۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبه

هشدار روس ها امریکا در تدارک استفاده از سپر ضد موشکی علیه ایران

دميتری راگوزين، نماينده دائم روسيه در پيمان ناتو، در جریان یک سفر نظامی – سیاسی به ترکیه، روز پنجشنبه در آنکارا، پایتخت سیاسی و اروپائی ترکیه طی یک مصاحبه خبری گفت:
احتمال دارد امریکا از استقرار سپر ضد موشکی در اروپا برای حمله به ایران استفاده کند و این طرح تدارک چنین حمله ای باشد.
ايتارتاس و "ریانوستی"، دو خبرگزاری روسیه، به نقل از دميتری راگوزين اضافه کردند:
من اين را نمی توانم پنهان ‌کنم که احتمال چنین استفاده ای در حمله به ایران در ناتو مورد بحث قرار گرفته است. خود را فریب ندهیم. "دفاع موشکی" برخلاف نامی که برای انتخاب کرده اند، یک طرح دفاعی نیست این غلافی است که شمشير در آن پنهان است. یعنی دفاع و حمله با هم اند.
بسیاری از کارشناسان روسیه اکنون از این نگران اند که سپر ضد موشکی اروپا که حالا دیگر رسما اعلام شده وظيفه آن دفاع در برابر تهديدهای موشکی ايران است، از این فراتر رفته و نقش تدارک حمله به ایران را به خود بگیرد.
ازجمله انگیزه های من برای سفر به ترکیه و گفتگو با مقامات این کشور نصب سیستم های هشدار دهنده در جنوبی شرقی ترکیه است.
همکاران آمريکايی ما در ناتو برنامه سپر ضد موشکی را با برنامه موشکی ايران توجيه می‌کنند. در حالیکه روسیه بر سر مراحل استقرار سلاح موشکی در خاک ايران و امکان استفاده از آن با اعضای ناتو اختلاف نظر دارد. ايران از سويی همسايه روسیه و از سوی ديگر همسايه ترکيه است و فکر نمی‌کنيم لقب "پسر بد" برای ایران، کمک به حل مسائل بکند.
استقرار سپر ضد موشکی عليه سلاحی فرضی که هنوز وجود خارجی در ایران ندارد می‌تواند اوضاع را متشنج تر کند. ما در این بار در تماس دائم با مقامات ایران هستیم.
ما از طرح موشکی ايران اطلاعات زيادی داريم و معتقديم اين تصور که فردا ايران با کمک موشک‌های خود به لهستان و يا نروژ حمله خواهد کرد، هذيان است.
بصورت همزمان سفیر کره شمالی در سازمان ملل متحد نیز گفت:
امریکا با طرح سپر موشکی خود می خواهد علیه کشورهای وارد عمل شود که به زعم مقامات این امریکا، کشورهای سرکش اند. امریکا بدنبال برتری مطلق نظامی بر جهان و پیشتازی اتمی است.

۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

برای دعوت از مردم برای شرکت درانتخابات وحشت فرماندهان سپاه از پذیرش شرایط خاتمی

وحشت از تحریم انتخابات و ناچار شدن حاکمیت به پذیرش شرایطی که محمد خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان و جنبش سبز در انتخابات اعلام کرده، در آخرین شماره هفته نامه ارگان اداره سیاسی سپاه "صبح صادق" منعکس شد.
سردار جوانی رئیس بخش سیاسی سپاه ( بخشی که در گذشته های دور محسن میردامادی دبیرکل زندانی جبهه مشارکت ریاست آن را برعهده داشت) وحشت فرماندهان کودتاچی سپاه از ناچار شدن حاکمیت به پذیرش شرایط خاتمی را اینگونه بر قلم آورد:
«آقای خاتمی و همفکران او برای بازگشت به عرصه سياسی کشور، از موضع طلبکار و شاکی حق به جانب، برای نظام و حاکميت شرط گذاری کرده و انتخابات آزاد و سالم، آزادی زندانيان سياسی و احيای آبروی آنان، رفع محدوديت از احزاب و نشريات توقيف شده و رفع حصر و محدوديت از افرادی چون موسوی و کروبی را پيش نياز ورود به عرصه سياسی و رقابت های انتخاباتی می دانند. آنها مجرم اند و اگر تا به حال با آنان طبق قوانين برخورد نشده و مجازات نشده اند، دلايل خاص خود را دارد. بزرگترين جرم جريان فتنه و عوامل اصلی روی صحنه آن يعنی موسوی، کروبی و خاتمی، متهم ساختن نظام اسلامی به انجام تقلب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری بر اساس يک طرح از قبل طراحی شده بر پايه مدل انقلاب ها يا کودتاهای مخلمين است. رهبری در اوج فتنه رنگی، حاضر به باج دادن به فتنه گران نشد، پس از اين نيز به آنان باج نخواهد داد.»
اگر نبود ترس از ناچار شدن به پذیرش خواست های اعلام شده خاتمی برای شرکت در انتخابات و اگر نبود وحشت از تحریم انتخابات و یک رسوائی داخلی و جهانی، ضرورتی نداشت تا سردار جوانی دست به این نیزه پرانی ها ببرد!

