۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه

مطبوعات زیر فشار حکومت دروغ می نویسند قیمت ها در تهران ساعت به ساعت بالا می رود


سنگک معمولی را در یوسف آباد 700 تومان می فروشند و اگر کمی گنجد داشته باشد قیمتش می شود هزار تومان. گوشت گوسفند شده کیلوئی 30 هزار تومان. در چلوکبابی های بازار تهران که معمولا قیمت ها همیشه پائین تر از مرکز و شمال شهر است، یکدست چلوکباب کوبیده بدون مخلفات 15 هزارتومان است. از میوه نپرسید. گلابی شده کیلوئی 16 هزار تومان و میوهای نوبرانه کیلوئی بالای 25 هزار تومان است. کرایه تاکسی روز به روز افزوده می شود. پیک نت 10 خـــــرداد

۱۳۹۱ خرداد ۸, دوشنبه

رئیس سازمان انرژی اتمی ج. اسلامی دلیل وجود ندارد که درهای "پارچین" را باز کنیم!


فریدون عباسی، رییس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی روز گذشته (شنبه) در دانشكده فیزیك دانشگاه تهران درباره گزارش تازه آژانس انرژی اتمی که در همین شماره پیک نت خلاصه ای از آن را می خوانید گفت: توافق ساختاری (نکته ای که آژانس روی آن انگشت گذاشته) باید به گونه‌ای باشد كه تمام فرآیندها در آن ثبت شده باشد. بدین معنا كه ما مباحث‌مان را با آژانس از كجا می‌خواهیم آغاز كنیم و در هر بحثی می‌خواهیم چه نتیجه‌ای بگیریم و چگونه آن بحث را پایان دهیم و هر موضوعی كه آغاز می‌كنیم و دیگر آن موضوع پایان داده می‌شود و دوباره باز نشود. این‌ها مباحثی است كه در رویكرد ساختاری می‌خواهیم به آن بپردازیم. بازدید از پارچین بنابر فشار كشورهایی كه از آژانس می‌خواهند در این زمینه تحقیق كند مورد علاقه‌ی آژانس است اما ما هنوز در این زمینه قانع نشده‌ایم و دلایل و مداركی به ما ارائه نشده است كه راجع به پارچین كه یك مجموعه‌ی نظامی است بازدیدی ترتیب دهیم. ما در پارچین سایت هسته‌یی نداریم كه بخواهیم فعلا وارد آن بحث شویم. آن‌ها می‌خواهند كه پارچین را ببیند اما اگر هم قرار باشد بازدیدی صورت گیرد ما باید قانع شویم كه آن‌جا جزء مكان‌هایی است كه باید در معرض بازدید آن‌ها قرار دهیم. پیک نت 7 خرداد

۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

دهان دریدگی فرماندهان بی حیای سپاه


در سالگشت بازپس گرفتن خرمشهر از ارتش عراق، یک عکس و یک سخنرانی منتشر شده است. عکسی که منتشر شده مربوط به زمان باز پس گرفتن خرمشهر از صدام حسین است، یعنی حدود 20 سال پیش. و سخنرانی که منتشر شده مربوط به یکی از فرماندهان سپاه بنام جباری است که او را فرمانده سپاه "ولی امر" معرفی کرده اند. معلوم نیست آن زمان که عکس حضور خاتمی و محسن رضائی فرمانده سپاه و برخی اعضای کابینه میرحسین موسوی در خرمشهر تازه آزاد شده، زیر یک سقف ویران به صف ایستاده بودند، سردار جباری کجا بوده و چه می کرده؟ اما امروز معلوم است کجاست و چه می گوید. سردار جباری در مراسم سالگرد آزاد سازی خرمشهر که نه در خرمشهر جنگ زده، بلکه در شهر قزوین پنجشنبه گذشته برپا شده بود گفت: "خاتمی که می‌خواهد پس از این همه خیانت به میان مردم بازگردد، باید جلوی مردم زانو زده و بگوید غلط کردم. او باید خجالت بکشد و توبه کند. همین سردار بی حیا، در باره میرحسین موسوی که نخست وزیر سالهای جنگ بوده نیز گفت:"موسوی و همسرش در دوران اصلاحات، به استقبال شیرین عبادی بی‌حجاب و ضدانقلاب رفته و از او در دانشگاه الزهرا تجلیل کردند که این مسئله خودش نشان‌دهنده انحراف موسوی و همراهی او با ضدانقلاب است." درجاتی که مثل نقل و نبات علی خامنه ای میان برخی اعضای سپاه که چاپلوس و مطیع او شدند تقسیم کرد و پست های فرماندهی را بدستشان سپرد تا از ولایت او دفاع کنند، از محصولاتش یکی هم فرمانده سپاه "ولی امر" است که سخنانش را در بالا خواندید! عکس: از راست به چپ محمد خاتمی وزیر ارشاد، مصطفی هاشمی‌طبا وزیر صنایع و بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین در دولت میرحسین موسوی و محسن رضایی فرمانده وقت سپاه در جریان بازدید از خرمشهر آزاد شده!

۱۳۹۱ خرداد ۴, پنجشنبه

نگاهی به مصاحبه دبیرکل سابق جبهه مشارکت وحدت ملی یا وحشت ملی این دو با هم تفاوت دارند!


