۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

پلیس و دولت مقتدر کجاست؟

چکیده : امروز که کسی چاقو می کشد و آدم می کشد و کسی را هم یارای مقابله با او نیست، پلیس و دولت مقتدر کجاست؟ آیا مانور مقابله با اراذل و اوباش هم، ‌تنها برای صدا و سیما و برای نمایش تصویری امن و آرام و مقتدر و مسلط از کشور است؟ مانور اقتدار حقیقی باید مانور برخورد با این اغتشاش ها و بی نظمی ها و شهرآشوبی ها باشد، یا نمایش تمسخرآمیز و موهن معترضین به انتخابات، که شهروندان مدنی این جامعه اند؟
کلمه – شهاب خضرایی: در یکی از محله های اصلی شهر تهران، و در مقابل چشمان صدها نفر از عابرین و ساکنین، فردی چاقوی خویش را بیرون می کشد و برای دقایق متمادی عربده میکشد و تهدید میکند، تا کسی به جوان غرق به خونی که او با همان چاقو مضروب کرده و حالا روی زمین افتاده است، نزدیک نشود. خون ریزی از جوان برای دقایق متمادی پشت سر هم، و جلوی چشمان مردم، ادامه پیدا می کند، تا در نهایت در اثر خون ریزی مضروب به بیمارستان نرسد و جان بدهد. اتفاقی که به گفته پزشکان، اگر پلیس مداخله کرده بود و حتی چند دقیقه زودتر مضروب را به بیمارستان می رساند، رخ نمی داد.
این اتفاق در سرزمینی بدون دولت و بدون پلیس و بدون قوای انتظامی و امنیتی اتفاق نیفتاده است. این اتفاق در سرزمینی که دولت مرکزی و پلیس اش به دلیل فروپاشی یا جنگ یا حمله خارجی تضعیف شده است نیز رخ نداده است. این اتفاق در کشوری روی داده است که پلیس اش چندی پیشتر مانور اقتدار برگزار کرده بود، چند ماه پیشتر با معترضان مسالمت جوی به نتایج انتخابات با شدیدترین و «مقتدرترین» شکل ممکن برخورد کرده بود، و چندی قبل تر اقتدار خود را در برخورد با اراذل و اوباش در بوق و کرنای رسانه ملی کرده بود.
اما این پلیس و دولت مقتدر، امروز که کسی همچون اراذل و به شیوه اوباش چاقو می کشد و عربده کشی می کند، امروز که کسی جلوی چشم مردمان جای قانون می ایستد و قاضی می شود و حکم صادر می کند و حکم خود را نیز اجرا می کند و آدم می کشد و کسی را هم یارای مقابله با او نیست، امروز که کسی جلوی چشم و دوربین های مردمان امنیت و آرامش عمومی را مختل می کند و اقتدار و تسلط پلیس را به سخره می گیرد، کجاست؟ آیا مانور مقابله با اراذل و اوباش هم، مانند مانورها و نمایشهای دیگر، ‌تنها برای صدا و سیما و برای نمایش تصویری امن و آرام و مقتدر و مسلط از کشور است؟ امروز که مردم، برخی در خیابان و عده بیشتری در اینترنت و از طریق تصاویر و فیلمهای ضبط شده از این حادثه، عربده کشی واقعی و اوباشگری و اختلال در نظم و امنیت عمومی را می بینند، حق ندارند به یاد تصویر اراذل و اوباش آفتابه به گردنی بیفتند که با تحقیرشان، پلیس میکوشید برای خود آبرو و شان و منزلت و قدر و قدرت و اقتدار خریداری کند؟ جا ندارد از خود بپرسند آن پلیس مقتدر و مسلط و همه جا حاضری که تبلیغات رسانه انحصاری میکوشید به ما نشان دهد کجاست و چرا در صحنه های واقعی حاضر نمیشود و تنها به درد نمایش و تظاهر و تبلیغ میخورد؟
جا ندارد آنها که امروز این منظره دلخراش و تاسف بار را می بینند، یاد صحنه های برخورد پلیس با تظاهرات کنندگان مسالمت جوی روزهای پس از انتخابات بیفتند و از خود بپرسند کجاست آن پلیس «مقتدر» و آن نیروهای امنیتی تا بن دندان مسلحی که به صغیر و کبیر و زن و مرد رحم نمی کردند و برای آن که مانع اعتراض شان به صحنه آرایی انتخاباتی شوند، با چوب و چماق و زنجیر و پنجه بوکس و باتوم و شوکر و گاز فلفل و اشک آور به آنها حمله ور می شدند و چوب را بر فرق سرشان می شکستند و باتوم