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

خبری که بسرعت سانسور شد دانشمند اتمی ترور شده محقق چاشنی موشک اتمی بود

خبرگزاری فارس، روز گذشته در گزارشی که بلافاصله مهم ترین بخش آن از روی سایت این خبرگزاری حذف شد، نوشت: "داریوش رضایی‌نژاد" (که وزیر کم عقل اطلاعات او را دانشجو معرفی کرده بود)، محقق کلیدهای قطع و وصل الکتریکی «سلاح‌های هسته‌ای» بوده است.چنین فعالیتی با توجه به کاربرد کلیدهای فوق در فعال کردن چاشنی‌های سلاح هسته‌ای و موشکی انگیزه قرار گرفتن رضایی در لیست ترور دستگاه‌های اطلاعاتی غرب شد.
طی ۱۸ ماه گذشته چهار دانشمند اتمی ایران در تهران ترور شده‌اند.شناسائی و شکار دانشمندان مرتبط با فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی، بدون نفوذ عوامل اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل و امریکا در حساس ترین و محرمانه ترین ارگان ها و نهادهای نظامی و اتمی جمهوری اسلامی ناممکن است. همچنان که تشکیل تیم های موتور سوار ترور بدون بهره گیری از شبکه موتور سوارهای لباس شخصی وابسته به سپاه و بسیج امکان ندارد. شاید ترور کنندگان را با این استدلال و فتوا که یک معاند و یا وابسته به جنبش سبز و یا محارب را ترور می کنید، به ماموریت بفرستند و یا آنها بدون این استدلال ها و فتواها ماموریت اجرا کنند، اما بهرحال و در هر دو صورت، این ترورها بدون وابستگی به بسیج و سپاه ناممکن است. به همین دلیل نیز عاملین و آمرین ترورها تاکنون شناسائی و دستگیر نشده اند زیرا در قلب نهادهای امنیتی نیز آنقدر نفوذ شده که رد یابی ها را ناممکن کند!

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

هرسال10نفردراین روستاشهیدمی‌شوند/۲۳سال ازحمله شیمیایی می گذردویكهزارجانبازشیمیایی این روستاحتی یك درمانگاه هم

روستای نسار دیره در ۲۰ كیلومتری شمال غرب گیلانغرب و ۵۰ كیلومتری مرز ایران و عراق (رشته كوههای بازی دراز) واقع است. رشته كوههایی كه صدام فتح آن را كلید فتح خرمشهر عنوان می كرد. اصابت ۱۰ بمب شیمیایی در ۳۱ تیرماه سال ۶۷ به این روستای بی دفاع به تنهایی نشان از مظلومیت اهالی این روستا دارد ولی فراموش كردن یكهزار نفر از قربانیان سلاحهای شیمیایی این روستا مظلومیت مضاعفی را برای اهالی نسار دیره به همراه داشته است..... اكبر رضایی تبار افزود: به نظر شما اگر در یكی از كشورهای اروپایی تمامی اهالی یك روستا در یك جنگ تحمیلی قربانی سلاحهای شیمیایی می شدند دولتمردان این كشور چگونه با اهالی این روستا برخورد می كردند؟ در حالی كه ۲۳ سال از حمله شیمیایی به این روستا می گذرد و یكهزار جانباز شیمیایی این روستا حتی یك درمانگاه هم ندارند. وی كه پدر، مادر و خواهرانش جانباز شیمیایی هستند گفت: پس از ۲۳ سال تنها یك سال است كه مسئولان لطف كردند و یك پزشك عمومی را آن هم تنها ماهی چهار بار به این روستا اعزام می كنند در حالی كه مصدومیت شیمیایی به دست یك پزشك عمومی درمان نمی شود. رضایی تبار گفت: هر چه از مشكلات یكهزار جانباز شیمیایی این روستا بگویم كم است و نمی دانم از كدام مشكل سخن بگویم. چون می دانم كه فریاد ما به جایی نمی رسد. برای یكبار هم شده خبرنگاران بیایند در گورستان روستای “نسار دیره” چرخی بزنند و اگر توانستند نام یك شهید را روی سنگ قبر پیدا كنند جایزه بگیرند. زیرا جانبازان شیمیایی این روستا وقتی از شدت صدمات شیمیایی شهید می شوند بنیاد شهید آنها را شهید محسوب نكرده و می نویسند جانباز متوفی! آیا این حق است. این فرزند شهید تصریح كرد: در سال ۱۳۸۵ یك گروه از كشور ناكازاكی ژاپن همراه با معاونان و مشاوران رئیس جمهور به روستای ما آمدند و مشاوران رئیس جمهور قول دادند در این روستا كلینیك تخصصی ایجاد كنند ولی پس از چند وقت به جای ایجاد كلینیك حتی تنها درمانگاه روستا هم تعطیل شد. عضو شورای روستای نساردیره با بیان اینكه شغل اصلی روستاییان كشاورزی است گفت: دمای ۴۷ درجه و گرد و غبار وارد شده از عراق موجب شده تا زندگی برای جانبازان شیمیایی این روستا دشوار شود. رضایی تبار گفت: تمام جانبازان شیمیایی این روستا بیمه هستند ولی برای درمان مجبورند به بیمارستان ساسان تهران مراجعه كنند و چون حقوق و مزایا ندارند باید هزینه هنگفتی را برای رفت و آمد بپردازند. این عضو شورای شهر بخش مركزی گیلانغرب اظهار داشت: تا سال ۷۸ روستای نسار دیره تنها ۱۸۰ جانباز شیمیایی داشت ولی با تمامی نامه نگاریها موفق شدیم با دستور وزیر كشور وقت در سال ۸۱ دو كمیسیون پزشكی در یك روز برگزار كرده و ۴۰۰ جانباز شیمیایی دیگر را دارای پرونده و درصد شیمیایی كنیم. ولی متاسفانه از میان یكهزار جانباز شیمیایی روستا ۳۵۰ نفر فاقد پرونده و درصد شیمیایی هستند. روستای نسار دیره در ۲۰ كیلومتری شمال غرب گیلانغرب و ۵۰ كیلومتری مرز ایران و عراق (رشته كوههای بازی دراز) واقع است. رشته كوههایی كه صدام فتح آن را كلید فتح خرمشهر عنوان می كرد. اصابت ۱۰ بمب شیمیایی در ۳۱ تیرماه سال ۶۷ به این روستای بی دفاع به تنهایی نشان از مظلومیت اهالی این روستا دارد ولی فراموش كردن یكهزار نفر از قربانیان سلاحهای شیمیایی این روستا مظلومیت مضاعفی را برای اهالی نسار دیره به همراه داشته است. موجب تاسف است كه قربانیان سلاحهای شیمیایی در یك روستای بی دفاع در گمنامی بر اثر شدت مصدومیت جان دهند بی آنكه كسی یادی ازآنها كرده و یا آنان را شهید محسوب كند. شهادت سالیانه ۱۰ تا ۱۲ نفر از اهالی این روستا به تنهایی می تواند گواهی بر حقانیت مظلومیت اهالی نسار دیره باشد. جمعی از اهالی این روستای مرزی از بی توجهی مسئولان به مشكلات آنان با دلخوری گفتند: ما ۲۳ سال است با وجود آنكه فراموش شده ایم زندگی می كنیم ولی حداقل پس از ما هوای خانواده و فرزندانمان را داشته باشید چون آنها فكر می كنند ما جانبازیم و فكر می كنند ما شهید می شویم در حالی كه این فكر اشتباه است چون مسئولان ما را نه جانباز و نه شهید محسوب نمی كنند. ما فراموش شدگان تاریخ جنگ تحمیلی ایران هستیم.

۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

:: پگاه آهنگرانی اجازه گرفتن وکیل ندارد

پگاه آهنگرانی در زندان اوین و در سلولی انفرادی است. به گفته یک منبع آگاه، نیروهای امنیتی خانواده پگاه آهنگرانی را تحت فشار قرار داده تا با رسانه‌ها گفت‌و‌گو نکنند. پگاه آهنگرانی همچنین اجازه گرفتن وکیل ندارد. بعد از گذشت ۱۰ روز از دستگیری پگاه آهنگرانی بازیگر سینما، به‌طور قطعی مشخص شد زندان اوین تهران محل نگهداری کنونی اوست. یک منبع آگاه در گفت‌و‌گو با دویچه وله می‌گوید: «در این مدت خانواده پگاه آهنگرانی به قوه قضاییه، نیروی انتظامی، اطلاعات، سپاه و... مراجعه می‌کرده و این نهادها از وضعیت خانم آهنگرانی اظهار بی‌اطلاعی می‌کرده‌اند.» این منبع آگاه با بیان این‌که خانواده پگاه آهنگرانی "به‌شدت تحت فشار هستند" اظهار داشت که مقام‌های امنیتی «اجازه گرفتن وکیل را نمی‌دهند. خانواده پگاه را شدیدا تحت فشار قرار داده‌اند تا برای او وکیل نگیرند. تنها چیزی که مسئولان قوه قضاییه گفته‌اند این است که شاید تا پنجشنبه دلیل دستگیری پگاه مشخص شود یا او بتواند وکیل بگیرد. البته این قول مسئولان قوه قضاییه جمهوری اسلامی است و معلوم نیست چه‌قدر می‌شود به آن اطمینان کرد.» پگاه آهنگرانی روز یکشنبه ۲۶ تیرماه، در دومین تماس تلفنی با خانواده‌اش، با بیان این‌که هنوز تفهیم اتهام نشده و معلوم نیست به چه علت دستگیر شده، درباره وضعیتی که در آن قرار دارد گفته است: « به‌تنهایی در یک سلول هستم.» دادستانی تهران بازداشت پگاه آهنگرانی را، یک هفته پس از ناپدید شدن او در تاریخ دوشنبه (۱۸ ژوئیه/۲۷ تیر) تایید کرده بود. به گفته این منبع آگاه، نیروهای امنیتی خانواده پگاه آهنگرانی را از گفت‌و‌گو با رسانه‌ها منع کرده‌اند. این خویشاوند پگاه آهنگرانی در ادامه می‌گوید: «از همان موقع که خانواده پگاه دنبال کار او رفته‌اند، دائما این مسئله را به طور مستقیم و غیرمستقیم مطرح کرده‌اند که حتی صحبت معمولی با رسانه‌ها، جرم پگاه را بیشتر می کند.» پگاه آهنگرانی کارگردان و بازیگر سینما، فرزند منیژه حکمت و جمشید آهنگرانی، دو سینماگر ایران است که ۱۹ تیرماه در منزل خود در تهران توسط عوامل حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بازداشت و بعد از آن به اطلاعات سپاه تحویل داده شده است. به گفته این منبع آگاه، در این مدت خانواده پگاه آهنگرانی به قوه قضاییه، نیروی انتظامی، اطلاعات، سپاه و... مراجعه می‌کرده و این نهادها از وضعیت خانم آهنگرانی اظهار بی‌اطلاعی می‌کرده‌اند. هم‌اکنون فیلم "ورود آقایان ممنوع" و "آقا یوسف" با بازیگری پگاه آهنگرانی در سینما‌های ایران در حال اکران است. قرار بوده است پگاه آهنگرانی به دعوت دویچه وله به آلمان سفر کند تا در مورد بازی‌های جام جهانی فوتبال زنان وبلاگ‌نویسی کند. روز جمعه (۱۵ ژوئیه / ۲۴ تیر) کلاودیا روت، رهبر حزب سبزهای آلمان، نیز با انتشار بیانیه‌ای خواستار آزادی فوری پگاه آهنگرانی شده بود.

۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه

حمله به ایران در شهریور تهدید است، یا واقعیت؟

واسطه های عرب نژادی که برای خرید برخی تجهزات نظامی و انتقال آن به عربستان و برخی کشورهای کوچک منطقه در برخی کشورهای اروپائی- بویژه آلمان- پرسه می زنند، دلیل این پرسه زنی و سر کیسه ای که حکام کشورهای منطقه در این راه گشوده اند را حوادثی ذکر می کنند که از ماه سپتامبر به بعد باید در منطقه منتظر آن بود. آنها با صراحت نمی گویند اما اشاره به ایران کرده و تلویحا می گویند که از چندماه دیگر منطقه خلیج فارس بار دیگر شاهد یک جنگ خواهد بود و حکام کشورهای منطقه، بودجه های محرمانه ای را برای پیچیده ترین جنگ افزارها در نظر گرفته و همه شبکه های خود در اروپا را تبدیل به واسطه های جهت خرید این تجهیزات کرده اند. این روزها در مدرن ترین هتل های اروپائی، عرب های مسلط به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی چند روزی مستقر شده و پس از تماس با واسطه ها، راهی دیگر کشورها می شوند. خرید برخی از مدرن ترین قایق های جنگی از کشور... نگرانی آور است. براستی تا دو ماه دیگر خلیج فارس شاهد مرگبار ترین جنگ خواهد شد؟ حکام منطقه اطلاع دقیقی درباره این واقعه دارند؟ به آنها آماده باش داده شده و یا خود به این نتیجه رسیده اند؟
رسانه های اسرائیلی، یا با هدف بر سر قدرت نگهداشتن فرماندهان سپاه و دولت احمدی نژاد و یا با هدف سنجش واکنش های جهانی و یا مطابق به طرح گام به گام جنگی، در روزهای اخیر بر شمار اخبار حمله به ایران در شهریورماه آینده افزوده است. این خبرها معمولا با استناد به گفته مقامات امنیتی سابق اسرائیل و یا مقامات مطلع اسرائیل و یا حتی امریکائی منتشر می شوند. از جمله خبری که سایت اینترنتی اورشلیم پست در تاریخ 16 ژوئیه، به نقل از گفتگوی "رابرت بر" با رادیوی متعهد لس انجلس (KPFK) منتشر کرده است. ظاهرا این مقام امریکائی که 21 سال روی مسائل لبنان و سوریه کار کرده،گفته است، حمله به ایران، به نظر می رسد پیش از رای گیری برای ایجاد دولت فلسطینی انجام خواهد شد و نخست وزیر اسرائیل از آمریکا خواسته با این حمله همراه شود.
"رابرت بر"، منبع خبر خود را افشاء نکرده، اما به نظر می رسد میرداگان، رئیس سابق موساد حمله اسرائیل را بلوف در نظر نگرفته است و در این مورد هشداری جدی داده است.
"بر" از داگان نقل قول می کند که با حمله به ایران، جنگ در منطقه در خواهد گرفت.علاوه بر سایت اتمی نطنز، پایگاه های نظامی جمهوری اسلامی نیز از اهداف این حمله اند. به گفته "رابر بر"، ایرانی ها نیز در بصره و بغداد عکس العمل نشان خواهند داد.

۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه

:: نامه عیسی سحرخیز خطاب به احمد شهید: مرگ خاموش ما را تدارک دیده اند

در آستانۀ تصمیم نهایی گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل برای سفر به ایران، عیسی سحرخیز، زندانی سیاسی و از فعالان مطبوعاتیِ محبوس در زندان رجایی شهر، طی نامه ای به این مقام بین المللی اظهار داشت “از شما انتظار دارم که هر چه سریع تر جهت مسافرت به ایران اقدام نمایید و در این مهم، تاخیری نداشته باشید. چنانچه حاکمیت از ورود شما به کشور و ملاقات با زندانیان سیاسی ممانعت به عمل آورد، خود به تنهایی طشت رسوایی حاکمیتی خواهد بود که همه چیزش بر دروغ بنا شده است.” به گزارش وبگاه فرزند عیسی سحرخیز، این زندانی سیاسی در نامه خود به احمد شهید همچنین آورده است “شما به حکم انسانیت، و به حکم مسئولیتی که بر شما تفویض شده است، تعهد دارید که هر آنچه در توان دارید، بکار ببندید، تا سریع تر افکار عمومی دنیا را نسبت به اقدامات شنیعی که در پشت این دیوارها می گذرد خبر دار کنید. امیدوارم که متوجه ارزش پربهای زمان در این مورد باشید و بدانید که هرگونه تاخیر در این اقدام، محصولی جز مرگ دیگر زندانیان سیاسی نخواهد داشت.” متن کامل این نامه به شرح زیر است: جناب آقای دکتر احمد شهید با سلام، اینجانب عیسی سحرخیز، از زندانیان سیاسی بازداشت شده در پی کودتای انتخاباتی سال ۲۰۰۹، که با گذشت نیمی از دوران محکومیت، اجازه برخورداری یک روزه نیز از حق قانونی خود در استفاده از مرخصی، حتی جهت درمان پزشکی خویش نداشته ام، می باشم. جناب آقای احمد شهید! شنیدن خبر انتخاب شما به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در ایران، سبب دلگرمی من و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی شده است، چرا که امید داریم شما بتوانید اوضاع اسف بار زندان های جمهوری اسلامی را به جهانیان منعکس نمایید و ندای مظلومیت من و هم بندانم را به جهانیان برسانید. جناب آقای احمد شهید! آنچه امروز در زندان های جمهوری اسلامی میرود، جنایت علیه بشریت است و چیزی کمتر ازاقدامات ضد انسانی استالین در اردوگاه های کار اجباری سیبری ندارد. این اقدامات مختص زندانیان سیاسی نیست، و شرایط زندگی زندانیان عادی نیز کم از فاجعه ندارد. حتما مرگ ناگوار هدی صابر، زندانی اعتصاب غذا کرده، در اثر ضرب و شتم زندان بانان را شنیده اید و قبل تر نیز از جزییات مرگ محسن دگمه چی خبر دار شده اید. حتما مختصری از جزییات پرونده پزشکی اینجانب نیز آگاهی دارید و خود مطلع هستید که حتی اجازه بستری شدن بنده و مداوا در یک بیمارستان را نمی دهند. پس به ذکر جزییات نخواهم پرداخت. اما هدف از نگارش این سطور آن بوده که به شما گوشزد نمایم که اوضاع آن چنان نابسامان است که هر آن می توان انتظار وقوع رویدادهای دلخراش دیگری را داشت. چرا که امروز بر من و دیگر هم بندانم آشکار و بدیهی است که استراتژی این نظام، کشتن بی صدا و تدریجی زندانیان معترض است. آن ها عامدانه تصمیم دارند که ما را نابود کنند و مرگ خاموش ما را تدارک دیده اند، چون از زنده بودن ما، حتی در پشت این دیوارها و میله ها می ترسند. اما شما به حکم انسانیت، و به حکم مسئولیتی که بر شما تفویض شده است، تعهد دارید که هر آنچه در توان دارید، بکار ببندید، تا سریع تر افکار عمومی دنیا را نسبت به اقدامات شنیعی که در پشت این دیوارها می گذرد خبر دار کنید. امیدوارم که متوجه ارزش پربهای زمان در این مورد باشید و بدانید که هرگونه تاخیر در این اقدام، محصولی جز مرگ دیگر زندانیان سیاسی نخواهد داشت.. لذا از شما انتظار دارم که هر چه سریع تر جهت مسافرت به ایران اقدام نمایید و در این مهم، تاخیری نداشته باشید. چنانچه حاکمیت از ورود شما به کشور و ملاقات با زندانیان سیاسی ممانعت به عمل آورد، خود به تنهایی طشت رسوایی حاکمیتی خواهد بود که همه چیزش بر دروغ بنا شده است. عیسی سحرخیز تیر ۱۳۹۰ رجایی شهر

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

گشایش درهای بسته یکی از تاریکخانه های توطئه

شیخ مهدی طائب، برادر شیخ حسین طائب است. حسین طائب به پاس نقشی که در کودتای 22 خرداد ایفاء کرد، اکنون رئیس سازمان اطلاعات سپاه است و برادرش، شیخ مهدیاستاد رئیس قرارگاه عمار و استاد دانشگاه امام صادق. بنیانگذار و رئیس هیات مدیره دانشگاه امام صادق نیز آیت الله مهدوی کنی رئیس جدید مجلس خبرنگان است و آقا زاده اش که او نیز شیخ درجستجوی نامی است، همه کاره دانشگاه امام صادق و بیت آقای مهدوی کنی.
به این سوابق اشاره کردیم تا با انتشار سخنرانی جدید مهدی طائب، بیشتر به عمق فساد و پوسیدگی و خرافات مذهبی در حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی تحت رهبری مقام معظم رهبری آشنا شوید.
مهدی طائب، به داشتن دهانی گشاد برای حرف زدن معروف است و به همین دلیل در سخنرانی ها او اغلب می توان اخبار پنهان مافیای حاکمیت را بیرون کشید. چنان که در آخرین سخنرانی او که در اردوگاه صاحب الزمان (عج) تهران ایراد شده، این اخبار بیرون زده است.
مهدی طائب در این سخنرانی، برای نخستین بار نام اعضای گروه اجرائی دولت سایه در زمان خاتمی را فاش می کند. البته بی آن که اشاره به فرماندهان اصلی این گروه بکند. هرگاه به این نقطه رسیده، با گفتن این که "تصمیم گرفته شد"، "گفته شد" و... عبور کرده است تا نام احمدی جنتی، میرحجاری منشی بیت رهبری و... را نیآورد.
مهدی طائب ظاهرا به قصد افشای مشائی سخنرانی کرده، اما تمام تلاش او آنست که احمدی نژاد را از زیر ضربه بیرون بکشد. یعنی دست را بزند، اما سر را درحاکمیت حفظ کند. او از یک گروه هزار نفره یاد می کند که از درون آن یک هیات 300 نفره بیرون آمد و در راس این هیات 300 نفره نیز گروهی قرار دارد که احمدی نژاد یکی از آنهاست و یا حداقل تا پیش از انفجار جاسوسی و خرافات و رمالی در دولت احمدی نژاد، بوده است.
در همین سخنرانی فاش می شود که با چه طرح و حیله ای مردم را فریب داده و احمدی نژاد را رئیس جمهور کردند. همچنان که فاش می شود مشائی با نخست وزیر هند مناسبات دو نفره دارد. همچنان که فاش می شود مشائی از جمله بازجویان توبه بگیر دهه 60 بوده و با سردار نقدی جان دریک قالب!
طائب می گوید که در حلقه رهبری گروهی که احمدی نژاد را رئیس جمهور کرد، جاسوس دشمن نفوذ کرد، اما نمی گوید این جاسوس کیست و چگونه نفوذ کرد و اکنون در کجاست؟ او می گوید "یکنفر" مشائی را معرفی کرد، اما جرات نمی کند نام آن مُعرف را بر زبان بیآورد.
طائب می گوید که مقام معظم رهبری در جریان تمام جزئیات مسائلی که او بخشی از آن را فاش می کرده قرار داشته است. او می گوید که تمام تلاش در انتخابات سال 1384 آن بود که هاشمی نتواند رای آورده و رئیس جمهور شود. و باز می گوید که قالیباف در طرح رئیس جمهور کردن احمدی نژاد، مامور ایفای نقش سپر بلای احمدی نژاد و شکستن رای هاشمی در آن انتخابات را داشت.
طائب مدعی است که مشائی علم غیب دارد و خبرهائی را از پیش می گوید که بعدا واقع می شوند.
این سخنرانی ماندگار در تاریخ جمهوری اسلامی را با دقت خوانده و نکات خبری آن را بیرون کشیده ایم که می خوانید. مقام معظم رهبری، این ترکیب و این فاجعه را به قیمت جان صدها نفر و زندانی شدن لشگر بزرگی از مذهبیون داران سوابق انقلابی و خدمت در زمان آیت الله خمینی و فجایع و رویدادها و تصمیمات دیگری که هنوز افشاء نشده اما قطعا چنین خواهد شد، بر کشور حاکم کرد. متهم درجه اول این فاجعه چه کسی است جز سکان دارد فاجعه؟
این گزارش و مجموعه خبری را با دقت بخوانید و نه تنها به خاطر بسپارید، بلکه با آن اصطلاح " هر 9 روز یک توطئه علیه دولت" را که بارها خاتمی در دوران ریاست جمهوری اش بر زبان آورد مقایسه کنید. طائب با صراحت می گوید که از سال دوم دولت خاتمی توطئه سازماندهی شده را آغاز کردند! خود بخوانید:



مشایی از سال 59 که سپاه تشکیل شد در اطلاعات رامسر از نیروهای سردار نقدی بود. کارهای اطلاعاتی را آموخت و در ایجاد وزارت اطلاعات او نیروی وزارتی و باز‌جو شد. هنر بازجو در آن موقع این بود که کسی را که بازجویی می کنند، توبه کند؛ یکی از سوژه های ایشان که تواب شد خانمی بود که توابه شد و مشای با این خانم ازدواج کرد، لذا از وزارت اطلاعات اخراج شد.
خانم مشایی دو برادر داشت که از مجاهدین خلق بودند و هستند که یکی از آن‌ها کشته شد. یکی دیگر هم در حمله جدید به اردوگاه الشعب در عراق احتمالا فوت کرده است. مشائی به دلیل این که دو تن از اقوام ویاز مجاهدن خلق بودند از وزارت اطلاعات اخراج شد. چون آدم امنیتی وکاربلدی بود در قالب کارهای فرهنگی جذب تلویزیون شد و مدتی در سیمای معارف بود.

سال دوم رئیس‌جمهوری خاتمی حزب الله به این فکر افتاد که اگر روندادامه پیدا کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد. لذا گفتند که جریان حزب الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات بعدی سلطه پیدا کند و پیروز شود. بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن ها 300 نفر و از بین آن ها یک گروه شانزده نفره‌ تشکیل شد. یکی از افراد آن گروه احمدی‌نژاد بود.
در جلسه این گروه آقایان احمدی‌نژاد، حسین فدایی(نماینده کنونی مجلس که گفته می شود نقش مهمی در جنایات کهریزک داشته)، توکلی(نماینده کنونی مجلس)، باهنر(نایب رئیس مجلس کنونی)، رحیم‌پورازغدی(عضو شورای انقلاب فرهنگی و سربازجوهای دهه 60 در اوین)، مرتضی نبوی(عضو مجمع مصلحت و رئیس هیات مدیره بنیاد رسالت و صاحب امتیاز روزنامه رسالت)، زاکانی(نماینده کنونی مجلس و اداره کننده سایت جهان نیوز که قراربود در کابینه قالیباف، در صورتی که به جای احمدی نژاد او را جلو می کشیدند وزیر کشور شود) و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند. نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم؟
در این جلسات کارها بین افراد تقسیم می‌شد. آن فردی که از همه بهتر کارش را انجام می‌داد احمدی‌نژاد بود. دیگران امکاناتشان از احمدی‌نژاد بیشتر بود ولی او با کمترین امکانات کار را بهتر انجام می‌داد و در اجرا خوب شناخته شد. نتیجه آن جلسات در مجموع این شد که شورای شهر تهران را در دست گرفتیم. شورای شهر و انتخاب شهردار می‌توانستبرای معرفی قدرت عملیاتی حزب‌الله پله‌ باشد. اعضای گروه مشغول انتخاب شهردار بودند و این که چه کسی می‌تواند شهردار باشد، و آن کسی که از همه از نظر اجرایی خودش را بیشتر نشان داده بود احمدی‌نژاد بود.لذا شهردار شد. وقتی می خواست شهردار شود برای معاون فرهنگی اش مهره می خواست. یکی از حلقه های آن جلسات مشایی را به احمدی نژاد معرفی کرد. احمدی نژاد اول نپذیرفت و گفت اگر مذهبی تر باشد بهتر است. ولی بعد با اسرار قبول کرد و مشایی وارد کار شد. در حالی که جاسوس و نفوذی دشمن بود. بنابراین، در این حلقه ها دشمن نفوذی داشت و حرکت را می‌دید و متوجه شده بود که احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. لذا مشایی را کنار دست احمدی نژاد در شهرداری قرار داد.
مشایی مرتاضی بسیار قوی است؛ ریاضت‌های شدیدی(نماز ها سه ساعته و ...) کشیده است که هیچ کس تاب و توان آن را ندارد، مشایی از هنگامی که در شهرداری کنار احمدی نژاد شروع به کار کرد یک چایی از احمدی نژاد(در دوران ریاست جمهوری) و شهرداری نخورد و اکثرا روزه است و غذای خود را همیشه به همراه دارد .