هفته نامه «شما» روزنامه ارگان حزب موتلفه اسلامی با محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق جبهه مشارکت مصاحبه کرده و آن را منتشر کرده است. دبیرکل سابق جبهه مشارکت دراین مصاحبه از مناسبات جبهه مشارکت با نهضت آزادی و موانع و محدودیت ها و همچنین جنبش سبز سخن گفته است. محمدرضا خاتمی گفت: ما ابایی نداشتیم که با مسئولین نهضت آزادی ایران تبادل نظر کنیم. در جلسات ما بیایند، ما در جلسات آنها شرکت و با آنها گفتگو کنیم و از نظرات هم مطلع شویم، ولی دولت به هر دلیلی که می‌خواست داشته باشد، در ارتباط با آنها محذوریت داشت. قبل از انتخابات مجلس هفتم اعلام کردیم ۱۹۰ نماینده مجلس با اسم و رسم تعیین شده‌اند و همین هم شد. ما که علم غیب نداشتیم. می‌دانستیم اینطور می‌شود. بنده به عنوان کسی که در این انقلاب بوده‌ام، بچه این انقلاب هستم، در جنگ و در جاهای دیگر بوده‌ام، وقتی می‌بینم این جور دارد با همه چیز بازی می‌شود، حق ندارم اعتراض کنم؟ حق ندارم بگویم این مجلس مجلسی نیست که امام می‌گفت؟ من می‌گویم فلانی، بچه انقلاب است ولی فکرش با آقای جنتی یکی نیست. معتقد است این روشی که آقای جنتی دارد به سود انقلاب نیست. حالا این باید رد صلاحیت بشود؟ پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، در بیانیه مان آوردیم: "برآورد‌هایمان می‌گویند این نتیجه، نتیجه درستی نیست. از مردم می‌خواهیم خویشتندار باشند و هیچ حرکت غیر قانونی و خلافی انجام ندهند. مگر شما نمی‌گویید قوه قضائیه؟ قوه قضائیه کجا آقای میر‌دامادی را به جرم اینکه مردم را تحریک کرده، محاکمه کرده؟ عناوین کلی که هیچ مصداق هم نداشت. اقدام علیه امنیت ملی. کجا؟ هیچی؟ اینهاست که من با آنها مسئله دارم. حزب مشارکت مخالف فراخوان راه‌پیمایی سکوت و راه‌پیمایی‌های بعدی نبود. این راه‌پیمایی یکی از آرام‌ترین راه‌پیمایی‌هایی است که انجام شده. راه‌پیمایی‌های حق مردم است. بعد از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم، به قدری همه شوکه شدند که امکان تصمیم‌گیری نبود و بعد ما اولین جلسه‌مان را شنبه شب، ۲۳ خرداد گذاشتیم، یعنی اگر آدم برنامه‌ای دارد که نمی‌رود خانه‌اش بخوابد تا شنبه! بنده شنبه رفتم سر کارم، همه رفتند سر کارشان، اصلاً برنامه خاصی نبود. طبق روال همیشگی‌مان که شنبه‌ها جلسه دفتر سیاسی داشتیم، شنبه ساعت شش در دفتر جلسه دفتر سیاسی نشستیم. اتفاقاً آن روز من زودتر رفتم و بعد ریختند و همه را گرفتند و بردند و چه کار کردند. بنده هم معتقدم باید وحدت ملی را حفظ کرد، اما سئوال این است که وحدت ملی چگونه ایجاد می‌شود؟ بنده می‌گویم وحدت ملی اینگونه ایجاد می‌شود که حقوق مردم را که ضایع کرده‌اند به آنها برگردانند، انتخابات آزاد هم برگزار کنند. این جوری وحدت ملی تامین می‌شود. می‌گویید نه؟ خیلی خوب، ما دیگر عقلمان نمی‌رسد که چگونه می‌شود وحدت ملی را تامین کرد. وحدت ملی اگر این است که همه ما بیاییم بگوییم غلط کردیم، اشتباه کردیم، وحدت ملی حاصل می‌شود، به این شکل وحدت ملی حاصل نمی‌شود. پیک نت 3خـــــرداد فروردین

۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

ماموریت یا نادانی؟ ابوموسی و بحرین را احمدی نژاد به باد داد!


سفر و سخنرانی تحریک آمیز احمدی نژاد به جزیره ابوموسی و متعاقب آن، سخنان مشکوک تری که باند حامی او در مجلس و رسانه های دولتی درباره بحرین مطرح کردند، یکبار دیگر و در عمل نشان داد که این باند سرش به محافلی بند است که بین المللی است. آن سفر و آن سخنرانی و مقالات و اظهار نظرهائی که درباره بحرین، در کوران بدترین شرایط سیاسی و اقتصادی مطرح شد، عملا موجب الحاق بحرین به عربستان سعودی، اتحاد نظامی- اقتصادی کشورهای خلیج فارس و پیوستن اردن و احتمالا چند کشور دیگر عربی به این اتحاد شد. اتحادی که بهانه سرعت بخشیدن به آن، سفر احمدی نژاد به ابوموسی شد. یکبار هاشمی رفسنجانی نزدیک به دو سال پیش، سر بسته گفت: "درمیان ما نفوذ شده است". او این سخنان را غیر مستقیم به خامنه ای گفت و آشکار بود که منظورش کسانی است که ریشه و سابقه آنها معلوم نیست و حتی مشکوک است و اکنون در بیت رهبری و در شورای فرماندهان سپاه و نمایندگی های ولی فقیه و نهادهای امنیتی قدرت را بدست گرفته و مفسر و مشاور رهبر شده اند. از آن خوفناک تر، قوه مجریه را دراختیار دارند. اینست آن دسته گل سیاهی که آقای خامنه ای به آب داده است. ما در باره ابوموسی که تبدیل به یک محل درآمد فوری برای اطرافیان احمدی نژاد شده، بزودی گزارشی را منتشر خواهیم کرد. این درآمد ناشی از طرح دولت برای زندگی در ابوموسی در یک محدود زمانی است که مطابق آن امتیازهائی به دواطلبان تعلق می گیرد. از جمله اتومبیل و…. بسیاری از اعضای باند احمدی نژاد با سفر به ابوموسی و جعل ورقه اقامت کوتاه مدت در این جزیره، این امکانات را گرفته و سودهای سرشان برده اند. بماند که از داخل همین جزیره زد و بندهائی با آنسوی مرزها صورت گرفته است. درباره سفر احمدی نژاد به ابوموسی، نخستین خبر و واکنش پیک نت را از شماره 26 فروردین پیک نت اینجا بخوانید. پیک نت 1خـــــرداد فروردین

۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

نامه ملی مذهبی ها به خامنه ای زندانیان سیاسی را آزاد کنید این به مصالح کشور است!


5 چهره قدیمی ملی مذهبی نامه ای سرگشاده به علی خامنه ای نوشته و از وی خواسته اند زندانیان سیاسی را آزاد کند. در این نامه، از جمله آمده است: در چند سال گذشته فعالان حوزه سیاست، فرهنگی، دانشجویی، کارگری، رسانه‌ای و… گرفتار محدودیت های حکومتی بوده و در یکسال گذشته این محدودیت ها تشدید گردیده است. بطوری که در مراسم تشییع جنازه شادروان مهندس سحابی، منجر به شهادت دختر ایشان، هاله سحابی و متعاقب آن آقای هدی صابر در زندان گردید. بازداشت فعالان فرهنگی ، سیاسی و… ازجمله آقایان محمد توسلی،، سعید مدنی، مسعود پدرام ، علیرضا رجایی و بسیاری از شخصیت‌ها ادامه دارد. حتی اخیراً بازداشت مجدد خانم نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، که در جریان بازداشت وی در سال گذشته، دچار بیماری فلج عضلانی شد ما را به شدت نگران کرده است. خبرهای موثق در ملاقات با وی حاکی از آنست که وی مجدداً دچار فلج عضلانی شده و در بهداری زندان اوین بستری و در شرایط بحرانی بسر می‌برد. دو فرزند خردسال او در غیبت پدر که علیرغم فعالیت‌های مسالمت‌آمیز قانون سیاسی، ۱۴ سال زندان جمهوری اسلامی را تحمل کرده و هم‌اکنون از روی اجبار درخارج از کشور به سر می‌برد و هیچوقت از قانون‌گرایی و اصلاح‌طلبی عدول نکرده است در شرایط خاص کودکانه بسر می‌برند. درخواست دستور مستقیم جنابعالی برای استخلاص و آزادی کلیه شخصیت‌های زندانی بویژه افراد بیمار باتوجه به مصالح کشور و جلوگیری از تهدید امنیت ملی و رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی آنها را داریم. احمد صدر حاج سیدجوادی(نخستین وزیر دادگستری پس از انقلاب)، حسین شاه حسینی (از بقایای جنبش ملی نفت)، اعظم طالقانی(دختر آیت الله طالقانی)، محمد بسته‌نگار(داماد آیت الله طالقانی) و نظام‌الدین قهاری ۲۷ اردی‌بهشت ۱۳۹۱ پیک نت 30 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

:: تعبیر تند خسرو معتضد درباره خاله شادونه ، عکس قربانیان


نبود تفریحات و سرگرمی‌ها در کشور سبب می‌شود یک مجری زن برنامه‌های کودک تلویزیون که تنها هنر او این است که صدایش را ریز و زیر و میو میو می‌کند و من هیچ هنر خاصی در هنرنمایی ایشان ندیده‌ام و حتی یک دستور درست و حسابی به کودکان نمی‌دهد که مثلاً دست خود را پس از رفتن به آبریزگاه بشویید یا دهانتان را پس از غذا خوردن یا هنگام صبح مسواک بزنید. وقتی به خرمدره می رود «شو» اجرا کند برگزارکنندگان این برنامه از فرط آزمندی به جای ۳۰۰۰ صندلی برای ۴۰۰۰ صندلی بلیت گران بفروشند و کودکان نازنین مردم را در یک محوطه تنگ گرد آورند و در نهایت نادانی و جهالت و بی‌رحمی حتی اجازه ندهند پهلوی مادرهایشان بنشینند! ...من وقتی شرح حال کودکان مقتول و مصدوم را خواندم مرتعش شدم. نوگلان زیبا و نوشکفته و دوست داشتنی که در سراسر جهان مورد علاقه و احترام مردم‌اند در اینجا یا مورد آزارهای سادیستی قرار می گیرند یا خاله شادونه که من نمی‌دانم ایشان چه هنری جز نازک کردن صدای خود دارد و وقتی به ولایتی می‌رود که در آنجا هیچ وسیله سرگرمی و تفریح و تفرجی برای کودکان وجود ندارد و با به جا گذاشتن چندین قربانی که من مطمئن هستم نفرین آنان و مادرهایشان دامان عوامل این حادثه را خواهد گرفت. مگر زبان این خانم که می‌گوید و در مقام دفاع از خود دلیل می‌آورد که پس از پایان برنامه این حادثه رخ داد لال بود که قبل از آنکه تشریفش را ببرد با همان شیرین زبانی و صدای نازک خود (گویا از فرصتی که تلویزیون در اختیارش گذاشته حسن استفاده می‌کند، تور ایرانگردی گذاشته. قرار است شهر به شهر ایران برود و...) آری با همان شیرین زبانی خود که به نظر من بسیار بی‌مزه است و تکراری و به سن و سال ایشان هم نمی‌خورد، به بچه ها می گفت: «نازنینان من، سرجایتان بمانید و یکی یکی از سالن خارج شوید.» یا به متصدیان سالن دستور می‌داد همه درهای سالن را باز کنید و مراقبت نمایید بچه ها به مادرهایشان ملحق شوند. خیر این کار را نکردند، چون عجله داشتند زودتر به گروه بپیوندند و حق و حقوق بابت شو و شیرین زبانی را مطالبه کنند. واقعاً که این پول لعنتی، چه‌ها که نمی کند. ...من از این خانم و نیز مدیر برگزاری این مراسم می پرسم: ناخدای هر کشتی وظیفه وجدانی دارد هر گاه کشتی در آستانه غرق شدن قرار گرفت تا تخلیه تمام نفرها در کشتی بماند. شما که به نامتان ۴۰۰۰ موجود مظلوم و بی گناه را گردآوردند و با اداره بد سالن باعث مرگ آنان شدند زبانتان مشکلی داشت؟ چرا به بچه ها تذکر ندادید، آرام و بانظم سالن را ترک کنند و به مادران خود ملحق شوند؟

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۵, دوشنبه

محمد خاتمی: مردم بصورت تاریخی از استبداد نفرت دارند!


