۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

اعلامیه آیت الله صانعی علیه حصر موسوی و کروبی و همسرانشان حصر زبدة السادات و الاخیار، ذوی العز و الاحترام و یار امام

در چند هفته اخیر شاهد اتفاقاتی هستیم که هر چند در گذشته نیز سابقه داشته است اما روند بعضی از این اقدامات از نوادری است که با هیچ یک از موازین شرعی، قضایی، حقوقی و اجرایی هماهنگی نداشته و ندارد؛ در صورتی که قدرت های استبدادی نیز از برگزاری دادگاه و استناد به قوانین کشور و اجازه دفاع به متهم (هرچند به صورت محدود) در جهت گرفتن قیافه قانونمداری و حاکمیت قانون استفاده می نمودند.
هنوز فراموش نکرده ایم که دادگاههای سیاسی در رژیم گذشته، فارغ از احکام ظالمانه و فرمایشی بودن آنها مانند دادگاههای نظامی دکتر مصدق و فدائیان اسلام و دهها محاکمه سیاسی دیگر، چگونه برگزار می شد و متهمان چگونه از اعمال و افکار خود دفاع می کردند که خود حکایت از این توجه در سیستم حقوقی و قضایی دارد.
با این حال پس از 30 سال از انقلاب اسلامی که شعار آن حاکمیت آزادی و جمهوریت بر مبنای موازین اسلام و نفی استبداد بود، شاهد حملات مکرر غیر اسلامی و انسانی به معترضان سیاسی و حبس آنها هستیم و ناباورانه می بینیم که شخصیت های خدومی همچون زبدة السادات و الاخیار، ذوی العز و الاحترام؛ جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و همسر مکرمه و فاضله ایشان و یار دیرین و معتمد امام، حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مهدی کروبی و همسر مکرمه ایشان بدون برگزاری هر گونه دادگاه و محکمه ای (هرچند صوری) و بدون اجازه دفاع به آنها در حصر خانگی با محرومیت از حقوق اولیه انسانی، قرار می گیرند. اعمال و رفتاری که نشان از درماندگی و ضعف سیاسی عاملان و آمران آن از اقناع افکار عمومی دارد.
جای بسی تاسف و تعجب است که برخی از افراد، اعتراض معترضین سیاسی را در جامعه فاقد هرگونه پایگاه و جایگاهی دانسته و آنرا دروغ و حیله پنداشته ولی با داشتن تمامی قدرت های تبلیغی و رسانه ای از برگزاری یک دادگاه صالح علنی عاجز هستند تا در آن معترضان و منتقدان سیاسی نیز بتوانند از نظرات خود دفاع کنند و در نهایت جامعه خود قضاوت کند که حق با کیست؟
امید آنکه هرچه زود تر خداوند متعال با رهایی آن بزرگان و دیگران از حصر و حبس، توفیق خدمت در جهت احقاق حقوق ملت را عنایت فرماید.

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

آیت‌الله دستغیب: هرچه سریعتر به حصر غیر قانونی و غیر شرعی آقایان موسوی و کروبی پایان دهید

شنبه, ۷ اسفند, ۱۳۸۹
چکیده :آیت‌الله دستغیب در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، بر رفع هرچه سریعتر حصر موسوی و کروبی تاکید کرد و ضمن اعلام فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی که به گفته‌ی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شد....


آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز و عضو مجلس خبرگان رهبری، در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفته‌ی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
به گزارش حدیث سرو، ایشان در این نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.
متن کامل نامه شجاعانه آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام اعضاء مجلس خبرگان
عرض می شود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی ره، یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تاثیر داشت: از ظلم و ستم بر مردم بی سلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشا و منکرات و…
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه، و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را می خواهند و حاکمیّت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجه داد که همه این بدبختی ها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خطّ بطلان می کشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمی پسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه می گوید عمل می کند، و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش می بیند، و فهمیدند که اگر کشته می شوند و یا زندان می روند و شکنجه می بینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیّت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق وشوقی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقها و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آنکه قانون اساسی بود رای مثبت دادند، و می گفتند و می سرودند «در بهار آزادی جای شهدا خالی»، و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند؛ هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آینده ای سرشار از نعمت های خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رای آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رای آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رای آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثنا نیستم، و همه ما عمل به قانون اساسی می کنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کج اندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزه های علمیه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رای دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود… و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
اما به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیّت اقلّیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی اش، و مواظبت بر زیر مجموعه که از حدود قانونی اش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بی چون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره های بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهرا بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتی المقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیئتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامه ها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد. برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متهمین سیاسی نشود. این وضع بد اخلاقی و بعضا خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا می شود، و خلاف گوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم- چه موافق و چه مخالف- می باشد، انحصار آن به هیئت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهای که حاکمیت می کند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»: امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سرآنها بکوبید تا ساکت شوند، ومی توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» خداوند باید ترسید. اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیر خواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ اللّه باق»
هنگامی که این سطور را می نوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر با رای مردم خدمت می کردند مواجه شدم، و فکر می کردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت می کنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت وزننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسئول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده می شود و بعضا از صداو سیما پخش می شود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامه ها، تراکت ها و اعلامیه هایی که علیه اشخاص منتشر می شود حتی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط مراجع تقلید می باشد.
اینک خلاصه تخلفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته به نظر شریف عده ای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق ع، هر کس شهادتین می گوید جان و مال و آبرویش محفوظ است. (عن الصادق ع: الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله به حقنت الدماء) کافی ۲۵:۲- کتاب ایمان و الکفر.
۲- هر مسلمانی که متهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با اقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعتراف گیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابدا جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمی تواند برای متهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شان نبی است ویا درشان و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است. (قال امیرالمومنین ع: لشریح: یا شریح، قد جلست مجلسا ما جلسه الا نبی او وصیّ نبیّ او شقی. من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتی بزرگترین مقام مسئول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معین و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق می کنند و فریادرسی می نمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند و هیئت حاکمه مسئول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان می باشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزه های علمیه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزه ها و مساجد و دانشگاه ها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیئت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده. نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبر را برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین می کنند مکلف هستند که ناظر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیر مجموعه انجام گیرد لازم است تذکر دهند و با رعایت مراتب امر بمعروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسئول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رای مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلف از آن جایز نیست.
سید علی محمد
دستغیب
۵/ ۱۲ /89

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

انتقال زندانیان کودتا به زندان زیر زمینی پارچین بخشی از اختیارات وزیر اطلاعات به محسنی اژه ای منتقل شد!

با درود بر شما- لابد شما هم از حضور وسیع نیروهای انتظامی و بسیج در خیابان های تهران، در بعد از ظهر پنجشنبه و سپس اعلام مصاحبه حجت الاسلام حیدر مصلحی در سیما متعجب شده بودید. شاید خبری از جائی به آقایان رسیده بود که قرار است ناگهان در یک نقطه مرکزی تهران تظاهرات آغاز شود و به همین دلیل نیرو به خیابان کشانده بودند. اما این حضور خیابانی و مصاحبه حیدرمصلحی دلائل و انگیزه های دیگری هم داشت.
نظر بیت رهبری، پس از تشکیل جلسه ای که غروب 25 بهمن در حضور آقای خامنه ای و با حضور مقامات امنیتی و اجرائی و شماری از فرماندهان سپاه تشکیل شد، این است که حیدر مصلحی توانائی و کفایت وزارت اطلاعات را ندارد. در همان جلسه گفته می شود تغییر جدید در کابینه ای که بارها دچار تغییر شده و یکبار دیگر بحث در مجلس بر سر کابینه و رقابت برای وزیر اطلاعات شدن در میان روحانیون هم در این شرایط صلاح نیست. ضمنا نظر مصباح یزدی در قم به مصلحی است زیرا از شاگردان اوست و یک نسخه از گزارش کارها را به او میدهد.
نتیجه این بحث ها آن شد که هدایت امور مربوط به باصطلاح "فتنه" از وزارت اطلاعات گرفته شده و مستقیما به محسنی اژه ای دادستان کل جمهوری اسلامی و وزیر سابق اطلاعات واگذار شود که سالها نیز نماینده دادستان انقلاب در وزارت اطلاعات بوده و سابقه ریاست بر دادگاه روحانیت را هم داشته است. این تصمیم در فاصله تظاهرات 25 بهمن و اول اسفند گرفته و ابلاغ شد و بدنبال آن، محسنی اژه ای راهی قم شد تا هم دلائل این تصمیم را به مصباح یزدی اطلاع بدهد و هم شیخ محمد یزدی رئیس حکومتی حوزه علمیه قم را درجریان آن قرار بدهد. اژه ای در همین سفر، تصمیم خود برای زندان خانگی موسوی و کروبی را به اطلاع این دو نفر رساند و پس از موافقت آنها به تهران بازگشت.
بدنبال این تصمیم، بخشی از یک زندان ویژه، درمنطقه نظامی پارچین تهران که تحت اختیار سازمان امنیت سپاه است، در اختیار محسنی اژه ای گذاشته شده و در روزهای اخیر شماری از زندانیان سیاسی مشهور که تاکنون در بند وزارت اطلاعات اوین زندانی بودند، به این زندان منتقل شده اند. هدف از این انتقال، دور جدیدی از بازجوئی و اعتراف گیری است.
احمدی نژاد با اطلاع از همین تصمیم مصلحی را به سیمای جمهوری اسلامی فرستاد تا جلوی گرفتن اختیارات او را بگیرد و نگذارد این اختیارات به فردی مانند اژه ای منتقل شود. به همین دلیل بود که مصلحی هیچ حرف تازه و یا طرح و نظری در آن مصاحبه نداشت و آنقدر دستپاچه و خودباخته بود که مصاحبه اش یک آبروریزی جدید ارزیابی شده است.
زندان پارچین در عمق ۴۵ متری زمین ساخته شده و تنها امکان ورود به آن آسانسوری است که به قلب این زندان راه دارد.