را در پهلوهای شان می نشاندند و در جوی ها پرت شان می کردند و با ماشین زیرشان می گرفتند؟ چه شده که این نیروهای امنیتی و انتظامی همه جا حاضر صحنه را از «اقتدار» و «امنیت» خالی کرده اند، یا شاید قتل در روز روشن و در برابر چشم مردمان را آن قدر مهم و عامل «اختلال» و «اغتشاش» نمی دانند که احساس وظیفه کنند و وارد میدان شوند و دخالت کنند؟ این چه پلیس مدنی و مقتدری است که حق اعتراض را برای شهروندان کشورش روا نمی دارد و آنها را مستحق شدیدترین برخوردها و سرکوبها می داند، اما اجازه قتل را به اراذل و اوباش در ملاء عام میدهد و جواز برخورد و شدت عمل را برای مقابله با چاقوکشی و عربده کشی و آدم کشی صادر نمی کند؟
و در نهایت، جا ندارد مردم از پلیس و دولت بپرسند مانور اقتدار حقیقی باید مانور برخورد با این اغتشاش ها و بی نظمی ها و شهرآشوبی ها باشد (چیزی که وظیفه قانونی و رسمی پلیس در تمام کشورها است)، یا نمایش تمسخرآمیز و موهن معترضین به انتخابات، که (دست کم) بخشی از شهروندان مدنی این جامعه اند؟ و آیا از پلیسی که دغدغه اصلی اش را در برخورد و مقابله با معترضین قانونی و مدنی به نتایج انتخابات و در تمسخر و توهین و تحقیر آنها می داند می توان انتظار بیشتری داشت؟ انتظار این که به وظایف و مسائل اصلی خود برسد، و معضلات و اختلالات اصلی جامعه را بشناسد و با اغتشاشگران و آشوبگران واقعی مقابله کند؟ نتیجه بدیهی و بلاواسطه چنان ذهنیتی – ذهنیتی که مانور اقتدار تنها تجلی ای از آن بود و به منزله نماد و نمونه ای آن را آشکار کرد – همین تصاویری است که امروز می بینیم، و البته بسیار بیشتر از آن است: ذهنیتی که جای اراذل و اوباش را با شهروندان، جای معضل و مشکل را با راه حل و راه اصلاح، و جای اغتشاش و اختلال را با اعتراض و انتقاد اشتباه گرفته است.
فرمانده نیروی انتظامی در واکنش به این حادثه گفته است که دستور تنبیه و بازداشت مامور خاطی صادر شده است، زیرا به طور طبیعی باید با احساس مسئولیت بیشتری وارد عمل می شد. همچنین او رفتار مجرم را مستحق ملامت بیشتر دانسته و گفته است بیشتر از اقدام مامور نیروی انتظامی باید رفتار این مجرم مورد مذمت قرار گیرد. فرمانده نیروی انتظامی اما نگفته است که مگر از مجرم در هر کجای دنیا انتظاری غیر از رفتار مجرمانه میتوان داشت؟ همچنین ایشان نگفته اند که احساس مسئولیت بیشتر مامور خاطی چه طور باید «به طور طبیعی» افزایش می یافت.
نه عمل مجرمانه مجرم در هیچ کجای دنیا «به طور طبیعی» از بین می رود و نه می توان به طور طبیعی و فطری از تمام مامورین انتظار احساس مسئولیت بیشتر داشت. در همه جای دنیا اولا دولت ها موظف اند زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ارتکاب جرایم را از بین ببرند، و بعد با جرایم واقعی ای که اتفاق می افتد و بنیان امنیت و آرامش جامعه و شهروندان را ویران می کند، مقابله کنند. همچنین، در همه جای دنیا دولت و پلیس آن موظف اند نیروهای خود را چنان آموزش دهند که از توانایی و آمادگی لازم برای شرایط سخت و پیچیده ای از این دست برخوردار شوند، نه این که آنان را برای نمایش تمسخر و ابتذال لباس زنانه بپوشانند و آرایش زنانه کنند و نمایش توهین و تحقیر راه بیندازند. بدیهی است کسی که برای نمایش ابتذال آموزش دیده، یا کسی که برای سرکوب معترضین آماده شده،‌ توانایی و آمادگی برخورد با جرایم اجتماعی را ندارد.
و البته مقدمه هر دوی این مراحل نیز اصلاح نگاه پلیس و فرماندهان پلیس و دولتمداران آمر پلیس به مقوله امنیت و اقتدار است، نه انتظار اصلاح مجرمان یا معجزه کردن ماموران. بدیهی است نگاهی که دل‌مشغول مسائل دیگر است و با توهمات و بدفهمی های خود،‌ یا با اقتدارگرایی ها و انحصارطلبی های خود، جای مشکلات و مسائل را اشتباهی گرفته است، از پس مشکلات واقعی بر نخواهد آمد و علت مسائل را در جای دیگری خواهد جست یا به دلایل دیگری فرافکنی می کند، و این نگاه را هم به مامورین و فرمانبران خود و حتی به مجرمان جامعه منتقل می کند. به نظر می رسد برای این که علت حادثه سعادت آباد را بهتر بفهمیم، بهتر است تصاویر مانور اقتدار و تصاویر سرکوب معترضان انتخابات را دوباره و چندباره نگاه کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر