانده و خود قضاوت کنید. از خبرگزاری فارس هم درخواست دارم به بهانه ی "افکار بچگانه ی ضد انقلاب" متن من را سریعا در سایت خود منعکس کند تا دیگر مردمان هم از این موضوع باخبر شوند و قبوض خود را نپردازند. :معاون مدیرعامل شرکت ملی گاز، به مشترکانی که قبض‌های گاز خود را در مهلت تعیین شده نمی‌پردازند هشدار داد. احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس دو هفته پیش گفته بود که دولت به این سوال نمایندگان که “اگر مردم مناطق فقیرنشین تصمیم بگیرند که قبض‌های را پرداخت نکنند، آیا شما می‌توانید کاری کنید؟” پاسخ منفی داده است در حالی که شواهد و منابع خبری، از افزایش نارضایتی های عمومی نسبت به صعود ناگهانی گازبهای اعلام شده از سوی دولت خبر می دهند، معاون مدیرعامل شرکت ملی گاز، به مشترکانی که قبض‌های گاز خود را در مهلت تعیین شده نمی‌پردازند هشدار داد. به گزارش مهر، مصطفی کشکولی امروز – دوشنبه ۲۱ فروردین – گفت: “اگر گازبهای مشترکان پرداخت نشود یک اخطاریه برای آنها صادر می‌شود و در صورت عدم توجه، گاز مشترکان در نوبت اول ۲۴ ساعت و در نوبت دوم ۴۸ ساعت به طور موقت قطع می‌شود.” در پی اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها و افزایش ناگهانی قیمت حامل‌های انرژی در ایران، عده‌ای از مقام‌های ایرانی در مورد تبعات اجتماعی و امنیتی این افزایش هشدار داده‌اند. در همین ارتباط، دو هفته پیش احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس گفت که پرویز فتاح، وزیر سابق نیرو به نمایندگان مجلس گفته است که اگر قبض‌های انرژی مصرفی توسط مردم ۵ یا ۱۰ برابر افزایش یابد، تعداد کسانی که قبض خود را پرداخت نمی‌کنند “خیلی زیاد می‌شود”. به گفته توکلی، دولت همچنین به این سوال نمایندگان که “اگر مردم مناطق فقیرنشین تصمیم بگیرند که قبض‌های را پرداخت نکنند، آیا شما می‌توانید کاری کنید؟” پاسخ منفی داده است. اکنون معاون مدیرعامل شرکت ملی گاز بدون توضیح بیشتر گفته است تاکنون، ۷۰ درصد مشترکان قبض‌های گاز خود را پرداخت کرده و مابقی این کار را انجام نداده‌اند. مصطفی کشکولی در عین حال با رد هر گونه امکان تخفیف با تجدید نظر در قیمت‌های گاز افزوده است که مردم می‌توانند قبض‌های خود را “در دو تا سه قسط” پرداخت کنند. حمیدرضا کاتوزیان رئیس کمیسیون انرژی مجلس هشتم، اخیرا با اشاره به “اعتراضات و ایرادات مطرح نسبت به قبض‌های صادر شده”، از بررسی موضوع قبض‌های گاز مصرفی خانواده‌ها در این کمیسیون خبر داده بود. در همین ارتباط، روزنامه «تهران امروز» نیز، با ذکر اینکه “چند برابر شدن قبض‌های گاز نسبت به دوره پیشین باعث شده است تا بسیاری از خانوار‌ها با مراجعه به شرکت گاز ناتوانی خود را از پرداخت بهای گاز اعلام کنند” نوشته بود: “بیم آن می‌رود در صورت تشدید وضع موجود، اتفاقات ناخوشایندی رخ دهد یا اینکه بسیاری از مشترکین از پرداخت بهای قبض‌های گاز خود خودداری کرده و [این کار] تدریجا به یک رویه تبدیل شود.” روزنامه «جهان صنعت» نیز، با انتقاد از آنچه عدم پاسخ‌گویی مقام‌های دولتی به اعتراضات مردم در مورد قبض‌های گاز می‌نامید، نوشته بود ““بسیاری از نمایندگان و امامان جمعه هم از این روند ناراضی هستند و معتقدند تداوم این رفتار می‌تواند مشکلی جدی در مسیر اجرای قانون حذف یارانه‌ها به دنبال داشته باشد.” این روزنامه با اشاره به ادعای محمود احمدی‌نژاد در سال جدید مبنی بر اینکه “اگر تغییرات قیمت مشکل‌ساز شود در کنار مردم هستیم”، این موضع گیری را ناشی از نگرانی دولت نسبت به گسترش اعتراضات شهروندان به افزایش قیمت حامل های انرژی توصیف کرده بود. این در حالی است که معاون مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران، در اظهارات اخیر خود با ذکر اینکه تنها هزینه قبض‌های یک درصد مشترکان با رقم‌های بالا محاسبه شده، مدعی شد “در کل جامعه انتشار قبض‌های گاز بار مالی بالایی را به اقتصاد خانواده ها تحمیل نکرده است”. هفته گذشته عضو کمیسیون انرژی مجلس (کاتوزیان)، با بیان اینکه “از همان ابتدا پیش‌بینی کرده بودیم که پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها قیمت برق و گاز افزایش زیادی داشته باشد”، گفته بود “قطعا در قبض‌های بعدی که در فروردین به مشترکان توزیع می‌شود، قیمت‌ها افزایش بیشتری خواهد داشت و این افزایش قیمت‌های ناگهانی در میان مردم شوک به وجود می‌آورد.” این موارد در حالی است که مطابق با مصوبه مجلس، در سه ماه نخست امسال نباید افزایشی در قیمت گاز اعمال شود.