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

برادر شهید محمد مختاری در گفتگو با جرس: درد آور است که حتی تابوت برادرم را هم دزدیده اند

جرس: «محمد عاشق آزادی بود، محمد عاشق زندگی بود، محمد خسته شده بود مثل خیلی از جوان های دیگر در راهپیمایی ۲۵ بهمن شرکت کرد تا بگوید کشورش را دوست دارد. حالا نه من و نه هیچ یک از اعضای خانواده ام نمی توانیم باور کنیم که محمد دیگر بین ما نیست، این نامردی است وقتی می بینم تابوت محمد را کسانی که هیچ نسبتی با برادرم نداشتند دزدیدند.» اینها بخشی از ناگفته های یکی از اعضای خانواده ی محمد مختاری جوان ۲۲ ساله ای است که در راهپیمایی ۲۵ بهمن هدف گلوله قرار گرفت و سپس جان باخت. پس از کشته شدن محمد مختاری خانواده او به دلیل شرایط امنیتی تا کنون با هیچ رسانه ای به صورت رسمی گفتگو نکرده اند اما مجید مختاری می گوید دیگر نمی تواند از برادرش سخن نگوید. مجید مختاری برادر محمد مختاری است که پس از شنیدن خبر کشته شدن برادرش راهی بیمارستان شده بود. اینک بعد از گذشت روزها شوک و بیماری توانست خودش را به صفحه اینترنت برساند و پس از مشاهده عکس های منتشر شده از مراسم تشییع محمد مختاری در رسانه های دولتی، به شدت متاثر شد. وی به خبرنگار جرس در یک گفتگوی تلفنی می گوید: انگارکسی دارد برای من قصه می گوید، قصه برادری که عاشق زندگی بود اما کشته شد و حالا کسی دارد داستان را عوض می کند و این درد آور است که بدن بی جان برادر خود را بر شانه های کسانی می بینم که چهره هایشان برای من که برادر او هستم اصلا آشنا نیست. رسانه‌های وابسته به دولت، خبر داده بودند “مردم انقلابی” جنازه محمد مختاری که به دست «عوامل منافقین» کشته شده است را، با شعار دادن علیه «سران فتنه» تشییع کرده‌اند بدون آنکه اشاره ای به هویت واقعی این جوان و آخرین نوشته او در صفحه مجازی در فیس بوک کنند که نوشته بود: «خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام». بدین ترتیب به تعبیر معترضان حکومت، دو تن از کشته شدگان راهپیمایی ۲۵ بهمن توسط لباس‌شخصی ‌ها «دزدیده» و تحت تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شد. هوادارن دولت برای صانع ژاله اولین جوانی که هویت او پس از کشته شدن توسط خبرگزاری فارس به عنوان بسیجی معرفی شده بود نیز مراسمی مشابه و سازماندهی شده برگزار کردند که برادر وی قانع ژاله طی یک گفتگو با صدای آمریکا در مورد چگونگی صدور کارت جعلی بسیج خبررسانی کرده بود، اینک مجید مختاری برادر محمد مختاری نیز در مورد وضعیت برگزاری مراسم تشییع و روحیات برادر خود پیش از کشته شدن در راهپیمایی لب به سخن گشود. گفتگوی تلفنی خبرنگار جرس با مجید مختاری در پی می آید: شما اولین بار خبر کشته شدن برادرتان محمد مختاری را از کجا شنیده اید؟ من دور از ایران زندگی می کنم و در جریان اخبار ایران از طریق اینترنت قرار می گیرم، روز ۲۵ بهمن بیرون بودم. وقتی به خانه برگشتم با یکی از دوستانم در ایران از طریق اسکایپ صحبت کردم و پرسیدم در ایران چه خبر است؟ خودم هم خبرها را از طریق اینترنت پیگیری کردم اما تا آن زمان هیچ خبری نداشتم. صبح فردا وقتی به دانشگاه رفتم ، سر کلاس نشسته بودم که مدام اس ام اس و پیام از دوستانم دریافت می کردم، آنها فقط حال مرا می پرسیدند، کمی برایم عجیب بود، حتی یک اس ام اس از دایی ام دریافت کردم که از من می پرسید کجا هستم. باز هم نمی دانستم چرا همه حال مرا می پرسند. تا اینکه دیدم چند تن از دوستان ایرانی ام خودشان را به دانشگاه من رساندند ، وقتی پرسیدم چه خبر شده ، گفتند، همینطوری آمدیم که با هم برویم بیرون کمی قدم بزنیم. میان راه وقتی پیاده می رفتم آرام آرام پیام های صفحه فیسبوک را چک می کردم، ناگهان دیدم دوستی ناشناس نوشته است: آیا من با محمد مختاری که شهید شده است نسبتی دارم؟ ناگهان زمین زیر پایم لرزید، تمام توانم را برای راه رفتن از دست دادم. دوستانم متوجه حال پریشانم شدند، زیر بازویم را گرفتند و مدام می پرسیدند چیزی شده؟ من از آنها پرسیدم شما چیزی می دانید؟ خبری شده، برای محمد برادرم اتفاقی افتاده است؟ و بعد دیگر نفهمیدم چه شد، فشار خونم افتاد، شوک عجیبی به من وارد شد، شنیدن خبرِ از دست دادنِ برادر آن هم در غربت آسان نیست . آدم را زمین گیر می کند. از روز سه شنبه تا خود امروز در بیمارستان بستری بودم و هنوز هم فکر می کنم خبری که شنیدم واقعیت ندارد. آخرین باری که خودتان با محمد صحبت کردید کی بود؟ من دو سه روز قبل از ۲۵ بهمن از طریق فیسبوک با برادم در ارتباط بودم. یک هفته قبل تر هم از طریق اسکایپ با هم گفتگو می کردیم. برادرم کنار پدر و مادرم نشسته بود و وقتی از او می پرسیدم چه خبر؟ سعی می کرد جلوی آنها نگوید که می خواهد در راهپیمایی شرکت کند، نمی خواست آنها را نگران کند. محمد خیلی اهل شوخی بود، بعد که محمد را کشتند با مادرم هم حرف زدم ، مادرم هم رفتن محمد را باور نکرد هنوز. مادرم می گفت روز ۲۵ بهمن محمد به شوخی گفته بود بنشینیم آخرین ناهار را هم دو رهم بخوریم. یعنی برادرم با شوخی و خنده رفت به راهپیمایی و دیگر بر نگشت.

۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

پیام های رو به افزایش مراجع قم به علی خامنه ای

سلام خدمت شما- بنده را طلبه ای فرض کنید که در قم هستم. آنچه را می نویسم بموجب اطلاعاتی است که بدست آورده ام.
سخنرانی احساسی محسنی اژه ای در قم كه میلیون ها مردم معترض را ضد انقلاب نامید به اختلافات در نظام دامن زد .
بنا به گزارش یک منبع موثق شیخ محمد یزدی به اژه ای كه به دیدارش رفته بود اعتراض كرده و به او هشدار داده است كه باید مواظب باشیم از آن طرف بام نیافتیم .
یزدی به محسنی اژه ای گفته است تعریفی كه شما در سخنرانی خود از ضد انقلاب كردیدباعث می شود ضد انقلاب بودن تبدیل به یك ارزش شود و انقلابی گری به عنوان ضد ارزش قلمداد گردد.
یزدی به اژه ای تذكر داده است بهتر بود از معترضین به عنوان فریب خورده ضد انقلاب یاد می كردید .
یزدی گفته است من با این هم كه نسبت منافق خلق به معترضین بدهیم مخالفم به این دلیل كه این نسبت باعث می شود ما هر چه علیه منافقین گفته ایم و بافته ایم را پنبه كند. چون مردم می گویند اگر كسانی كه معترض بر عملكرد نظام هستند ضد انقلاب و منافق هستند پس ضدیت با انقلاب و نفاق چیز بدی نیست .
گفته می شود یكی از مراجع تقلید در قم نیز برای آقای خامنه ای پیغام فرستاده و گفته است ما تا قبل از اتفاقات اخیر فكر می كردیم منافقین گروهی تروریست و جانی هستند، اما حالا طبق تبلیغات رسمی شما فهمیدیم مردمی كه به طور مسالمت آمیز به خیابان می آیند تا صدای خود را به گوش شما برسانند از منافقین هستند. اگر منافقین در صدر انقلاب هم همین ویژگی را داشتند انصاف نیست آن ها را منافق بخوانیم و اگراین ویژگی های مردمی را نداشتند به چه مجوز شرعی و اخلاقی و قانونی این مردم را منافق می نامند؟ آیا می دانند چه می كنند؟ شما با این تبلیغات افسار گسیخته دارید ضد انقلاب بودن و نفاق را تبدیل به ارزش می كنید و انقلابی بودن و مخالفت با نفاق را مترادف ظلم و استبداد قلمداد. شما با تبلیغات خود دارید ضد انقلاب را تطهیر می كنید و به نفاق منزلت می بخشید .
مرجع تقلید دیگری در مقابل تهدیدهایی مبنی بر خلع لباس كردن كروبی توسط دادگاه ویژه روحانیت بشدت موضع گرفته و گفته است، حاكمیت با این كار باعث خواهد شد لباس روحانیت برای همیشه ارزش و احترام و حرمت خود را از دست بدهد. تا امروز اگر مردم می گفتند در این لباس هم آدم خوب پیدا می شود و هم آدم بد، بعد از این اقدام مردم هر كس این لباس را به تن دارد به یك چوب خواهند راند و همه ما را قلدر و زورگو خواهنددانست. این مرجع تقلید در پیام خود به خامنه ای گفته است هر روز كه می گذرد بیشترمطمئن می شوم كه شما گرفتار املاء و استدراج شده اید *
____________________________

* املاء و استدراج دو لفظ قرآنی است که از آیات مبارکه 182 و 183 سوره اعراف و دیگر آیات مشابه اقتباس شده است، آنجا که می فرماید:
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ(182)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، بتدریج از جائی که نمی‏دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.
وَ أُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَیْدی مَتینٌ(183)
و به آنها مهلت می‏دهم تا مجازاتشان دردناکتر باشد(زیرا طرح و نقشه من، قوی) و حساب شده(است) و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست.
استدراج همان حرکت پله‏ای و حرکت تدریجی به سوی مجازات الهی است و املاء همان مهلت دادن حق تعالی به مجرمین است.
از مجموع آیات چنین بدست می‏آید که خداوند گناهکاران و طغیانگران را طبق یک سنت فورا گرفتار مجازات نمی کند بلکه درهای نعمت را به روی آنان می‏گشاید و هر چه طغیان بیشتر شد نعمت هم افزونی می‏یابد که در این صورت از دو حال خارج نیست:
الف : متنبه می‏شوند، که این مصداق هدایت الهی است.
ب : بر غرور و معاصی آنان افزوده می شود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی بسوی عذاب و مجازات دردناکتری است.(1)
این سنت الهی به هیچ عصر و نسل خاصی منحصر نیست و همه اعصار و اعقاب را در بر می‏گیرد. در تاریخ بشر نمونه‏های فراوانی برای این سنت الهی هست

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

موسوی و کروبی آزاد باید گردند شعار تازه ای که به فریاد "مرگ بردیکتاتور" اضافه شد

دکتر امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی، روز گذشته، اخبار تظاهرات اول اسفند در تهران و شهرهای دیگر ایران را جمعبندی کرده و طی گفتگوئی با "کلمه" گفت:
لازم است از حضور امیدبخش اقشار مختلف مردم در تهران و شهرستان‌ها برایبزرگداشت یاد شهدای جنبش تشکر کنم. همانگونه که پیش‌بینی می‌شد، فضای رعب و وحشتی که با حضور نیروهای لباس‌شخصی و یگان ویژه ایجاد کرده بودند، مانع تحقق سنت قدردانی از شهدا و نشان دادن مخالفت با استبداد، توسط مردم نشد.
انشاء الله فعالان جنبش سبز بر اساس خرد جمعی و تحلیل دقیق از شرایط، با شجاعت، تدبیر، صبر، استقامت و هماهنگی، قدم‌های بعدی را با استواری و صلابت بیشتر بر خواهند داشت.
امیدواریم که شورای هماهنگی راه سبز امید نیز بتواند در این راستا در کنار رهپویان دلیر جنبش سبز نقش مفید و موثری ایفا نماید. اقتدارگرایان بدانند که مبارزه تعطیل‌بردار نیست. حصر و ایجاد محدودیت برای همراهان سرافراز جنبش نه تنها مردم را دلسرد نمی‌کند، بلکه انگیزه‌ای جدید و قوی‌تر در آن‌ها برای پافشاری بر تحقق مطالبات مشروع خود ایجاد می‌کند.
در حال حاضر، رفع بازداشت خانگی و حصر موسوی و کروبی، تبدیل به خواسته‌ جدی جنبش سبز شده است که بر آن پافشاری خواهیم کرد.

۱۳۸۹ اسفند ۱, یکشنبه

دستگیری فائزه هاشمی


فائزه هاشمی، برای چندمین بار باطوم و مشت و سیلی کودتاچی ها را خورد. این عکس را پس از بازداشت وی در جریان تظاهرات خیابانی دیروز، در داخل ون انتظامی گرفتند و دستور انتشار آن را به خبرگزاری

حکومتی "ایرنا" دادند تا احتمالا جنجال های بعدی را ترتیب بدهند، اما سناریو آنگونه که در نظر داشتند پیش نرفت و ساعاتی بعد وی را آزاد کردند. البته با صورتی که جای مشت و سیلی و درگیری بر آنست.

اعتصاب 500 کارگر فاز سوم پالایشگاه آبادان

کارگران فاز سوم پالایشگاه آبادان، در اعتراض به دریافت نکردن حقوق خود دست از کار کشیدند. این اعتصاب در فاز سوم این پالایشگاه و از 25 اسفند، همزمان با اعلام تظاهرات یاد بود برای دو قربانی تظاهرات روز 25 بهمن درتهران آغاز شد. اعتصابیون از 6 ماه پیش حقوق دریافت نداشته اند. فاز سوم پالایشگاه آباد قرار بود از اول سال 88 راه اندازی شود و 20 در صد بنزین مصرفی داخل کشور را تولید کند و به ادعای علی خامنه ای در آخرین دیدار و سخنرانی اش در تهران، به کشورهای منطقه نیز بنزین صادرکند!
یکی از کارگران اعتصابی گفته است: بیش از 500 كارگر شركت ساختمانی نصب پالاشگاه آبادان، اكنون 6 ماه است كه حقوق دریافت نكرده اند. در حالیکه حاضرشده اند با یك سوم دستمزد کارگران قدیمی کار کنند. مسئول پالاشگاه می گویند: این کارگران زیرنظر پیمانكار بخش خصوص کار می کنند و حقوق آنها به مسئولین پالایشگاه ارتباطی ندارد.

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

رسایی: موسوی و کروبی دستگیر می‌شوند، هوادارانشان هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند

ترویج آشکار کشت و کشتار در سایت وابسته به حسین شریعتمداری




یکشنبه, ۱ اسفند, ۱۳۸۹
چکیده :حمید رسایی، نماینده وابسته به جناح احمدی نژاد در مجلس هشتم، وعده داد که موسوی و کروبی دستگیر می‌شوند و گفت که هواداران آنها هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. سایتی که این نماینده حامی دولت با آن مصاحبه کرده هم خواستار خون‌ریزی و کشتار معترضان در ایران شد. در جدیدترین تیترهای این سایت که به نزدیکان حسین شریعتمداری تعلق دارد، آمده است: "باید که شست با خون، اشرار فتنه‌گر را" و "ایران؛ تشنه انتقام از جنایتکاران فتنه‌گر بود"...
حمید رسایی وعده داد که موسوی و کروبی دستگیر می‌شوند و گفت که هواداران آنها هم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. سایتی که این نماینده حامی دولت با آن مصاحبه کرده هم خواستار خون‌ریزی و کشتار معترضان در ایران شد.
این نماینده وابسته به جناح احمدی نژاد در مجلس هشتم که با صراط نیوز گفت‌وگو می‌کرد، در واکنش به حضور گسترده‌ی مردم در راهپیمایی ۲۵ بهمن، به هتاکی به این دو رهبر سبز پرداخت و گفت: “من معتقدم که امریکا و اسرائیل در ایران سفارتخانه ندارند که منافع آنها را تامین کنند اما سفیر دارند.”
وی افزود: “سفیر امریکا و اسرائیل در کشور ما، موسوی و کروبی به صورت علنی و خاتمی به صورت غیر علنی هستند و تمام اقدامات آنها در راستای حفظ منافع امریکا و اسرائیل است.”
رسایی در ادامه بدون اینکه سندی برای چنین ادعای گزافی مطرح کند، صرفا گفت: “مستندات بسیار زیاد است و آن مصلحتی که قبلا بود، الان دیگر وجود ندارد.”
او همچنین در پاسخ به این سوال صراط نیوز که “آیا امکان دارد پس از دستگیری موسوی و کروبی و خاتمی دوباره اغتشاش ایجاد شود”، گفت: “به هیچ وجه! هواداران آنها هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.”
وی در عین حال اظهارات برخی دوستان خود مبنی بر اینکه معترضان هیچ پشتوانه مردمی ندارند را زیر سؤال برد و گفت: “آنها در طول ۳۲ سال گذشته در حال آشوب و اغتشاش بوده‌اند، ولی پشتوانه داخلی نداشتند، باید پشتوانه داخلی را از آنها گرفت که بهانه نداشته باشند.”
پیش از این هم اظهارات برخی حامیان دولت از سوی برخی دیگر از آنها تکذیب شده بود، از جمله ادعای مرگ جنبش سبز، که پس از ۲۵ بهمن تقریبا به طور کامل فراموش شده و دیگر صحبتی از آن نمی‌شود.
صراط نیوز که این مصاحبه تحریک‌کننده را با نماینده وابسته به دولت انجام داده، همچنین تیترهایی همچون “باید که شست با خون، اشرار فتنه‌گر را” و “ایران؛ تشنه انتقام از جنایتکاران فتنه‌گر بود” را برای مطالب خود علیه جنبش سبز انتخاب کرده است.
این سایت و بسیاری رسانه‌های دیگر جناح اقتدارگرا که همگی مورد حمایت آشکار دولت قرار دارند، در حالی به طور آشکار و با پشتوانه حکومتی به فعالیت در مسیر قانون‌شکنی و خشونت‌پراکنی می‌پردازند که در سمت دیگر، معتدل‌ترین بخشهای اصلاح طلبان هم از داشتن رسانه مستقل و آزاد محروم‌اند.
جالب و البته تأسف‌بار این است که این رسانه‌های مورد حمایت دولت احمدی نژاد، از سوی به طور علنی ترویج خون‌ریزی و کشت و کشتار می‌کنند و از سوی دیگر، دست‌رنج و نتیجه عملی اقدامات خود – یعنی قتل شهیدان سبز – را به گردن تظاهرکنندگان می‌اندازند و برای مقتولان، کارت بسیج هم صادر و تشییع‌شان‌ نیز می‌کنند.
برخی سایت‌های اقتدارگرا، در بین رقابت‌ها و افشاگری‌های درونی خود، فاش کرده‌اند که سایت مبلغ کشت و کشتار (صراط نیوز) به حسین شریعتمداری و نزدیکان او تعلق دارد. حسین شریعتمداری چند روز قبل، در اظهاراتی سخیف، یکی از قربانیان خشونت‌پراکنی‌های امثال این سایت را جاسوس خود معرفی کرده بود!
پاسخ به رسائی آخوندمنحرف:
دنیاببین چه پیس خرچوسونه رئیس:آقای رسائی شمادین ودنیای خودرافروختی به دلارهای نفتی امروزشدی دستیارشیاطین مبارکت باد.اگرراست میگوئی وشرف داری که نداری یک روزرابه مخالفان تخصیص بدهیدکشورمال پدراتان نبوده ونیست . پدران شماانچه مابیادداریم برای یک روضه پنج تومانی کلاهشان رابالا میانداختن . اگرامروزپدران شماالاغ راول کردن بی- ام- و سوارمیشونددزدی کردن خدارابه دلارفروختن .ببین امروزروحانیت کجاایستاده حق رانمیبینندوبرای باطل سرودست میشکنند.درنتجه کسانیکه 70سال پیشانی به مهرسائیدن وامروزپای روی حق گذاشتن معنی آن جزنبودخداچیزی رانویدنمیدهد.اگرخدارابالای سرتان میدیدیددست به چنین کارهای مذموم نمگذاشتید.

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

پشت عربده کشی های پس از 25 بهمن نشانه های وحشت بزرگ در صفوف حاکمیت کودتا

نمایش هائی که حاکمیت کودتائی و سخنگویان آن روز گذشته در تهران و قم به روی صحنه آوردند و سیمای جمهوری اسلامی وسیعا آن را پوشش تصویری و خبری داد، یک ارزیابی را بیشتر بدست نمی دهد. این که تظاهرات 25 بهمن درتهران و چند شهر بزرگ کشور، ضربه ای کمرشکن به کودتا بود. حاکمیت، اشتباه پشت اشتباه را مرتکب می شود و بر سرعت برانگیختگی مردم و حوادث بعدی می افزاید. باصطلاح مصاحبه تلویزیونی احمدی نژاد که گرداننده اش نقش مترسک سر خرمن را هم نداشت و با چاپلوسی بخشی از ادعاهای وی را تائید می کرد تا ایشان روغن آب آن ادعا را بیشتر کند، به همان اندازه مضحک و مشمئز کننده بود؛ که عربده کشی اوباش در مجلس و سخنرانی آب نکشیده و نسنجیده رئیس مجلس. از آنجا که دوران حاکمیت عده ای اوباش و بیماران روانی است، احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران هم رفت قم تا نقشی که 10 سال پیش بعنوان رهبر کفن پوشان حرفه ای ایفاء می کرد ادامه بدهد. عربده های او علیه موسوی و کروبی همان عربده هائی بود که روح الله حسینیان و حسین فدائی و کوچک زاده و بقیه فراکسیون آدم کشان در مجلس سر دادند. همان ها که عقبه آنها تابوت دو قربانی تظاهرات 25 بهمن را که به ضرب گلوله همکاران خودشان کشته شده بودند و شاید قاتلین آن دو نیز خود در میان آنها بودند، روی دست بلند کردند تا شهید مصادره کنند!
کیهان نوشته بود روز 25 بهمن 300 نفر آشغال آمده بودند به خیابان. صدا و سیما و خبرگزاری های حکومتی نیز آنها را انگشت شماری ضد انقلاب معرفی کردند. عربده کش های مجلس نیز که خوب میدانند اگر بنا بر کوتاه شدن دست شورای نگهبان از انتخابات و آزاد شدن مردم برای انتخاب باشد، از ترس مردم جرات نخواهند داشت در حوزه های انتخابیه کنونی آفتابی شوند، نام خود را روی مردم تظاهر کننده 25 بهمن گذاشتند و گفتند مشتی اوباش تظاهرات کردند.
بنابراین، باید پرسید این چگونه 300 نفر اشغال و عده ای اوباش و ضد انقلاب اند که اینگونه لرزه به اندام حاکمیت انداخته اند؟ از مجلس خبرگان تا مجلس اسلامی، از کیهان تا صدا و سیما و از بهشت زهرا تا حوزه علمیه قم. شاید طلبه های مواجب بگیری که در قم مقابل احمد خاتمی به خط کرده بودند و یا امثال روح الله حسینیان و دست پرورده اش "پناهیان" که چماقداران مصادره کننده تابوت صانع ژاله را دیروز رهبری می کردند، ندانند و عقلشان پاره سنگ برداشته باشد، اما بعید است بزرگترهای آنها ندانند نه آن جمعیتی که 25 بهمن به خیابان ها آمد 300 نفر بودند و نه آن دو دانشجوی قربانی که در جمع همین باصطلاح 300 نفر بودند اوباش! ماجرا عمیق تر و مسئله کشدارتر از اینهاست!
آنها که روز 25 بهمن به استقبال گلوله و باطوم و دستگیری و زندان و شکنجه به خیابان آمدند و شمارشان در گزارش های محرمانه حداقل در تهران چند صد هزار نفر تخمین زده شده، از قماش آنها نیستند که پول می گیرند و با اتوبوس به میدان انقلاب یا میدان آزادی منتقل می شوند و بعد از یک راهپیمائی به سبک 13 بدر، یک کیسه هدیه غدائی مجانی هم می گیرند و بر میگردند خانه هایشان. و روزی که نیاز به این کیسه مجانی نداشته باشند و یا این کیسه مجانی را ندهند و بر خشم و آگاهی شان افزوده شود به جمع گروه اول می پیوندند.
وحشت بزرگ، از همینجا در حاکمیت شکل گرفته است. پس از 22 ماه سرکوب مردم – به لفظ مبارک احمد خاتمی در سخنرانی روز گذشته اش در قم- و 22 ماه دروغ پخش کنی از صدا و سیما و انواع تهدید ها و ادعاها در نماز جمعه ها و ابرو در هم کشیدن فرماندهان کودتاچی بسیج و سپاه، حالا مردم نه با شعار رای من کو؟ بلکه با شعار "300تومان یک بربری- لعنت به بیت رهبری" و "سید علی باید بره" ریختند به خیابان. پوسترهای "بصیرت" را در خیابان ها آتش زدند. معنای آن 300 نفری که حسین شریعتمداری مدعی شده، جز آن نیست که 30 میلیون در تهران و اصفهان و شیراز و کرمانشاه و قم و مشهد آماده ریختن به خیابان اند و در گام بعدی آن 50 میلیونی که شریعتمداری مدعی شده بود واقعا تحقق پیدا خواهد کرد. یعنی 50 میلیون در خیابان ها به حرکت در خواهند آمد اما نه با شعار "جانم فدای ولایت" ، بلکه با شعار "لعنت به بیت رهبری"!
شاید با علم و آگاهی از همین واقعیت باشد که علی خامنه ای روز گذشته در دیدار و سخنرانی خود، نخواست بیش از این خود را در تیررس خشم مردم قرار بدهد و کلامی در باره 25 بهمن بر زبان نیآورد. آیا بیدار شده و یا به نقل از آن گزارشی که از جلسه غروب 25 بهمن در پیک نت شماره دیروز منتشر شد (و همچنان در صفحه اول امروز نیز قابل دسترسی است) احتمالا هاشمی رفسنجانی وی را قانع کرده که "شما را پیش انداختند و حالا تبدیل شده ای به یگانه "سیبل"ی که همه به آن شلیک می کنند"!؟

۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

خیابان رابرای احمدی نژادتنگ کردند

خیابان را
برای احمدی نژاد
تنگ کردند
سلام - قرار است فردا(امروز) احمدی نژاد به بوشهر سفر کند. اول اینکه احمدی نژاد 4 سال قبل به بوشهر سفر کرد که مردم به استقبالش نرفتند و ین امر باعث شد استاندار بوشهر را برکنار کند . اما برای فردا خیابان امام که همیشه مسیر روسای جمهور و مقامات برای رفتن به ورزشگاه است را تغیر داده و قرار است او را از خیابان شهید عاشوری که خیابانی کم عرض است به ورزشگاه ببرند زیرا می خواهند با عبور دادن او از این خیابان تنگ جمعیت رو فشرده و وانمود کنند ایشان محبوب هستند. باحتمال زیاد استاندار فعلی نمی خواهد برکنار شود. پوستر های احمدی نژاد همه ی شهر رو پوشانده ...فضای کلی شهر خیلی بی تفاوت است و مردم عصبانی هم هستند.

============================================================


22 بهمن
در بوشهر
با سلام - من از خوانندگان قدیمی شما هستم و یکی دو بار هم مطالبم را منتشر کردید. در مراسم 22 بهمن بوشهر بودم. خیلی جمعیت کمی در مراسم بود که اکثرشان هم یا سرباز وظیفه بودند و یا بسیجی. شعارها هیچ ربطی به 22 بهمن نداشت. همه در حمایت از خامنه ای بود و خیلی تلاش می شد خامنه ای رو محبوب نشان دهند. به بسیجی ها اسپری رنگ داده بودند که روی دیوارها در حمایت از خامنه ای شعار نویسی کنند.
دوستی دارم که مامور خدمت در بازداشتگاه... است. می گوید وضع بازداشتگاه های بوشهر بسیار بد است و به سیاهچال هائی شبیه است که در فیلم ها می بینیم.

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

سخنان فرمانده کم عقل بسیج و سپاه ولایت سردار نقدی می تواندشترسوارها را سوار موتور کند!

این که فرد لات و زشت سابقه ای مانند "نقدی" شده سردار و فرمانده "فدائیان ولایت" و اظهار نظرهای سیاسی اش در راس اخبار خبرگزاری های وابسته به دولت و سپاه پاسداران قرار می گیرد، زیاد تعجب آور نیست. وقتی امام جمعه مشهد و تهران می شوند علم الهدا و جنتی و احمد خاتمی، فرمانده سپاه ولایتش هم باید بشود سردار نقدی!
وقتی امام جمعه تهران و رئیس شورای نگهبان دهان باز می کند و می گوید به رهبران جنبش سبز عربستان و امریکا یک میلیارد دلار پول داده بودند و قرار بود 50 میلیارد دیگر هم بدهند و امام جمعه مشهد معترضان به کودتای 22 خرداد را مشتی بزغاله و گوساله خطاب می کند، تعجب آور نیست این اظهار نظر ناشی از کم عقلی سردار نقدی که مسابقه می دهد با وزیر اطلاعات "مصلحی".
نقدی: «در مصر حسنی مبارک اراذل و اوباش را با کپی برداری ناموفق از نیروهای بسیج به خیابان آورد...»
روی دیگر سخنان داماد حجت الاسلام میرحجازی منشی و همه کاره بیت رهبری اینست که اراذل و اوباش را جمهوری اسلامی موفق به میدان آورد و حسنی مبارک ناموفق!
اعتراف به ماهیت یکسان شترسوارهای حامی حسنی مبارک با موتورسوارهای حامی علی خامنه ای از این واضح تر؟
اگر انقلاب مصر کپی برداری از انقلاب 22 بهمن 57، یعنی 32 سال پیش است، (به گفته علی خامنه ای در نماز جمعه تهران) چرا شترسوارهای مصری کپی برداری از موتورسوارهای سال 88 است؟

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

محمد ملکی: قانون اساسی به مردم اجازه می‌دهد راهپیمایی مسالمت‌آمیز کنند

فاطمه شجاعی

جرس: دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب اسلامی ایران، از شخصیت‌های سیاسی است که در تمام این سال‌ها فارغ از موافقت یا مخالفت با مواضع اش مورد احترام گروه‌های مختلف سیاسی بوده و هست.

او که در تیرماه سال 60 به خاطر مخالفت با تعطیلی دانشگاه و طرح علنی مخالفت با انقلاب فرهنگی بازداشت شد و پنج سال زندانی بود، به رغم سن و سال‌اش همواره مورد اعتماد و طرف مشورت فعالان دانشجویی در این سال‌ها بوده است.

دل نگرانی‌ها و دل مشغولی‌های محمد ملکی نسبت به دانشگاه و جنبش دانشگاه به صورت ویژه و فضای عمومی جامعه باعث شده است که وی در این سال‌ها با نگارش مقاله‌های مکرر در این موارد ابراز نظر کند.

ملکی که با وجود شرایط جسمی بسیار نامساعد، تیر ماه سال گذشته بازداشت و بیش از ۶ ماه را در زندان سپری کرد، هم اکنون نیز شرایط جسمی نامناسبی دارد.

با دکتر محمد ملکی درباره فضای جامعه ایران در این روزها و راهپیمایی 25 بهمن مردم به گفتگو نشستیم و او با آن که حال خوبی نداشت و چندین بار مجبور به قطع مصاحبه شد، اما تا آن‌جا که شرایط جسمی‌اش اجازه داد به تحلیل شرایط روز پرداخت.
برای راهپیمایی ۲۵ بهمن به همراه اقشار مختلف و گروه‌های سیاسی گوناگون، تعداد زیادی از تشکل‌های دانشجویی هم اعلام حمایت و شرکت کردند. چه نقشی را برای جنبش دانشجویی در فضای امروز مبارزات آزادی‌خواهانه ایران به صورت اعم و راهپیمایی‌هایی چون راهپیمایی ۲۵ بهمن به صورت اخص می‌بینید؟
ببینید، من در نوشته‌ی اخیرم اشاره کردم به وضع جوانان و دانشگاهی‌ها. گفتم و تعارف هم نکردم با کسی که من در شرایط فعلی خودم را دیگر شاگرد این بچه‌ها می‌دانم، بسیاری از این بچه‌ها آن‌ قدر فهمیده و آشنا به مسائل هستند که نیازی ندارند کسانی مثل من به آن‌ها بگوید چه کار بکنند و چه کار نکنند.

در این مورد هم همان‌طور است؛ دانشجویان خودشان تصمیم می‌گیرند که چه کار کنند و چه نکنند، کجا بروند و کجا نروند، در چه برنامه‌ای شرکت کنند و در چه برنامه‌ای شرکت نکنند. من فقط این را می‌توانم بگویم که هر جریانی که در مسیر دموکراسی این مملکت باشد، در مسیر آزادی و برابری مردم باشد، اگر اینگونه فراخوانی را بدهد من موافقم چرا که همیشه گفته‌ام باید مراجعه شود به آراء مردم و نگاه کرد که مردم چه می‌گویند و چه می‌خواهند. بنابراین من با هر تجمعی که در مسیر آزادی باشد و البته تجمعی که منجر به خشونت نشود و مدنی باشد موافق هستم و اصلا چرا باید مخالفت کرد؟ قانون اساسی به مردم اجازه می‌دهد راهپیمایی مسالمت‌آمیز کنند. خصوصا حالا که در حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس است و البته مردم خود تصمیم می‌گیرند.