محمد خاتمی در پنجاه و چهارمین نشست ماهانه بنیاد باران، طی سخنانی، یکبار دیگر منشور اصلاحات در جمهوری اسلامی را اعلام کرد. وی در همین سخنرانی ضمن حمایت تلویحی از تشکیل هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی که اخیرا احمدی نژاد در پی شکل بخشی و تثبیت آنست، از تشکیل این هیات حمایت کرد اما به این شرط که تشکیل دهندگان هیات، خود پایبند قانون و قانون اساسی باشند. خاتمی گفت که مردم ایران بصورت تاریخی از استبداد نفرت دارند. خاتمی ضمن تاکید دوباره بر ضرورت آزاد سازی زندنیان سیاسی گفت: اگر بخواهند با بهانه های مختلف هرکس و هر چیز را که نمی پسندند طرد و حذف کنند، نه تنها برخلاف نظر اجماعی و خواست تاریخی مردم اقدام کرده اند، بلکه تعریفی تحریف شده از انقلاب و نظام به دست داده اند. اگر با تحلیل نادرست یا توهم، آزادی های اساسی و مصرح در قانون ضد امنیت به حساب آید و اتخاذ هر شیوه ای در برخورد با افراد و گروه ها نیز مجاز باشد و براساس آن به جریان هایی آزادی داده شود تا هر نسبت ناروایی به طرف مخالف بدهند و فضا آلوده گردد و حتی بدون رعایت موازین و نصوص قانون اساسی همین ادعا مبنای بررسی و دادرسی قرار گیرد و احکام سنگین صادر شود نه تنها مخالف با روح قانون اساسی که مغایر نص آن نیز هست . از مشروطیت تا امروز، درد فقر و تبعیض، درد خفقان و استبداد، درد تحقیر شدگی توسط حکومت های جبار و وابسته و پشتیبانان آنان، درد ناامنی و عقب ماندگی، این ها اموری است که یکایک افراد ملت چه از روی تحلیل و چه با فطرت خود آن ها را احساس کرده و می کنند و خواستار رفع آن ها بوده اند. بدون هیچ رودربایستی بگویم، نگاه و بینشی که مردم را هیچ کاره می داند و ارزشی برای رأی مردم قائل نیست و نسبت به خواست های تاریخی جامعه بی توجه است و برای شهروندان حق و حقوقی قائل نیست نه با جمهوری اسلامی سازگار است و نه آن است که رهبر فقید انقلاب عرضه داشتند و مردم به آن رأی دادند. چرا باید سیاست ها، روش ها و رفتارهایی را شاهد باشیم که به اصل نظام لطمه می زند و دود آن به چشم مردم می رود و مهم ترین اهداف اصلاحات نیز اصلاح این سیاست ها و روش ها و در واقع بازگشت به روح نظام و قانون اساسی است. اینک که قریب سه سال است که جامعه با مشکلات تازه ای روبرو شده است و کشور هم با تهدیدهای زیادی روبرو است، راه برون رفت از این مشکلات به صورتی که کم ترین هزینه و بیشترین فایده را داشته باشد و ما را در آینده با مشکلات بزرگتری روبرو نکند این که با تأمل در گذشته به آینده ای بهتر بیاندیشیم. اگر همه زندانیان سیاسی آزاد شوند و حصرها برداشته شود و فضایی فراهم آید که هر کس با هر عقیده و نظر و گرایشی که دارد همین که پای بندی خود را در عمل به قانون اساسی اعلام می کند و حاضر است در چارچوب آن عمل کند آزادی فعالیت و تشکیلات و تجمع و … داشته باشد و حد آزادی بیان و تجمعات و احزاب هم عمل به قانون اساسی باشد، خواهیم دید که آفتاب امید خواهد دمید. با بازبودن فضا و حاکمیت بحث و نقد منطقی بسیاری از فسادهایی که متأسفانه در این سال ها شاهد بدترین انواع آن بوده ایم جلوگیری خواهد شد. مدیریت های ناکارآمد که موجب هدررفتن سرمایه های مادی و معنوی می شود تبدیل به مدیریت های عقلانی و مسؤولیت شناس خواهد شد و به جای فضای احساسی که یک طرف آن نفرت و طرف دیگر آن شیدایی و احیانا فرصت طلبی است، عقلانیت سیاسی – که سخت نیازمند آنیم- بر جامعه، حکومت، مردم و نهادهای مردمی حاکم خواهد شد. و بی تردید جلو تهدیدهایی که موجودیت کشور را نشانه گرفته است خواهد گرفت. یا در چنین فضای مناسبی تهدیدها کارگر نخواهد افتاد. پیک نت 21 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

نمایش مرگبار کودکانه فاجعه در خرمدره نمونه فاجعه پس از حمله به ایران


پس از اجرای یک نمایش کودکانه در یک سالن ورزشی شهر "خرمدره" زنجان، هنگام خروج جمعیت از سالن نمایش شماری از کودکان زیر دست و پای تماشاچی ها رفتند و سه تن از آنها کشته شدند. واقعه عصر پنجشنبه گذشته روی داد و از میان اخبار سانسور شده ای که خبرگزاری های داخلی منتشر کرده اند اینگونه می توان متوجه شده که: سالن ورزشی شهر که نمایش در آن انجام شد گنجایش 3 هزار نفر را داشته اما بالای 4 هزار نفر در آن جمع شده بودند تا شاهد مراسمی باشند که برای کودکان این شهرستان با حضور "خاله شادونه" برگزار شد. مجری پر بیننده ترین برنامه کودکان در سیمای جمهوری اسلامی. همراه کودکان و والدین آنها، شمار زیادی از مردم شهر که هیچ تفریحی ندارند و حتی برپائی مراسمی کودکانه نیز برای آنها فرصتی برای تفریح و تماشاست به این سالن رفته بودند. پایان نمایش و هیجان و عجله مردم برای خروج از محل تنگ نمایش، فاجعه را موجب شد. یعنی زیر دست و پا رفتن کودکان. فرماندار خرم‌دره مدعی شده که حادثه بر اثر ازدحام کودکان برای خروج از محل اجرای مراسمي با اجراي خاله شادونه رخ داد. اما چه کسی می تواند باور کند که بچه ها؛ زیر دست و پای هم می توانند له شوند؟ و اگر اینگونه باشد و بزرگان همراه با کودکان وارد سالن نشده باشند، چگونه است که نتوانسته اند نظم وترتیب ورود و خروج کودتان را بدهند؟ فاجعه در سالن شهدای خرمدره روی داد و سه قربانی آن زیر 7 سال داشتند. علاوه بر قربانیان، شماری از کودکان نیز مجروح شده و یا صدمه دیده اند و در بیمارستان خرمدره بستری اند و یا برای بستری شدن به زنجان اعزام شده اند. با این تدارک و امکانات، فرماندهان سپاه آمادگی در برابر حمله نظامی به ایران را میدهند! پیک نت 23 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

استقبال از سفیر اخراجی که قهرمان شنای زیر آبی است


دولت برزیل، سفیر جمهوری اسلامی "حکمت الله قربانی" در این کشور را اخراج کرد. دلیل و بهانه این اخراج ماجرائی جنجالی بود که در یکی از استخرهای شنا، در پایتخت برزیل روی داده بود. بموجب آنچه که مطبوعات برزیل نوشتند، گویا ایشان در استخر مختلط "زنانه و مردانه" زیرآبی رفته و دست درازی هائی کرده بود. آنها که دست درازی شده بودند دختران زیر 15 سال بودند و شاکی شدند و پرونده تشکیل شد. ظاهرا سفیر فکر کرده بود برزیل هم مثل جمهوری اسلامی است و برای دختران 9 ساله جشن بلوغ می گیرند! این که به ادعای سفیر، جنجال بر سر زیر آبی رفتن وی بهانه ای سیاسی بوده یا نبوده و یا این که اگر استخر مختلط خوب است و می توان در آنجا شنا کرد، چرا در جمهوری اسلامی ممنوع است و یا این زیر آبی با زیر آبی اتمی ارتباطی داشته و یا نداشته و سئوالات دیگری از این دست، کم اهمیت است، اما این که هنگام بازگشت قهرمان زیر آبی، گروه ضربت دانشجویان حزب الهی تهران به استقبال ایشان در فرودگاه امام خمینی رفته پر اهمیت. ماجرای اخراج و بازگشت را می شد بی سر و صدا پشت سر گذاشت و رسانه ای نکرد، اما چنین نکردند و عکس استقبال گروه ضربت حزب الله تهران و انداختن دسته گل به گردن سفیر را هم منتشر کردند. اخراج شده که شده، بازگشته، که بازگشته. دیگه استقبال و دسته گل برای چه؟ پیک نت 20 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۸, دوشنبه

پس از تسخیر کاخ ریاست جمهوری فراخوان جبهه چپ برای تسخیر مجلس فرانسه


اندکی پس از اعلام پیروزی فرانسوا هولاند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نامزد چپ این دوره از انتخابات فرانسه، در میان فریادهای شادی هواداران "جبهه چپ" درباره پیروزی هولاند گفت: "سرکوزی را اخراج کردیم! اوه، سرکوزی تمام شد. ما حسابمان را با این گورکن دستاوردهای اجتماعی مردم تسویه کردیم. این خبری خوب برای فرانسه و اروپاست. آنان که ما را نگاه می‌کنند یک بار دیگر جسارت مردم فرانسه را می بینند. من این پیروزی را به فرانسوا هولاند تبریک می گویم. همچنین احترام خود را به مقاومت سرسختانه جنبش اجتماعی در این 5 ساله اعلام می کنم. من همچنین به 4 میلیون رای دهنده جبهه چپ تبریک می گویم که رای آنها امشب توانست اثرگذار شود. هم اکنون حزب برادر ما در یونان نیز می رود که مقام اول چپ در یونان شود. بسیار خوب است که مردم اروپا، برای برون رفت از بحران، راه حلی در چپ جستجو می کنند. جبهه چپ به شکلی مستقل و تهاجمی خواهد کوشید که شکست راست به پیروزی مطالبات حادی بیانجامد که در جریان این انتخابات ابراز شد. انتخابات مجلس باید این پیروزی را عمیق تر کند. همه چیز برای فرانسه و برای چپ ما آغاز شده است. پیک نت 18 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

محصول کودتای 22 خرداد انتخابات مرحله دوم مجلس بی رمق تر از مرحله اول!


دور دوم انتخابات بی رمق مجلس نهم که انتصابات است تا انتخابات، روز گذشته برگزار شد تا 64 نماینده دیگر به لیست کسانی که بعنوان نماینده مردم می خواهند به مجلس ببرند بیافزایند. بی اعتنائی مردم به انتخاباتی که کوچکترین رونقی نه در مرحله اول داشت و نه در مرحله دوم، خود بازگو کننده ماهیت و توان مجلس بعدی است. مجلسی که از اسفند ماه گذشته تاکنون درگیر کامل کردن لیست آن براساس سبک و سنگین کردن های پشت صحنه و در بیت رهبری و شورای فرماندهان سپاه است و فانوس بدست دنبال نمایندگان بی شناسنامه ای می گردند که با چراغ خاموش به مجلس بروند و سربزنگاه از احمدی نژاد در برابر خامنه ای به دفاع برخیزند! مجلسی قرار است شکل بگیرد که – جز در شهرهای کوچک- مردم نمی دانند آنها کیستند؟ به کجا وابسته اند؟ چه سابقه ای دارند؟ چه برنامه ای دارند؟ و... از مجلس سوم به بعد که بررسی اعتبار نامه های نمایندگان انتخاب شد از دستور کار اولین جلسه مجلس جدید حذف شد، سرگذشت غم انگیز مجلس آغاز شد. پیک نت 16 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