سقوط دیکتاتوری سوریه ضرب مستقیم و اجتناب ناپذیری بر حیات جمهوری اسلامی وارد خواهد آورد

خبر های رسیده حاکی از آن دارد که جنبش سوریه در حال اوج گیری است و در نتيجه ي مبارزات خونین بین مردم و نیروهای سرکوبگر کشتار وحشیانه ای در شهر درعا توسط ماموران و سیستم پلیسی فاشیستی سوریه انجام شده است . با اين حال علیرغم پوشش جهانی خبرهای این رخداد توسط رسانه های مختلف در دنيا، جمهوری اسلامی مزورانه وریاکارانه و با سکوث شرم آورو رسواگرانه اي به اندازه ي سر سوزنی از این حقايقي که در سوریه اتفاق افتاده سخني به ميان نياورده و هیچگونه خبری را در شكل راستين خود پوشش نمی دهد. البته اين موضوع چندان هم جاي شگفتي نيست ، چرا كه رژیم جمهوری اسلامی مدتهاست كه اتحادی استراتژیک با سوریه در تمای زمینه ها از جمله نظامی و امنیتی در منطقه دارد و از تمام اینها گذشته سقوط حکومت بعثی و شبه استالینیستی سوریه ضربه جبران ناپذیری بر پیکر جمهوری اسلامی وارد خواهد آورد چراکه ستون فقرات سیاستهای تروریستی ایران در نزدیکی و همگامی با سوریه شکل گرفته است و این دولتها که با کمکهاي مالی ، سازمانی ، سیاسی و ایدئولوژیکی خود نیروهای حزب الله لبنان و حماس را در منطقه بوجود آورده و امروز به موقعیتي رسانده اند که نقش تعيين كننده اي در دو کشور فلسطین و لبنان ايفا كنند، عملا تحت حمایت ايدئولوژيك و سياسي يكديگر هستند. بنابراين فروپاشي نظام سياسي هريك از اين دوكشور منجر به ضعف ديگري نيز شده و در نتيجه سبب فرود آمدن ضربه ي شديدي به نیرو های حزب الله و حماس مي شود كه به اعتراف سر لشکر فیروز آبادی بعنوان خاک ریزهای اولیه ایران در مقابل دشمنان جمهوری اسلامی در منطقه محسوب می شوند. براي پي بردن به عمق نگراني جمهوري اسلامي از حوادث سوريه كافيست نگاهي به اخبار رسیده از اين كشور بيندازيم كه نشان می دهند دستگاه سرکوب در حکومت جمهوری اسلامی و سوریه با هم همکاری بسیار نزدیک ..

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

زمان از دست رفته، زمان باقی مانده مصر، لیبی، سوریه هنوز حرف آخر گفته نشده!

روز گذشته ده‌ها هزار شهروند پایتخت مصر "قاهره" و چند شهر دیگر مصر، یکبار دیگر خود را به میدان التحریر قاهره رسانده و در آنجا دست به تظاهرات زندند. تظاهر کنندگان خواستار اصلاحات عمیق در ساختار حکومتی مصر و همچنین جلوگیری از خروج حسنی مبارک از کشور و محاکمه او شدند.
در سوریه نیز روز گذشته مردم شهر "درعا" پس از نماز جمعه در خیابان ها به حرکت در آمده و علیه حکومت بشار اسد دست به تظاهرات زدند و خواهان گشایش فضای سیاسی کشور شدند.
در لیبی، درحالیکه جنگ میان قوای دولتی و معترضان همچنان ادامه دارد، دولت ترکیه مبتکر یک طرح آتش بس میان طرفین شد. شورای موقت که در شهر بنغازی مستقر است با این طرح بصورت مشروط موافقت کرده اند. شرط آنها خروج قذافی و خانواده اش از لیبی است. این درحالی است که در طرح ترکیه اشاره ای به کناره گیری قذافی از حکومت نشده و تنها روی پایان محاصره شهرها توسط ارتش لیبی و آغاز اصلاحات عمیق سیاسی تاکید شده است.
اقدامی که در آغاز اعتراضات در لیبی، اگر قذافی خود مبتکر آن شده بود، این احتمال که کار به آنجا بکشد که اکنون کشیده ضعیف بود.
شاید بشار اسد در سوریه، اکنون در همان نقطه ای باشد که قذافی در ابتدای اعتراضات بود.

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

گوشه خانه نشسته ایم و انتظار انقلاب داریم !