با توجه به این که احمدی نژاد در شهرداری بشدت خود را نشان داده، تصمیم گرفتیم برای ریاست جمهوری گزینه مناسبی است. در جلسه ای که داشتیم یک عده مخالف ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بودند و با آمدن قالیباف موافق بودند، یک عده قبول داشتند که احمدی نژاد رئیس‌جمهور شود ولی قالیباف باید بیاید که سپر بلای احمدی نژاد بشود تا موافقان هاشمی به سراغ قالیباف می روند و او را مورد حمله قرار دهند و در نتیجه احمدی‌نژاد بالا بیاید. بنابراین قالیباف آمد و مطرح هم شد و دقیقاسپر بلای احمدی ‌نژاد شد و احمدی نژاد رئیس جمهور شد.

در این جریان مشاهده کردیم که براثر فریبکاری یک واسطه احمدی نژاد و قالیباف با هم به مشکل خوردند و کار داشت خراب می شد چون اولویت ما در آن زمان این بود که به هیچ وجه هاشمی رأی نیاورد. جلسه ای گذاشته شد تا ببینیم قضیه چیست که مشاهده کردیم در آن جلسه مشایی هم آمده است. احمدی نژاد گفت شما بازی خورده اید، قالیباف را هاشمی آورده است. در حالی که این برای ما خیلی عجیب بود. چون می دانستیم که قالیباف را خود ما جلو آورده ایم. بعد متوجه شدیم همه این حرف ها القائات مشایی است.
مشایی از اول جلسه تا آخر جلسه اگر حرف نمی زد، ذکر می گفت ولی در یک جا از هاشمی غیبت کرد و برای ما تعجب بود فردی که نماز سه ساعته می خواند چرا حاضر شده غیبت کند.
مشایی مرتاضی با ظاهر دینی است؛ اخبار غیبی می‌‌گوید و تحقق هم پیدا می‌کند. در این مدت زمانی که مشایی با احمدی نژاد بوده است القائات بسیار وحشتناکی به احمدی نژاد داشته است. مخصوصا این که بعضی از سخنان خود را منتسب به امام زمان می کرده است و احمدی نژاد هم تبعیت می کند چون فکر می کند که مشایی با امام زمان مرتبط است. به جهت این که اخبار غیبی می گوید و محقق می شود.
یکی از معاون های مشایی که با ما نسبت داشت نقل می کرد که مشایی آدم عجیبی است. نخست وزیر هند به او وقت ملاقات داد در حالی که کمتر کسی می تواند با نخست وزیر هند ملاقات کند. هنگام ملاقات، نخست وزیر هند در برابر مشایی مؤدب نشسته بود تا مشایی سخن بگوید ـ نخست وزیر هند از ماسون های بزرگ منطقه است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی از این امر به صورت جامع اطلاع داشتند و توانستند احمدی نژاد را کنترل کنند . در چهار سال اول سپر بالا شدند و توانستند به راحتی جریان را در داخل و خارج کنترل کنند تا مشایی موفق نشود.
در چهار سال دوم مشایی نزدیک احمدی نژاد شد و گفت تو دولت ظهوری و ظهور در زمان تو تحقق پیدا می کند و سپس گفت مجلس ضد ظهور است و باید عوض شود.
هنگامی که سید حسن نصرالله متوجه خانه نشین شدن احمدی‌نژاد شد دستور داد تمام عکس های او را جمع کردند و دیگر حزب‌الله اسمی از احمدی نژاد نیاورد.
در زمان خانه نشینی احمدی نژاد، چون روز‌های دوشنبه با رهبری دیدار دارد، نزد مقام معظم رهبری می رود، هنگامی که خدمت ایشان رسیده بود گفته بود که بگویید مصلحی استعفا دهد، رهبری به احمدی نژاد گفته بودند که به صلاح تو نیست مصلحی استعفا دهد و احمدی نژاد گفته بود استعفا می دهم، رهبری به او گفته بودند هر طور صلاح می دانید عمل کنید.
(متن کامل این سخنرانی را میتوانید در سایت آفتاب بخوانید)