بموجب گزارش مرکز آمار ایران محصول سال 1390 یک میلیون کارگر بیکار شدند


مرکز آمار ایران اعلام کرد، در سال 1390 بیش از یک میلیون کارگر در جمهوری اسلامی از کار بیکار شده‌اند. چنین بیکاری و اخراج از کار در 30 سال گذشته، در ایران سابقه نداشته است. به گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی، با توجه به میزان تورم، برای حفظ سطح زندگی، حقوق کارگران باید ۱۷۰ هزارتومان دیگر افزایش یابد اما دولت فعلا با پول یارانه ها، سرگرم یار گیری و رای جمع کردن است. پیک نت 12 اردیبهشت

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

:: نامه حسین رونقی به آملی لاریجانی: در مقابل تهدید، ظلم و ستم سر خم نخواهم کرد | در داخل زندان تن به عمل جراحی نخواهم داد


سید حسین رنقی زندانی سیاسی دربند ۳۵۰ اوین در نامه ای به املی لاریجانی، رییس قوه قضاییه با اعلام اینکه اعتصاب غذا نخواهد کرد اما تا روزی ه ناعدالتی وجود داشته باشد در زندان تن به عمل جراحی نخوهد داد آورده است: بهترین روزهای من درحالی پشت دیوارهای زندان اوین سپری می شود که به واسطه عدم استقلال قضایی با مرگ تدریجی روبرو هستم با این حال سکوت را جایز نمی دانم و مشکلات را به شما مطرح می کنم. به گزارش کلمه در ادامه ی این نامه آمده است: بازجویان با تفتیش عقاید، جلوگیری از تعیین وکیل و دسترسی به آن، با نادیده گرفتن اصل برائت و همچنین هتک حرمت و حیثیت متهمان، با زندان انفرادی که بر اساس قانون مصداق بارز شکنجه است و اعلام اینکه زندانی مدت بازداشتش در سلول انفرادی نامحدود است و با استفاده از خشونت، تهدید و آزار بدنی یا روانی در زمان بازجویی از متهمان، علیه خود و دیگران اعتراف می گیرند که من نیز از این موارد مستثنا نبوده ام. این وبلاگ نویس منتقد و فعال حقوق بشر در بخشی دیگر از این نامه با تاکید بر اینکه “شما احتمالا آخرین مرجع برای قضاوت و دادخواهی در جمهوری اسلامی هستید” خاطرنشان کرده است: نگذارید شان و جایگاه قوه قضایی برای همیشه در اذهان عمومی از بین برود. مشکل اصلی و جدی در حقوق اساسی و شهروندی در ایران نبود قانون نیست بلکه عدم رعایت قوانین و مقررات توسط نهادهایی با اختیارات فراقانونی است. کار فراتر از قانون نمی خواهیم. جلوی این قانون شکنی ها و بی قانونی ها را بگیرید. متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است: در مقابل تهدید، ظلم و ستم سر خم نخواهم کرد و حق را به باطل در نیامیزید و دیده و دانسته حقیقت را پنهان نکنید وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ بقره۴۲ جناب آقای آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضاییه جمهوری اسلامی با سلام و عرض ادب اینجانب سیدحسین رونقی ملکی فرزند سید احمد که از تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۸۸ بازداشت و در یک دادرسی ناعادلانه به ۱۵ سال حبس محکوم شده ام؛ امروز آنقدر که از تعطیلی قانون اساسی، قانون شکنی و ظلم رنج می برم از بیماری و درد جسمانی خود رنچ نمی برم. من به عنوان یک فعال حقوق بشر همان خواسته هایی را داشتم که روزگاری آیت الله خمینی مطرح کردند و گفتند: «ما می خواهیم همین مطابق اعلامیه حقوق بشر عمل بکنیم. ما می خواهیم آزاد باشیم» اما با کمال تاسف با اتهامات سنگین و دروغینی مواجه شدم و این شیوه محاکمه و محکومیت، درست بر خلاف سخنان آیت الله خمینی است که حتی درباره حدود آزادی های سیاسی می گفتند: «تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند و بگویند، بگویند که ما رژیم سلطنتی می خواهیم، بگویند که ما برگشت محمدرضا پهلوی می خواهیم، آزادند! بگویند که ما رژیم غربی می خواهیم جمهوری باشد لکن اسلامی نباشد.» ریاست محترم قوه قضاییه بهترین روزهای من درحالی پشت دیوارهای زندان اوین سپری می شود که به واسطه عدم استقلال قضایی با مرگ تدریجی روبرو هستم با این حال سکوت را جایز نمی دانم و مشکلات را به شما مطرح می کنم. بازجویان با تفتیش عقاید، جلوگیری از تعیین وکیل و دسترسی به آن، با نادیده گرفتن اصل برائت و همچنین هتک حرمت و حیثیت متهمان، با زندان انفرادی که بر اساس قانون مصداق بارز شکنجه است و اعلام اینکه زندانی مدت بازداشتش در سلول انفرادی نامحدود است و با استفاده از خشونت، تهدید و آزار بدنی یا روانی در زمان بازجویی از متهمان، علیه خود و دیگران اعتراف می گیرند که من نیز از این موارد مستثنا نبوده ام در حالی که قاعدتا باید به مراتب بهتر از من بدانید که در بخش حقوق ملت در قانون اساسی، این شیوه بازجویی و اعتراف گیری بر اساس همین قانون، اعترافاتی که بدین صورت از متهم گرفته می شود نیز فاقی اعتبار است و طبیعتا کلیه متخلفان از این قوانین باید مجازات شوند. ریاست محترم قوه قضاییه بر اساس قانون «احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی» مصوب سال ۸۳ مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، در