مردمان عجیی هستیم ! ناگهان پس از یک دوره اعتراضات طولانی و طوفانی به خوابی عمیق فرو میرویم البته طوریست که خودمان را به خواب زده ایم وگرنه هوشیار تر از مردمان بیدار این سرزمین هستیم . از عالم و ادم خورده میگیریم که چرا از ما حمایت نمیکنند چرا این حرف را زدند چرا این طور برخورد کردند اما کسی نیست که از خود ما خورده بگیرد که چرا کار را یکسره نمیکینم چرا اعتراضات را ادامه نمیدهیم چرا فقط حرف میزنیم و در عمل یکی نیستیم . شاید به مذاق خیلی ها خوش نیاید اما مردمان بی عرضه ای هستیم ! الان که انقلاب های کشورهای عربی را با اعتراضات ایران مقایسه میکنم به این نتیجه میرسم که زمان بسیاری مونده تا ما به یک خود باوری و همت همگانی برسیم شاید عده ای مخالف مقایسه جنبش اعتراضی ایران با سایر کشورها باشند اما به هر حال حقیقتی ست غیر قابل کتمان که مردم لیبی و بحرین با چنین حجم گستره سرکوب همچنان بر سر مواضع خویش ایستاده اند و به مقابله میپردازند ان وقت ما از حمله یک چماق دار میترسیم و فرار میکنیم و در اعتراضات بعدی از ترس باتوم خوردن اصلا شرکت نمیکینم ... خودمان را گول میزنیم که این رژیم رفتنی ست اما با خود فکر نمیکنیم چگونه این رژیم رفتنی ست ؟ وقتی کوچترین اعتراضی از سمت ما انجام نمیشود و تمام اعتراضات و انقلاب ما مجازی ست چگونه باید انتظار رفتن رژیم را داشته باشیم ؟ ما به شهدای این راه خیانت کرده ایم به همه شان قول داده ایم که راهشان ادامه دارد خونشان پایمال نمیشود اما میبینیم که کم کم .... البته زحماتی که در طی این 2 سال جنبش سبز کشیده است بر کسی پوشیده نیست ما در این راه بسیار هزینه دادیم ( شکنجه شدیم - شهید دادیم - زندانی شدیم - کتک خوردیم ... ) اما کافی نیست برای رسیدن به ازادی باید تمام تابوها را بشکنیم باید از دیوار سنگی گذشت تا به ازادی رسید اما افسوس که شهامت نداریم و به خود باوری نرسیده ایم . تمام حکوممت ها رفتنی هستند شکی درش نیست اما ما میتوانیم با تسریع بخشیدن رسیدن به ازادی حداقل نسل بعد را نسلی شکوفا و ازاد اندیش به بار بیاوریم یاد شعر یکی از رپرهای سیاسی خون افتادم که میگفت : زنده باد ایران / ما ها ارتشیم نباید خسته شیم اماده حمله شین / زنده باد ایران / اگه پس کشیدی پاتو 30 سال دیگه تمدیدش هست رژیم ! .. واقعیت هم همین است تناه در صورت مبارزات مستمر به نتیجه خواهیم رسید و گرنه تا 30 سال دیگر همین بساط برقرار است .. اخوندها کثیف ترین موجودات روی زمین هستند مخصوصا اخوندهای حاکم بر سرزمین ما نمیشود از اینان انتظار رفتن داشت . سرنوشت هر مملکت به دست مردمان ان سرزمین تعیین میشود نه رحم و مروت حاکمان آن ! شورای راه سبز امید بیانیه ای صادر کرده بود که بعد از 4 شنبه سوری مبارزات به طور مستمر ادامه خواهد داشت اما از سمت ما هیچ عملی انجام نشد ! پس اولین کسانی که باید خورده گرفت و انتقاد کرد ازشان خود ما هستیم ! نه حذب و اشخاص خاصی . در هر تجمع کشته میدهیم بازداشتی میدهیم به جای تلافی و انتقام جویی از ترس از در خانه نیز بیرون نمیرویم و انتظار انقلاب داریم !

۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

دو خبر مهم سال 90 در راس همه خبرهای ایران

سال 90 در ایران، با دو خبر آغاز شد که در ظاهر با هم بی ارتباط بودند، اما در باطن، عمیق ترین ارتباط را با هم داشتند.
از این دو خبر، یکی علیرغم تعطیلی مطبوعات و به روز نشدن سایت های خبری، پوشش خبری وسیع یافت و دیگری علیرغم پخش مکرر آن از صدا و سیما و انتشار آن در سایت های حکومتی با بی اعتنائی مردم روبرو شد. این درحالی است که اهمیت خبر دوم، کمتر از خبر اول نبود!
یکی از این دو خبر "درگذشت پدر میرحسین موسوی" بود و دیگری سخنرانی علی خامنه ای در سفر نوروزی به مشهد.
درباره خبر اول، در همین شماره پیک نت گزارشی را همراه با تفسیر آن می خوانید. اما در باره خبر دوم و اهمیت آن.
علی خامنه ای در سخنرانی طولانی نوروزی خود در مشهد که مانند همیشه آراسته به تکرار و لفاظی بود، این جمله بسیار مهم را، ضمن ارائه تفسیری من در آوردی از حوادث لیبی گفت و یا از دهانش در رفت:
«... امكانات هسته‌اى خودشان را هر سال چندين برابر از سال قبل بيشتر كردند. آنجا مردم ديدند كه مسئول كشورشان دستور داد همان امكاناتى كه داشتند، همه را در مقابل تهديد غربى‌ها، يا به قول خودشان در مقابل مشوق هاى غربى‌ها جمع كردند. مثل اينكه يك آب‌نبات ترشى، شكلاتى توى دهن يك بچه‌اى بگذارند، به اينها مشوق دادند، اينها هم همه را از دست دادند و رفتند! خب، ملت اين را مى‌بيند، دلش خون مي شود، غرورش جريحه‌دار مي شود. در همه‌ى اين كشورهائى كه مردم آنها قيام كردند، اين قضيه مشاهده ميشود.»
ما، بدلیل اهمیت این جمله، عین آن را، بدون ویراش فارسی آن نقل کردیم تا دستی در آن نبرده باشیم.
آنچه در پشت این جمله پنهان است و گوینده آن را بعنوان یک سیاست در ذهن خود دارد، اینست که قذافی اگر امکانات اتمی خود را تسلیم نکرده بود جرات حمله به لیبی را نداشتند. از آنجا که کسی از نیروگاه برق اتمی نمی ترسد، بنابراین ترجمه سخن آقای خامنه ای اینست که برای جلوگیری از حمله امریکا و ناتو باید مجهز به سلاح اتمی بود و قذافی اگر جلوتر رفته و به جای تحویل تجهیزات اتمی اش، به سمت تولید کلاهک اتمی رفته بود حالا رژیمش بیمه شده و امریکا و ناتو جرات حمله به آن را نداشتند.
بموجب این تفسیر خطرناک و درعین حال کج و معوج، مردم لیبی از تحویل دادن تجهیزات اتمی برآشفته اند! که اگر این تفسیر را بپذیریم، آنوقت باید پرسید که دلیل به خیابان آمدن مردم یمن و تونس و مصر و بحرین و الجزایر و سوریه هم همان است که ایشان درباره لیبی می گوید؟
اقای خامنه ای از سیاست اتمی خودش دفاع کرده و تلویحا به خاتمی و هاشمی که با سیاست اتمی وی موافق نیستند حمله کرده و همان اصطلاح شکلات و آبنبات چوبی را به کار برده که علی لاریجانی به کار برده بود.
ممکن است بپرسید، ارتباط این سخنرانی با درگذشت پدر میرحسین موسوی چیست؟
پاسخ روشن است: از جمله دلائل اصلی و بسیار قطعی کودتای 22 خرداد و حتی آلوده شدن دست های آقای خامنه ای به همان جنایاتی که شاه در جریان قیام 15 خرداد بدان آلوده شد، حفظ و ادامه آن سیاست اتمی است که در بالا و در ارتباط با لیبی به آن اشاره کرد. او در برابر یک جنبش عظیم مردمی و به خاک و خون کشیدن آن برای ادامه این سیاست و مخالفت با هر نوع اما و اگری در برابر ادامه آن ایستاد. و این درحالی است که جنبش مقاوت در برابر کودتای 22 خرداد که حالا به یک جنبش سراسری برای اصلاحات تبدیل شده نیز همچنان پابرجاست. درگذشت پدر موسوی و وحشت حکومت از مراسم تشییع جنازه و مجلس ترحیم آن بارز ترین دلیل این حضور است! او بدین ترتیب اختناق و سرکوب شاهنشاهی را برای خود توجیه کرده، همچنان که پرچمدار تبدیل جمهوری به سلطنت بازتولید شده در ایران شده است! اگر توطئه ای هم در لیبی درجریان باشد، این توطئه جز به دلیل خودکامگی قذافی و بستن فضای سیاسی و جلوگیری از هر گونه فعالیت احزاب ممکن نشد و اسب تراوای امریکا برای رخنه در دم و دستگاه قذافی نیز اتقاقا همان اسبی بود که در چنین سیستم هائی شکل می گیرد. یعنی بیت رهبری و کاخ ریاست جمهوری و کاخ سلطنتی و فرزندان ذکور و مونث خودکامگان. همچنان که اکنون فاش شده فرزند قذافی با امید نشستن به جای پدر، اسب تراوای امریکا شد و امریکا مهره های خود را توسط او در رژیم قذافی جا سازی کرد و حالا پدر و پسر را با هم به توپ بسته است. ریشه های توطئه در لیبی به اینجاها باز می گردد. همچنان که در جمهوری اسلامی نیز توطئه علیه اصلاحات و پر کردن زندان ها از اصلاح طلبان به همین جا می خواهد ختم شود. مشتی بی ریشه که معلوم نیست از کجا سر در آوردند، زیر پرچم آقا مجتبی جمع شدند و به او وعده قبول رهبری او بعد از پدرش را دادند و باید دید در بزنگاه ها، با او چه خواهند کرد!

۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

از حضور میرحسین در مراسم تدفین پدرش جلوگیری کردند

گزارش مشروح کلمه از تشییع جنازه نیمه تمام و تدفین پلیسی پیکر میراسماعیل موسوی


پنجشنبه, ۱۱ فروردین, ۱۳۹۰
چکیده :نکته ی قابل توجه برای حاضرین این بود که با وجود آنکه اکثر مشایعت کنندگان ذکر لا اله الله را سر می دادند و برخی از همسایگان آن مرحوم ومعتمدین محل قصد داشتند با ذکر مصیبت اهل بیت (ع) واشاره به سوابق مرحوم یاد وخاطره او را گرامی بدارند ماموران امنیتی برخورد کرده ومانع از انجام امور متداول مذهبی شدند....

قرار بر این بود که مراسم تشییع پیکر مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی پدر مهندس میر حسین موسوی صبح امروز با حضور خانواده ایشان و مردم برگزارشود.
به گزارش خبرنگار کلمه، نیروهای انتظامی و امنیتی و همچنین لباس شخصی ها از نخستین ساعات بامداد امروز با حضور در خیابان پانزده خرداد و خیابان ها و کوچه های اطراف در محله درخونگاه واقع در محله بازار در جنوب تهران به محاصره منطقه و کنترل ترددها مبادرت ورزیدند.
از ساعت ۸ صبح خیابان پانزده خرداد از تقاطع گلوبندک و ابوسعید توسط نیروهای انتظامی مسدود شده و مشایعت کنندگان امکان نزدیک شدن به منزل مرحوم موسوی را با خودرو شخصی نداشتند.
در گزارشی دیگر نیز همسایه ها خبر از ورود نیروهای امنیتی به منازل اطراف و استقرار بر پشت بام ها دادند تا رفت و آمد مردم را تحت نظر گرفته و از آن ها فیلم برداری کنند.
فیلمبرداری از شرکت کنندگان در مراسم تشییع و تدفین یاد آور مراسم تشییع پیکر مطهر آیت الله مرحوم منتظری است که در دو طرف خیابان های اطراف حرم نیروهای لباس شخصی از مردم فیلم برداری می کردند.
از شب گذشته و پس از اعلام خبر مراسم تشییع پیکر فضای امنیتی و پلیسی بر منطقه ی مسکونی آن مرحوم حاکم شد اما با وجود جو پلیسی و انتظامی منطقه و همچنین عدم اطلاع رسانی کافی و تعطیلات نوروزی، هزاران نفر از مردم و علاقمندان به خاندان موسوی با حضور در منزل مرحوم میر اسماعیل موسوی و کوچه های اطراف به قرائت فاتحه و ذکر صلوات پرداختند.
به گفته ی ناظران تعدای از زندانیان سیاسی که در حوادث بعد از انتخابات دستگیر شده بودند در این مراسم حضور داشتند همچنین دکتر قاسم زاده داماد ایت الله العظمی موسوی اردبیلی با حضور در منزل مرحوم موسوی از طرف این مرجع تقلید به بازماندگان تسلیت گفت و به نمایندگی از ایشان در مراسم شرکت کرد.
ساعت ۹ صبح پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی از منزل خارج و بردوش مردم وفادار به این خانواده تشییع شد. اما به محض عبور جمعیت از کوچه شهید اکبر نژاد و ورود آن ها به خیابان ۱۵خرداد، صد ها تن از ماموران انتظامی و امنیتی با هجوم به مشایعت کنندگان پیکر را از دست مردم خارج و به طرز غیر مودبانه و با پرخاش گری داخل امبولانس گذاشتند امبولانس را از محل خارج کردند.
نکته ی قابل توجه برای حاضرین این بود که با وجود آنکه اکثر مشایعت کنندگان ذکر لا اله الله را سر می دادند و برخی از همسایگان آن مرحوم ومعتمدین محل قصد داشتند با ذکر مصیبت اهل بیت (ع) واشاره به سوابق مرحوم یاد وخاطره او را گرامی بدارند ماموران امنیتی برخورد کرده ومانع از انجام امور متداول مذهبی شدند.
به گفته ی یکی از شرکت کنندگان، مشایعت کنندگانی که قصد داشتند مسافت بیشتری را همراه جنازه در خیابان ۱۵ خرداد طی کنند و به محض ربودن پیکر مرحوم موسوی با سردادن شعار یا حسین میرحسین مخالفت خود را با این اقدام ماموران امنیتی ابراز کردند.
ماموران امنیتی که از انبوه جمعیت و احتمال گسترش دامنه آن حضور مردم، وحشت زده بودند با کسانی که شعار یا حسین میر حسین را سر داده بودند برخورد و در این میان تعدادی را دستگیر و تعدادی را نیز مورد ضرب وشتم شدید قرار دادند.
به گفته ی ناظران در این میان حاج میرحسن موسوی پدر شهید سید علی موسوی که رفتار ماموران را با مردم نمی توانست قبول کند زبان به اعتراض گشود که بلافاصله دستگیر و به محل نامعلومی انتقال داده شد.
از سوی دیگر جواد سلیمی داماد مهندس موسوی و برادر ۳ شهید هم مورد ضرب وشتم ماموران قرار گرفت و به همراه تعداد دیگری از منسوبین و نوه های مرحوم میر اسماعیل موسوی و مردم بازداشت شد که پس از چند ساعت آزاد شدند.
با نیمه تمام ماندن مراسم در محله درخونگاه مشایعت کنندگان به طرف بهشت زهرا حرکت کردند که در طول مسیر اتوبوس ها و خودروهای شخصی توسط گردان های موتور سوار نیروهای پلیسی امنیتی و لباس شخصی ها اسکورت می شد.
از دیگر سو بسیاری از مردم که نتوانسته بودند در مراسم تشییع شرکت کنند خود را به غسالخانه رسانده بودند لذا در بهشت زهرا پس از انتقال پیکر مرحوم موسوی به غسالخانه و انجام مراسم تغسیل و تکفیت، ماموران امنیتی مانع انتقال پیکر برای ادای نماز میت در سالن عمومی شدند.
تا آنجا که پرسنل سازمان بهشت زهرا از فضای امنیتی حاکم بر محل و نحوه برخورد ماموران متعجب و دچار بهت و حیرت بودند.
بر اساس مشاهده ها، صدها تن از مردمی که بی اطلاع از تشییع پیکر مرحوم موسوی برای دفن اموات خود به بهشت زهرا آمده بودند با مشاهده فضای نظامی و امنیتی و اطلاع از مراسم ضمن اظهار همدردی با بازماندگان برای شرکت در این مراسم اظهار تمایل کردند که ماموران اجازه حضور به انها را ندادند.
از آنجا که هر لحظه بر خیل حاضران افزوده می شد، سرانجام در یک محل کنترل شده و کوچک که فقط گنجایش ۱۰۰ نفر جمعیت داشت و درب های آن را با غل و زنجیر بسته بودند نماز میت برگزار گردید و اجازه ندادند عزاداران حاضر بر پیکر مرحوم موسوی نماز گزارند.
در این بین حضور پر شمار چهره های مختلف سیاسی دانشگاهی وزرای سابق نمایندگان قبلی مجلس روزنامه نگاران و دانشجویان چشم گیر بود. همچنین خانواده ها و فرزندان تعدادی از شهدای انقلاب و دفاع مقدس نیز در این مراسم حاضر بودند.
پس از برگزاری نماز نیز ماموران به هنگام انتقال جنازه به مردم حمله کردند که برخورد بی ادبانه و پرخاشگرانه ماموران مورد انتقاد دکتر علی شکوری راد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت قرار گرفت و یکی از ماموران قوی هیکل و عالی رتبه امنیتی وی را مورد ضرب و شتم قرار داد که موجب جراحت و خون ریزی در صورت و دهان ایشان شد. در این میان تعداد دیگری از مردم نیز دستگیر شدند.
پس از اقامه نماز به نحوی که در گزارش آمد از تحویل پیکر مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی به خانواده ممانعت بعمل آمد و با انتقال وی به یک امبولانس از درب دیگر و به دور از چشم مردم در انتظار به سمت قطعه ۹ بهشت زهرا حرکت داده شد.
پیکر مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی در کنار نوه شهیدش سید علی موسوی که در عاشورای سال۸۸ مظلومانه به شهادت رسید به خاک سپرده شد.
عزاداران شرکت کننده در این مراسم می گویند قطعه ۹ از ساعت ها قبل توسط نیروهای انتظامی و امنیتی و لباس شخصی ها در محاصره کامل درآمده بود.
با ورود جنازه مراسم تدفین به سرعت انجام و از مردم خواسته شد سریعا و پس از ذکر مختصری مصیبت اهل بیت (ع) که توسط یکی از مداحان خوانده شد محل را ترک کنند.
خبرها حاکی از آن است که هم اکنون گارد ویژه در ۲ طرف خیابان ۱۵ خراد مستقر هستند و ابتدا و انتهای ۱۵ خرداد شرقی را به وسیله ی گارد بسته اند.
تعدادی ون پلیس، موتورهای پرشی، رونیزهای اطلاعات و ماشین های گشت در محل حاضر شده اند، گمان می رود نگرانی این افراد از آن است که پس از بازگشت بیت موسوی جمعیت عزادار به محل برای تسلیت به خانواده بیایند.
حاشیه ها:
*حضور انبوه مردم با وجود زمان کوتاه و امکانات محدود اطلاع رسانی و تهدیات زیاد و دستگیری ها قابل ستایش بود.
* در بخش هایی از مراسم مردم و بویژه بانوان با سردادن شعار یا حسین میرحسین مراتب تکریم خود را نسبت به مهندس موسوی و حمایت از او اعلام می کردند که با واکنش شدید ماموران مواجه شد و به دستگیری چند تن از آنان در خیابان ۱۵خرداد و بهشت زهرا انجامید. ماموران مرد یکی از بانوان دستگیر شده در بهشت زهرا را مورد ضرب و شتم قرار دادند این در حالی است که تعدای از ماموران زن نیز در بین مردم بودند.
*فضای امنیتی حاکم بر خیابان ۱۵ خرداد، محله درخوتگاه و بهشت زهرا به گونه ای بود که تعداد زیادی از معاونین وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و پلیس امنیت و سایر مدیران سطوح میانی در محل حضور داشتند و به اصطلاح امنیت مراسم را زیر نظر داشتند.
*تعدای از ماموران ارشد حاضر در محل با استفاده از عینک دودی و ماسک صورت خود را پوشانده بودند
*یکی از همسایگان مرحوم حاج میر اسماعیل موسوی با صدای بلند گفت: خدا شاهد است که او مرد خیری بود هیچکس جز خیر از این مرحوم چیزی ندید. من شهادت می دهم که ایشان ۵۰۰ خانواده را تحت حمایت مالی خود قرار داده بود و کمتر کسی این موضوع را می داند مرحوم نزدیک به ۶۰ سال در این محله سکونت کرد و جز ادب اخلاق و بزرگوتری چیز دیگری از مرحوم ندید.
در همین زمینه:
مراسم تشییع جنازه میراسماعیل موسوی نشان از مظلومیت پدر و پسر بود
با دخالت ماموران مراسم تشییع پیکر میراسماعیل موسوی نیمه تمام ماند؛ بازداشت حداقل ۷ نفر
گزارشی از آخرین وداع؛ بوسه بر پیشانی پدر؛ پیام میرحسین: صبر، صبر و باز هم صبر
تدفین پدر میرحسین موسوی در حلقه امنیتی لباس‌شخصی‌ها
با حضور پلیس ضد شورش و لباس‌شخصی‌ها، بهشت زهرا به حال نیمه‌تعطیل درآمد