۱۳۹۰ تیر ۱۴, سه‌شنبه

مصاحبه فرمانده کل سپاه ترور و نا امنی قرار است در ایران گسترش یابد

خبرگزاری مهر- نزدیک به سردار قالیباف شهردار تهران- روز گذشته متن مصاحبه ای را از فرمانده کل سپاه پاسداران منتشر کرد که وی، در آن نسبت به احتمال آغاز موج ترور در ایران هشدار داده است.
درحقیقت، شاه بیت این مصاحبه و احتمالا انگیزه اصلی آن نیز همین هشدار باید باشد و این که خطر نا امنی اجتماعی جدی است.
فرمانده سپاه گفت: در مقطعی هستیم که احساس می شود دشمنان ما ممکن است اقدامات به ترور فیزیکی کرده و ناامنی را توسعه دهند. اطلاعات و شواهدی از این حرکت های احتمالی بدستمان رسیده است. سپاه تامین حفاظت دانشمندان هسته ای و شخصیت های علمی را از سال گذشته برعهده گرفته است. با این حال در این زمینه هوشیاری بیشتر و آماده باش لازم است و باید موارد مشکوک مورد نظر قرار گیرد.
فرمانده سپاه، که شمار مصاحبه ها، اظهار نظرها و سخنرانی هایش در هفته های اخیر به شکل محسوسی زیاد شده؛ در اظهار نظر دیگری که آشکارا از آن بوی حمله نظامی به ایران می آید گفت: "با توجه به موقعیت استراتژیک تنگه هرمز، بستن این تنگه هیچ وقت از دستور کار ما خارج نمی شود.
ورود فرمانده کل سپاه به عرصه سیاسی کشور چنان گسترده شده که 24 ساعت پس از سخنان احمدی نژاد در همایش مبارزه با قاچاق که در آن از اسکله های غیر قانونی و دست داشتن "برادران خودمان" (بخوانید سپاه) سخن گفته بود، فرمانده سپاه منتظر اطلاعیه روابط عمومی سپاه نشده و خود شخصا مصاحبه ای کوتاه کرده و از در اختیار داشتن اسکله های ویژه در دست سپاه دفاع کرد.
فرمانده سپاه در مصاحبه روز گذشته خود با خبرگزاری مهر از "ناامنی اجتماعی" سخن گفت و این در شرایطی است که نه تنها در فجایع بزرگی مانند ماجرای خمینی شهر دست های بسیج و اوباش وابسته به سپاه در آنها انکار ناپذیر است، بلکه اقدامات مشکوک و سئوال برانگیز نیروی انتظامی تحت عنوان گشت و عفاف و ... همگی بر دامنه ناامنی اجتماعی می افزاید. این نا امنی به گونه ایست که مردم نه در خیابان ها و نه در خانه امنیت ندارند. به همین دلیل دست هائی که ناامنی اجتماعی را دامن می زنند در سپاه و بسیج و نیروی انتظامی و در میان فرماندهان این نیروهاست. اگر عوامل وابسته به اسرائیل و امریکا نیز درترورها و ناامنی ها نقش داشته باشند، این نقش آفرینی بدست فرماندهان نیروهای یادشده امکان پذیر است.

۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبه

سرکوب حکومتی حق مردم سوریه است!

آقای خامنه ای در سالروز بعثت پیامبر اسلام، در جمع مسئولان و كارگزاران جدید و شماری قدیمی نظام سخنرانی کرد. از جمله احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی که آنها را با چند متر فاصله نشانده و رهبر هم در وسطشان روی صندلی نشسته بود تا دستشان به هم نرسد!
از روسای مجلس و جمهور گذشته (کروبی و خاتمی و ناطق نوری و موسوی و دهها وزیر و وکیل مجلس که در اوین و رجائی شهر زندانی اند) خبر نبود و نمی توانست هم باشد. آقا همه را به جرم مخالفت با ولایت ایشان و کودتای حکومتی ایشان زندانی کرده است.
آقای خامنه ای در این دیدار درباره قیام مردم در کشورهای منطقه خاورمیانه و شاخ افریقا سخن گفت و آن را بیداری اسلامی توصیف کرد و گفت که فصل جديدی در تاريخ منطقه آغاز شده است که به زعم ایشان فصل بیداری اسلامی است، نه فصل بیداری ملت ها در برابر استبداد و خودکامگی و حکومت های فردی. فصل قیام مردم غارت شده علیه حکومت های غارتگر. رهبر جمهوری اسلامی برای آن که اینها را نگوید، گفت این قیام نتیجه بیداری اسلامی است و چون مانند همیشه تنها سخن می گوید و راضی به داخل بیت باز میگردد، کسی نبود که به ایشان بگوید اگر بیداری اینست، که طالبان زودتر از بقیه بیدار شده است! داستان چیز دیگری است. داستان همان است که در خرداد 1388 در جمهوری اسلامی هم در خیابان ها ظاهر شد و سپاه و نیروی انتظامی مانند یک ارتش بیگانه با مردم ایران رفتار کرد. شما درباره آن بیداری فکر بکنید، مردم منطقه خود می دانند برای چه بیدار شده اند. چند حزب اسلامی شاخ شکسته در تونس و مصر و مراکش و ... که شما روی آنها حساب باز کرده ای، خود در خواب اند و با موج ضد استبدادی منطقه خواهند رفت!
رهبر جمهوری اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، مجبور شد از سوریه هم سخن بگوید و نقش مستقیم فرماندهان و واحدهای اعزامی سپاه به سوریه برای سرکوب مردم این کشور را توجیه کند. او گفت: "ماهيت حوادث سوريه با ماهيت حوادث ديگر کشورهاي منطقه متفاوت است. در حوادث سوريه، دست امريکا و اسرائيل آشکار است."
نه تنها دولت سوریه، بلکه احزاب درحال رایزنی در دمشق برای ارائه طرح واحدی جهت برون رفت کشور از بحران اتفاق نظر دارند که خصوصی سازی و استبداد داخلی ریشه قیام مردم این کشور است. اگر امریکا و اسرائیل وارد سوریه شده اند، از این دو روزنه بوده است. همچنان که در لیبی وارد شدند و تردید نیست که در ایران هم از همین دو روزنه وارد خواهند شد.
آن نفرتی که در سوریه علیه جمهوری اسلامی رو به گسترش است و به آتش زدن عکس های خامنه ای کشیده شده و آن دخالت های نظامی که تا حد اعلام نام فرمانده و جانشین فرمانده نیروی انتظامی بعنوان آمران و مشاوران سرکوب مردم سوریه پیش رفته، ریشه در همین تفکر و برداشت آقای خامنه ای از تحولات منطقه دارد.
در همین دیدار، احمدی نژاد هم چند کلامی را از روی تکه کاغذی که بدست داشت خواند، که شاه بیت آن، تاکید بر آمدن امام زمان بود و نه تائید ولایت آقای خامنه ای. او گفت: "ظهور بقيه الله الاعظم (عج) نويد سعادت حقيقی بشر خواهد بود."