جریان دستگیری و بازجویی، بستن چشم با چشم بند، نشستن پشت سر متهم یا بردن وی به مکان نامعلوم به هنگام بازجویی، هرگونه شکنجه متهم به منظور اخذ قرار و با اجبار او به موارد دیگر، کنجکاوی در اسرار شخصی و خانوادگی و سوال از گذشته افراد و پرداختن به موضوعات غیر موثر و جلوگیری از دسترسی متهم به وگیل مدافع و جلوگیری از ارتباط گرفتن با اعضای خانواده خلاف قانون و ممنوع است. اما در گزارشی که در تاریخ ۲/۵/۱۳۸۴ از سوی رییس کل دادگستری وقت استان تهران منتشر شد موارد متعددی از نقض حقوق شهروندی از جمله چشم بند، ضرب و شتم متهمان، تعیین تکلیف نشدن متهمان و طولانی شدن مدت تحقیقات، در مورد وضعیت عمومی زندانیان، شیوه های اتخاذ شده در مورد احضار، جلب، و نحوه دستگیری متهمان ذکر و مورد انتقاد شدید قرار گرفته است. که امروز همچنان این موارد نقض حقوق شهروندی از طرف نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی تداوم دارد. ریاست محترم قوه قضاییه در تاریخ ۳ دی ۱۳۹۰ روزنامه ها مطلبی به نقل از شما منتشر کردند مبنی بر اینکه «استقلال قضایی بی نظیر است. در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد که یک دستگاه تا به این حد دارای استقلال باشد و حتی رییس جمهور هم نتواند هیچ دستوری به قوه قضاییه بدهد» اما در گزارش هیات نظارت و بازرسی حقوق شهروندی ذکر شده بود که «ما به قاضی خودمان اشکال داریم متاسفانه قاضی در اختیار نیروی انتظامی است، قاضی ما نباید ابزار وزارت یا حفاظت قرار گیرد.» در ادامه گزارش ذکر شده که به بازداشتگاه اطلاعات سپاه (۲-الف) مراجعه کرده اند اما این بازداشتگاه از راه دادن آنها خودداری و عنوان کرده است که حتی اگر مقام بالاتر از شما هم بیاید او را راه نمی دهیم. در واقع مسوولان این بازداشتگاه خود را ورای هرگونه قانون می دانند، در صورتی که به تصریح قوانین موجود، این بازداشتگاه غیر قانونی است. در این گزارش از تعیین تکلیف نشدن متهمان و طولانی شدن مدت تحقیقات در بازداشتگاه وزارت اطلاعات (۲۰۹) سخن به میان آمده و گفته شده است در بازداشتگاه های حفاظت اطلاعات، هرچه کارشناسان (بازجویان) می گویند عمل می کنند. در واقع آنجا تنها به ظاهر تحت مدیریت سازمان زندانهاست و علیرغم تمام تاکیدات قانونی بر ممنوعیت شکنجه، گزارش تهیه شده از سوی هیات، وجود شکنجه و انفرادی را در بازداشتگاه ها پذیرفته و استفاده از چشم بند در جریان بازجویی ها را مورد انتقاد شدید قرار داده است. من هم مانند شما معتقدم استقلال قاضی از مهم ترین اصول موفقیت نظام قضایی کشور است و همه باید تلاش کنیم که این استقلال خدشه دار نشود اما آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم هیچ نشانه ای از چنین استقلالی در خود ندارد. ریاست محترم قوه قضاییه بدیهی است در حکومت قانون، هیچ مقامی ما فوق قانون نیست اما متاسفانه فروپاشی اخلاق در دستگاه های سیاسی و امنیتی کشور، مانعی بزرگ در برابر حکومت قانون است. براستی آیت الله طالقانی که در فروردین ۱۳۵۸ در اعتراض به بازداشت خودسرانه فرزندش توسط کمیته ها و پاسداران و احترام نگذاشتن به قوانین قضایی کشور از همه مسئولیت های خود در انقلاب کناره گیری و خود را از همه انظار پنهان کرد، اگر امروز بود و همه این اقدامات خودسرانه و فراقانونی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را می دیدی چه می کرد؟ آیا امروز کسی مثل او پیدا می شود که بگوید «من رفتم، تا مسئولین متوحه شوند چه اتفاقی می افتد، تا هر کسی به خودش اجازه ندهد هر طور عمل کند.»؟ امروز اعتراضات و انتقادات ما بر خلاف گفته های آقای خامنه ای نیست که در ۳۰ خرداد ۱۳۶۳ روزنامه جمهوری اسلامی از قول ایشان چنین نقل کرد «مردم اگر متوجه باشند و هوشیار باشند، اگر نشانه های کبر و غرور و خودخواهی را در زمامداران خود ببینند و بشناسند و خیر خواهانه اعتراض کنند و اگر احساس کردند که زمامدار در صدد رفع این بیماری نیست در مقابل او تعرض کنند یقینا آن بیماری علاج خواهد شد.» ریاست محترم قوه قضاییه در قرآن آمده «وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا» هنگام سخن گفتن عدالت بورزید و من کاملا احتیاط می کنم که با کینه و غرض سخن نگویم تا عدالت در سخن گفتن را زیر پا نگذارم، شما احتمالا آخرین مرجع برای قضاوت و دادخواهی در جمهوری اسلامی هستید. نگذارید شان و جایگاه قوه قضایی برای همیشه در اذهان عمومی از بین برود. مشکل اصلی و جدی در حقوق اساسی و شهروندی در ایران نبود قانون نیست بلکه عدم رعایت قوانین و مقررات توسط نهادهایی با اختیارات فراقانونی است. کار فراتر از قانون نمی خواهیم. جلوی این قانون شکنی ها و بی قانونی ها را بگیرید. سخنان آیت الله طالقانی را که در نخستین نماز جمعه بعد از انقلاب ایراد کرد، به خاطر بیاورید که گفت «ما موظف هستیم و نسبت به این مسوولیت داریم، باید دردها، اندیشه ها، بدبختی ها، ناراحتی ها، عقب ماندگی های این مردم را جبران کنیم. خودرایی و خودخواهی را کنار بگذاریم! گروه خواهی، فرصت طلبی و تحمیل عقیده با خدای ناخواسته استبداد زیر پرده دین را کنار بگذاریم! و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنج کشیده ها، با محروم ها هم صدا شویم. خداوند همه ما را بیامرزد.» ریاست محترم قوه قضاییه بر خلاف شرع، قانون، اخلاق و انصاف دروغ پردازی ها و خلاف گویی های بسیاری در مورد ما صورت گرفت و خانواده هایمان ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزا گویی و توهین قرار گرفتند، تهمت دست نشانده بودن که ستم و بی حرمتی غیرقابل توجیهی است با ما زده شد سکوت کردیم شاید دادرسی باشد اما نبود. شما، صدای بغض در گلو خفه شده مادرانی را که در خلوت خانه هایشان در فراغ عزیزانشان به خود می پیچیدند بشنوید، صدای مناجات زندانیان سیاسی را که در سلول های تنگ زندان اوین مردانه فشارهای طاقت فرسا را تحمل می کنند اما به خواست ناپاک خلاف حق زبان گشودن تن نمی دهند بشنوید. صدای دختران و پسرانی را که به جرم حق طلبی و آزادی خواهی کتک می خورند، تحقیر می شوند و فرصتی برای ناله و اعتراش نمی یابند بشنوید. صدای محمدرضا معتمدنیا از معتقدان به جمهوری اسلامی را که در اعتراض به ظلم ها، نامردی ها، اعمال فشارهای نا به جا و ناعادلانه و به پاس حرمت خون همه شهدا و برای رفع حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی اعتصاب غذا کرده است بشنوید. صدای محمد علی ولایتی از موسسان دانشکده وزارت اطلاعات را که در اعتراض با تعطیلی قانون اساسی اعتصاب غذا کرده است بشنوید. همانگونه که صدای مهدی خزعلی را شنیدید زمانی که در اعتراض به ظلم و بیداد گری، احیای آیین دادرسی، استقلال قضایی و خاتمه دادن به خیمه شب بازی ها اعتصاب غذا کرد و گفت «اغلب مشکلات از سو تدبیر، دروغ و فریب بازجویان است؛ دروغ در وزارت قبحی ندارد، حتی دروغ بلاوجه و بی خاصیت؛ آیندگان از این ایام تیره به عنوان سیاه ترین برهه تاریخ یاد خواهند کرد. زوایای تاریک زندان های ایران عیان می شوند.» ریاست محترم قوه قضاییه من متعهد شده ام که اعتراض خود را به شیوه های غیر از اعتصاب غذا اعلام کنم که می کنم و امروز بعد از آنکه پنج بار تحت عمل چراحی قرار گرفته ام و به خاطر برگشت به زندان در دوران نقاهت دچار عفونت و خونریزی شده ام که منجر به پس زدن عمل جراحی کلیه ام شده است و در بیرون از زندان مجددا باید تحت عمل جراحی قرار بگیرم. سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و بازجویان بدلیل واهی احتمال خروج اینجانب از کشور و ادامه فعالیت های خود در خارج از کشور با آن مخالفت کرده اند و من با تمام خطراتی که سلامتی مرا تهدید می کند و احتمالا مرگ تدریجی من را در پی خواهد داشت در داخل زندان تن به عمل جراحی نخواهم داد و از درمان و مصرف دارو خودداری خواهم کرد تا آنها که با تازیانه استبداد تلاش می کنند مرا ساکت کنند بدانند که در مقابل تهدید، ظلم و ستم سر خم نخواهم کرد. از جنابعالی درخواست دارم که به موارد ذکر شده رسیدگی فرمایید. حسن ختام، شرح حال ما چه زیباست از زبان فرخی یزدی: سوگواران را مجالِ بازدید و دید نیست بازگرد ای عید از زندان، که ما را عید نیست بی گناهی گر به زندان مُرد با حال تباه ظالم مظلوم کُش هم تا ابد جاوید نیست وای بر شهری که در آن مزد مردان درست از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست با سپاس سید حسین رونقی ملکی بند ۳۵۰ – زندان اوین ۲۵ فروردین۱۳۹۱ ***** هفته ی گذشته کلمه گزارش داده بود که سید حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس محکوم شده و به دلیل شکنجه بازجویان از ناحیه کلیه به شدت آسیب دیده بود به خاطر وضعیت بد جسمی و دخالت سپاه و بازحویان در روند پرونده خویش در داخل زندان از هرگونه درمان و انجام عمل جراحی خودداری کرده است. این وبلاگ نویس دربند پیش از این چهار بار در بیمارستان فوق تخصصی هاشمی نژاد بستری و تحت عول حراحی قرار گرفت بود. وی در ادامه درمان و دوران نقاهت به زندان اوین بازگردانده شد که این امر موجب عفونت و خونریزی مداوم و در نهایت باعث پس زدن عمل جراحی کلیه وی شد. خودداری این زندانی سیاسی از درمان و انجام عمل جراحی مجدد در داخل زندان موجب تشدید عفونت و خونریزی کلیه وی شده، به نحوی که متخصصان و پزشکان بهداری زندان اوین به مسوولان زندان هشدار داده اند که خودداری وی از عمل جراحی و درمان موجب از بین رفتن کلیه ها و دیالیزی شدن این زندانی را در پی خواهد داشت به همین جهت باید تحت عمل جراحی و درمان قرارگیرد. این فعال حقوق بشر و خانواده اش بارها مورد دخالت نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در روند پرونده و عدم موافقت اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی به مراجع قضایی شکایت کرده و اعتراض خود را اعلام نموده، اما تا کنون هیچ جوابی دریافت نکرده اند.