درباره دانشجویان و اهمیت شرکت آن‌ها هم، من همیشه گفته‌ام از سالی که دانشگاه تاسیس شد، به خصوص بعد از سال ۱۳۲۰، تحولاتی که در ایران به وجود آمد دانشجویان نقش اساسی در تحولات داشته‌اند؛ در جریان آقای مصدق، در حوادث ۳۰ تیر، در حوادث ۱۵ خرداد، در شکل‌گیری انقلاب و تحولات بعدی مانند حوادث سال ۸۸، دانشگاه‌ها نقش عمده‌ای داشته‌اند. بنابراین نمی‌شود از نقش دانشگاه غافل شد و دانشجویان حتما نقش خواهند داشت و حتما کار خودشان را انجام می‌دهند و نیازی ندارند که کارشان را بنده تحلیل کنیم.

آقای دکتر، شما امروز فضای بهمن ماه ۸۹ جامعه ایران را در مقایسه با بهمن ۵۷ چگونه می‌بینید؟

حقیقت این است که بهمن ۵۷ آرمان‌ها و شعارهایی داشت که مشخص بود؛ استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی. البته جمهوری اسلامی و اسلامی که مردم آن موقع می‌خواستند و درک می‌کردند اسلامی بود که آقای طالقانی و شریعتی می‌گفتند و به دنبال آن بودند. اما به هر حال باید دید که مردم به هدفی که در بهمن ۵۷ داشتند، رسیدند یا نه. اگر رسیدند که هیچ! اما اگر نرسیدند باید تلاش کنند تا به آن اهدافی که ۳۲ سال پیش نسل ما برای آن تلاش می‌کردند و شهید دادند برسند. اما از سویی فکر می‌کنم تفاوت این دو دوره تاریخی تفاوتی ماهوی است، باید دید آن روز مردم چه می‌خواستند و الان به کجا رسیدند.

به نظر شما تحولات اخیر در کشورهای منطقه مثل مصر و تونس و به پا خاستن مردم این کشورها در برابر دیکتاتوری تا چه حد تاثیرگذار بر روند تحولات ایران بوده و تا چه حد از اتفاقات یک سال گذشته ایران تاثیر پذیرفته است؟
من به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک استاد دانشگاه به مردم مصر و مردم تونس موفقیت‌های آن‌ها را تبریک بگویم و از این که مردم این کشورها به آرامش و آزادی رسیدند واقعا اظهار افتخار می‌کنم و امیدوارم که در ادامه هم موفق باشند و به تمام خواست‌های خودشان که آزادی و برابری و استقلال است، برسند.

درباره تاثیرات باید گفت که امروز دنیا تبدیل به یک دهکده شده است و کشورها از هم تاثیر خواهند پذیرفت. حوادثی که سال گذشته در ایران اتفاق افتاد، بی‌شک روی مردم مصر تاثیر گذاشته و اتفاقات امروز مصر هم روی مردم منطقه تاثیرگذار خواهد بود و مسلما این جریان‌ها نمی‌تواند بی‌اثر باشد.

در دو مورد اخیر که در منطقه اتفاق افتاد، یعنی کشورهای مصر و تونس، همچنین انقلاب ۵۷ ایران و همینطور در بسیاری از انقلاب‌های مردمی دیگر مشاهده می‌کنیم که مستبدان همواره تلاش می‌کنند به جای شنیدن ندای آزادی‌خواهی مردم و تن دادن به خواسته‌های آنان، دست به سرکوب بزنند؛ حتی هنگامی که صدای کلنگ گور حاکمیت‌شان به گوش می‌رسد. چه دلیلی برای این رفتار حاکمیت‌های مستبد می‌دانید؟

من یک مقاله‌ای دو سال پیش نوشتم تحت عنوان "فرجام کار استبدادیان" که خیلی مفصل بود و با دلایل و مدارک بسیار. در همان‌جا گفته بودم که هیچ مستبدی سرنوشت خوبی نمی‌تواند داشته باشد و نصیحت کرده بودم که همه درس بگیرند از تاریخ؛ اگر چه به قول معروف اگر مستبد اولی از تاریخ درس گرفته بود، دیگر مستبد بعدی به وجود نمی‌آمد. در هر حال باید روزی درس بگیرند از تاریخ و از استبداد و زورگویی دست بردارند و این نظر من هست که بارها گفته ام. من همیشه معتقد بودم و همچنان هم معتقدم که باید به نظر مردم مراجعه کرد؛ هر نظری که مردم راجع به هر مسئله‌ای از قبیل قانون اساسی و نوع نظام و هر چیز دیگری بخواهند، باید به آن احترام گذاشت و آن را پذیرفت.

در مورد آنچه راجع به مستبدها گفتید هم باید گفت اگر مستبدی صدای اعتراض مردم را خاموش نکند که مستبد نیست و اگر یک فردی، حاکمی و یا نظامی اجازه دهد که مردم حرف‌شان را بزنند و روزنامه‌ها آزاد باشند که دیگر استبداد نیست؛ این آزادی است و آن چیزی که ما هم می‌خواهیم همین است، مردم می‌خواهند به آزادی برسند، بی عدالتی از بین برود، حقوق مردم ضایع نشود، فقر از بین برود، دزدی و چپاول و فحشا از بین برود، مردم هم همین را می‌خواهند، تمام مردم دنیا همین را می‌خواهند.

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس قرار دادید.

۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

دانشجویان دانشگاه تهران:خامنه ای به نفس خویش نیز ولایت ندارد.در صورت دستگیری موسوی و کروبی دست به خشونت انقلابی می زنیم


جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران با انتشار بیانیه ای نوشته اند: بی شک دوران کنونی جزء تاریک ترین دوران تاریخ ایران زمین می باشد. دورانی که چوب حراج بر جان و مال و ناموس و دین و شرف این ملت زده اند و این دوران بس عجیب زمانیست، دورانی که ولی اش مدعی ولایت بر میلیونها انسان است دریغ که برنفس کوچک خویش نیز ولایت ندارد. در این بیانیه آمده است: ما جمعی از اعضای انجمن اسلامی به نمایندگی دانشجویان تهران اعلام می داریم که بر طبق اعلام قبلی سران جنبش سبز در راهپیمایی دوشنبه بهمن ماه شرکت خواهیم نمود و به یاری خداوند متعال دوشنبه ۲۵ خرداد ماه ۱٣٨٨ را دوباره تکرار خواهیم کرد. لذا از کلیه دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه تهران می خواهیم تا ساعت ٣ عصر روز دوشنبه با تجمع در پردیس مرکزی دانشگاه تهران یکی از هسته های اولیه تجمع ۲۵ بهمن ماه را شکل داده و به سمت میدان انقلاب و سپس آزادی حرکت نمایند. بیانیه جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به مناسبت فرا رسیدن ۲۵ بهمن ماه بسم رب الراجین (به نام پروردگار امیدواران) ... وَ انتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ... و بعد از آنیکه مظلوم واقع شدند (از خداوند) طلب نصرت نمودند و بزودی ستمگران خواهند دانست که به کدامین دگرگون گاه ، دگرگون خواهند شد. این روزها در حالی انقلاب ما سی و دو ساله شد که از آن همه شکوه و عظمت و آرمانهای والا جز خاطراتی شیرین و نامی تهی برای ملت چیزی باقی نمانده است. انقلاب بزرگی که در آن روزگار حیرت جهانیان را برانگیخت و تمام معادلات قدرتمندان و زورگویان جهان آنروز را بر هم زد و بر طبق خواست مردم و رفراندوم عمومی ماحصل آن انقلاب منجر به برقراری حکومتی در قالب نظام جمهوری اسلامی گردید، جمهوری اسلامی که امروز به یمن دولت کودتا دیگر نه از جمهوریت اش چیزی باقی مانده است و نه از اسلامیت آن. انقلابی که قرار بود پیام آور آزادی و برابری و برادری باشد امروز به دست این دولت شوم برای ملت جز اسارت ، نابرابری ، کینه و عداوت چیزی باقی نگذاشته است. دور زمانی نگذشت که انقلاب به دست نامحرمان افتاد. نامحرمانی که در پس نقاب دین، چهره های شیطانی خود را پنهان نموده و بر بیشتر مسندهای حاکمیت تکیه زدند و با فریب و نیرنگ و نام دین و انقلاب ، منتقدین و معترضین به این انحراف بزرگ را یا به بند اسارت کشیده و یا به چوبه های دار سپردند. بی شک دوران کنونی جزء تاریک ترین دوران تاریخ ایران زمین می باشد. دورانی که چوب حراج بر جان و مال و ناموس و دین و شرف این ملت زده اند و این دوران بس عجیب زمانیست ، دورانی که فرعون آن ، دم از خداپرستی می زند ، دجال زمانش مدام از مهدی می گوید و یزیدیان پیرو دجال، فریاد یالثارات الحسین سر می دهند. دورانی که ولی اش مدعی ولایت بر میلیونها انسان است دریغ که برنفس کوچک خویش نیز ولایت ندارد. دورانی که فریبکاران و دروغگویان حاکم با توسل به مال و ثروت این ملت مظلوم و با در دست داشتن مالکیت انحصاری انواع رسانه های جمعی حق را باطل و باطل را حق جلوه می دهند و برخی از توده های نا آگاه را با خود همراه می نمایند. بی شک در این دوران تاریخی عنصر آگاهی بسیار تعیین کننده و راهگشا می باشد و این مطلب خود نقش مهم و تعیین کننده فرهیختگان و دانشجویان را در این مقطع زمانی بسیار حساس نشان می دهد. از سوی دیگر در عرصه بین المللی ، قیام مردم تونس و مصر و اعتراضات و راهپیمایی های دیگر کشورهای منطقه که بی شک نطفه شروع این قیام ها و اعتراضات را می توان اعتراضات آزادی خواهانه و مسالمت آمیز ملت ایران در سال ٨٨ دانست تاکنون منجر به سرنگونی دو دیکتاتور در منطقه گشته است و به نظر می آید با بسط فرآیند آزادیخواهی در منطقه سقوط دیگر دیکتاتوران بسیار نزدیک باشد. پیروزی قیام آزادیخواهان در مصر و تونس امروز می تواند راه گشای مساله ایران باشد ، پایداری، فداکاری و عدم نا امیدی و نثار صدها شهید و هزاران زخمی هزینه آزادی این دو کشور گشت هزینه ای که بی شک ملت عزیز ایران نیز برای دست یابی به آزادی و رهایی از اختناق و دیکتاتوری پرداخت نماید. ما جمعی از اعضای انجمن اسلامی به نمایندگی دانشجویان تهران اعلام می داریم که بر طبق اعلام قبلی سران جنبش سبز در راهپیمایی دوشنبه بهمن ماه شرکت خواهیم نمود و به یاری خداوند متعال دوشنبه ۲۵ خرداد ماه ۱٣٨٨ را دوباره تکرار خواهیم کرد. لذا از کلیه دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه تهران می خواهیم تا ساعت ٣ عصر روز دوشنبه با تجمع در پردیس مرکزی دانشگاه تهران یکی از هسته های اولیه تجمع ۲۵ بهمن ماه را شکل داده و به سمت میدان انقلاب و سپس آزادی حرکت نمایند. بی شک وقایع و جنایات دولت کودتا در روز عاشورا حجت را بر اکثر معترضین تمام نمود که کودتاگران به هیچ اصل اخلاقی و دینی پایبند نمی باشند و برای حفظ وضعیت موجود حاضر به اجرای هر سناریوی کذبی و دست زدن به هر جنایتی می باشند . لذا از آحاد مردم و بالاخص دانشجویان و قشر فرهیخته می خواهیم تا با دقت حرکات دولت کودتا را تحت نظر داشته و در این راه پر خطر نا امید و خسته نشوند که به لطف پروردگار پیروزی مان نزدیک خواهد بود. و در پایان خطاب سخن مان با سران حاکمیت و بالاخص سران دولت کودتا می باشد ، بی شک مهندس میر حسین موسوی و حجت الاسلام مهدی کروبی خط قرمز های جنبش اعتراضی می باشند و کودتاگران باید بدانند که در صورت اجرای پروژه دستگیری این دو عزیز، دانشجویان این دانشگاه آرام ننشسته و دست به خشونت های انقلابی وسیعی خواهند زد که بسا گسترده تر از آنچه در ذهن کودتاگران نقش بسته است باشد. بی شک آنچه وعده الهی است به زودی تحقق خواهد یافت و ظالمین و فاسدین در دادگاههای انقلابی محکوم گشته و به سزای اعمال جنایتکارانه خود خواهند رسید. انشاء الله جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران ۲٣ بهمن ماه ۱٣٨۹

۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

آیت‌الله دستغیب: نارضایتی مراجع به خاطر این است که نه به قرآن و سنت عمل می‌شود، نه به قانون اساسی

میرحسین موسوی دنبال پول و ریاست نیست، فقط می‌گوید به قانون عمل کنید


پنجشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۳۸۹
چکیده :آیت‌الله دستغیب نسبت به غلبه فضای سرکوب و دروغ در جامعه هشدار داد و نارضایتی مراجع تقلید از وضعیت کشور را ناشی از این دانست که نه به قرآن و سنت عمل می‌شود و نه به قانون اساسی. وی با دفاع قاطع از میرحسین موسوی، به سخنان مرحوم آیت‌الله نجابت درباره مظلومیت موسوی اشاره کرد و گفت: این بنده خدا نه پولی جمع کرده و نه دنبال ریاست است. دائم می‌گوید به قانون عمل کنید، تهمت نزنید و دروغ نگویید. اگر بناست حرف حق گفته شود، باید ایشان را در جایی بیاورند آزادانه بتواند صحبت کند....


آیت‌الله سید علی محمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز، در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان کشور، با اشاره به روش پیامبر و امامان در برخورد با مخالفان و حتی دشمنان، بر لزوم صداقت حاکمان تاکید کرد و نسبت به غلبه فضای سرکوب و دروغ در جامعه هشدار داد و نارضایتی مراجع تقلید از وضعیت کشور را ناشی از این دانست که نه به قرآن و سنت عمل می‌شود و نه به قانون اساسی.
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید در اظهاراتی که در سایت حدیث سرو – منتسب به نزدیکان ایشان – منتشر شده، با تاکید بر اینکه خبرگان باید ناظر بر رهبر باشند و انحرافات را به گوش او برسانند، از اینکه فضایی ایجاد شده که مراجع محاصره شده‌اند و نمی‌توانند حرف بزنند و در صورت انتقاد نیز مورد حمله و تهمت قرار می‌گیرند، انتقاد کرد و گفت: مرجع باید بتواند حرفش را بزند. او که نمی‌خواهد بدی به کسی بگوید؛ نمی‌خواهد که دنبال براندازی باشد؛ یا بخواهد خودش را جلو بیاندازد. احتیاجی ندارند که خودشان را جلو بیاندازند، مردم با جان و قلبشان متوجه آنها هستند. اینها می‌خواهند حرفشان زده شود؛ نه اینکه دور برشان محاصره شود.
آیت‌الله دستغیب همچنین با دفاع قاطع از میرحسین موسوی، به سخنان مرحوم آیت‌الله نجابت – از اساتید بزرگ عرفان و اخلاق – درباره مظلومیت موسوی اشاره کرد و گفت: این بنده خدا نه پولی جمع کرده، نه دنبال ریاست است و نه می‌خواهد که عقده‌گشایی کند و نه حقارتی او را به جبّاریت واداشته است. خوب، دائم می‌گوید که هر کسی سر کار است به این قانون عمل کند. می‌گوید تهمت نزنید و دروغ نگویید.
این عضو مجلس خبرگان رهبری همچنین افزود: اگر بنا هست که حرف حق گفته شود، باید ایشان را در جایی بیاورند آزادانه بتواند صحبت کند. البته بعد مصیبت برایش پیش نیاورند که بگویند تو این حرفها را زدی، پس ضد امنیت هستی و او را به زندان ببرند!
در جمع معلمان عضو انجمن اسلامی کشور که در این دیدار حاضر بوده‌اند، بعضا از یاران نزدیک شهیدان رجائی و باهنر و مسئولان زمان ریاست جمهوری حجت الاسلام سید محمد خاتمی حضور داشته‌اند که نظرات خود را راجع به وقایع پس از انتخابات بیان داشته‌اند.
از جمله مسائلی که از سوی این معلمان مورد تاکید قرار گرفته، لزوم آزادی بیان برای همه اقشار و گروهها، اظهار نگرانی از به فراموشی سپرده شدن میراث های گرانقدر امام راحل، تاسف بر افول فرهنگی جامعه خصوصا در مدارس و دانشگاهها، به انحراف کشیده شدن نسل جوان در سایه غفلت و قدرت طلبی سیاستمداران و ترویج فرهنگ دروغ و ریا و تظاهر، گسترش رویه هتک حرمت افراد و رواج دروغ و غیبت و تهمت و ابتذال فرهنگی و…، انحطاط اقتصاد کشور و وابستگی کشور تا آنجا که کشور ما از عقب‌افتاده‌ترین کشورها شمرده می‌شود و نیز کنار گذاشتن افراد مومن و متعهد و دارای استقلال رای بوده است.
همچنین در ادامه این دیدار و پیش از سخنان آیت‌الله دستغیب، یکی از شاگردان ایشان گزارشی از احضار حدود چهل نفر از طلاب این مرجع تقلید و محکومیت سه نفر از آنان در دادگاه بدوی به زندان، شلاق، تبعید و محرومیت از تعلیم و تعلّم در مدارس آیت الله دستغیب به مدت ده سال ارائه داد و تاکید کرد که جرم این افراد، دفاع از مسجد و بیت ایشان در برابر حمله اشرار و نیروهای به اصطلاح خودسر بوده است.
همچنین اعضای انجمن اسلامی معلمان کشور، سلام و اظهار ارادت خانم عاتقه صدیقی، همسر شهید رجائی را که به علت کسالت موفق به همراهی این گروه نشده بود، را نیز به محضر آیت‌الله دستغیب ابلاغ کردند.
مشروح سخنان آیت‌الله دستغیب در این دیدار را به نقل از سایت حدیث سرو در ادامه می‌خوانید:
و هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم‌. و بشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون أحسنه‌
این آقایانی که صحبت فرمودند، یک واقعیاتی را فرمودند که در حقیقت همان است که اکثریت جامعه ایرانی اهل فضل و کسانی که متوجه هستند و فطرتشان را به هوا و هوس آلوده نکرده‌اند تصدیق می‌کنند. و در واقع اجتماع و افراد و مملکت اسلامی را گفتید و همانطور در خلال بحثهای شما بلکه محور آنها این بود که خدای تعالی پیامبر اکرم ص را مبعوث کرده همان طور که خودش در چهار جای قرآن فرموده برای تعلیم و برای تزکیه و همچنین آموختن حکمت.
از ابتدایی که پیامبر اسلام ص، مبعوث شدند سرلوحه برنامه ایشان هدایت مردم به سوی خدای تعالی بود. نه تنها پیامبر اسلام بلکه تمام پیامبران این رسالت را داشتند که مردم را به فطرتشان که همان یگانگی پروردگار است آشنا کنند. که مؤثر تنها خدای تعالی است، مدبّرشان خدای تعالی است، مدیرشان خدای تعالی است. رازقشان خدای تعالی است، مُحیی و مُمیتشان خدای تعالی است و خلاصه لحظه به لحظه در حضور پروردگار هستند.
آن پروردگاری که همانطور که اشاره کردید از هر مهربانی نسبت به انسان مهربانتر است. محبت مادر نسبت به فرزندانش خیلی زیاد است که حتی حاضر است خودش را فدا کند برای سلامتی آنها که حکایتها و اشعاری در این زمینه حتماً شنیده‌اید. اما در روایت است که محبت همه مادرها یک صدم از محبتی است که خدای تعالی به مخلوقاتش دارد. و این محبت و رحمت خود را خدای تعالی عنایت کرده به پیامبر اکرم‌ص، البته بدون آنکه از محبت خودش کم شود و در طول محبت اوست.
همانطور که اشاره فرمودید خدای تعالی می‌فرماید: «و ما أرسلناک الّا رحمة للعالمین» ایشان رحمت برای همه عالمین هستند نه تنها برای مسلمانان بلکه برای همه بشر رحمت است. یعنی حتّی دشمنان اگر با پیامبر اکرم‌ص، معارض نمی‌بودند و مانع این نمی‌شدند که مردم فکر بکنند و تعقل بکنند که بیایند به سوی دین اسلام، پیامبر اسلام کاری با آنها نداشت منتها اینها معارض بودند و نمی‌گذاشتند.
مشرکین مانع تبلیغ پیامبر ص، می‌شدند، مانع تعلیم و تربیت خدائی ایشان می‌شدند لذا آیاتی که درباره جهاد بود به این جهت بود؛ یعنی پیامبر اکرم ص ،می‌خواستند مانع را از سر راه مستضعفین بردارند. در حقیقت این مستکبرین بودند که مانع فهم مردم می‌شدند و نمی‌گذاشتند که آنها به به وسیله پیامبر اکرم ص، که خدای تعالی فرستاده بود به فطرتشان مراجعه کنند و لذا تا آخر عمر شریفشان حضرت ختمی مرتبت،این رحمت را به نهایت رساندند در عین حال که همه نوع از اذیّتهای زبانی، عملی و امثال آن که در قرآن بعضی از آنها آمده به پیامبر اکرم‌ص، روا داشتند معذلک رسول خدا ص، در برابر آنها همانطور که قرآن فرموده: «اُدع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» اینطور برخورد می‌کرد مگر اینکه آنها در صدد نابودی اسلام برآیند یعنی مسلح می‌شدند و گروهها را با هم منسجم می‌کردند با اسلحه مقابل حضرت می‌ایستادند و رسماً اعلان جنگ می‌کردند، آن وقت پیامبر اکرم‌ص، مجبور بودند که دفاع کنند؛ یعنی در حقیقت جنگها حالت دفاعی داشتند نه حالت تهاجمی، آنچه که در تاریخ و تفسیر آیات قرآن رسیده این چنین است.
و این رحمت که حضرت داشت نسبت به همه مردم بخصوص امّتش که: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین» و همین باعث شد که اشرف مخلوقات شود. همین باعث شد که خدای تعالی بفرماید که دین تو را در تمام دنیا گسترش می‌دهم، «و لو کره الکافرون و لو کره المشرکون» و لو که مشرکان راضی نشدند و اکراه داشتند. بالاخره این رحمت واسعه پیامبرص، بود که ظهور رحمت خدای تعالی است.
همانطور که می‌دانید خدای تعالی که موجودات را خلق کرده بخاطر ظهور رحمت خودش است؛ یعنی در حقیقت آن رحمت واسعه خودش را اظهار کرده. هر کس بیشتر این رحمت را داشته باشد نزد خدای تعالی محبوبتر است. لذا پیامبر اکرم از همه پیامبران رحمت بیشتری داشتند. پس حبیب خدا شدند، خدای تعالی هم، هم از جهت رحمت و محبت ایشان و هم از جهت کمال دینش، قول داده که در همه دنیا این دین فراگیر شود.
وعده خدای تعالی حق است: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصّالحون» حتماً خواهد بود. در سه جای دیگر قرآن هم خدای تعالی این مطلب را به نحوه‌های مختلف بیان فرموده. و یقیناً این صفت را (محبت و رحمت) همه ائمه اطهارعلیهم السلام نیز داشتند. فاطمه زهراعلیها السلام و علی مرتضی‌ ع، و…. تا برسد به امام زمان‌ع، همه این صفت را داشتند. و اینها هیچوقت راضی نیستند که مردم بوسیله کارهایی که احیاناً دیگران انجام می‌دهند، گمراه شوند. و سعی می‌کردند که مردم را با خدای تعالی آشنا کنند و به صورت ظاهر حتی با دشمنانشان هم سختگیر نبودند.
وقتی حضرت موسی بن جعفر ع، در زندان هارون الرشید بود، زندان‌بان نامه می‌نویسد به هارون الرشید که ای خلیفه از وقتی که موسی بن جعفر را به زندان آورده‌اید یکبار هم ندیده‌ایم که بر علیه تو و سپاه تو نفرین کند. یک همچین امام رئوف و مهربانی. همه امام‌ها همینطور بودند.
حضرت رضا ع، وقتی که ولایت عهدی مأمون را با اجبار پذیرفتند فشار بر ایشان بسیار زیاد بود. تقریباً سه سال در چه زحماتی بودند. در آخر نهایتاً باز به مأمون نفرین نکردند و گفتند خدایا اگر نجات من در این است که از دنیا بروم، وفات مرا برسان. ببینید اینطور بوده وضع ائمه اطهار. وضع علی‌علیه السلام را می‌دانید و خوانده‌اید تاریخ را، که حضرت علی نسبت به دشمنانشان هیچ وقت از مسیر عدالت خارج نشدند متعرّض، با سختی نشدند هر چه بود بیان، بیان هدایت بود و اصلاً نمی‌ترسیدند که حالا این دشمنانی که خیلی هم بودند، بیایند و آقا را خلع بکنند.
از این نمی‌ترسیدند چون برای خدا هدایت می‌کردند احتیاجی نداشتند که مردم اطرافشان باشند. بله تکلیفشان بود به اینکه مردم را هدایت کنند و همان که خودشان فرمودند در نهج البلاغه «لولا حضور الحاضر….» بله این درست است یعنی همانطور که خودشان فرمودند به جناب ابن عباس: این دو لنگه کفش چقدر ارزش دارد؟ گفت: آقا ارزشی ندارد. فرمود حکومت شما برای من ارزشش از این دو لنگه کفش کمتر است، الّا اینکه می‌خواهم حقی را به حق دار برسانم. ببینید، نچسبیده‌اند به حکومت، اینجور نبود که بگویند عاشق این حکومت هستیم، به هر نحوی هست باید حفظش کنیم و لو که مظلوم‌ها از بین بروند، و لو که همه چیز به هم بخورد، اینجور نبوده.
آنچه که به آن مأمور بودند این بود که مردم را با خدا آشنا کنند. به زور نمی‌شود کسی را با خدا آشنا کرد قلب باید حرکت کند که با خدا آشنا شود. آن چیزهایی که بر روی فطرت هست باید برداشته شود. آنچه بر روی فطرت هست، محبت دنیاست; «زیّن للناس حبّ الشهوات من النساء و…» این هست که روی فطرت را می‌گیرد، آن کسی می‌تواند اینها را بردارد و تزکیه کند که خودش مزکّی شده باشد. آن کسی که خودش مزکّی نیست و چسبیده به دنیا و چسبیده به ریاست و چسبیده به مسائل مادی، که نمی‌تواند مردم را آشنا کند با فطرتشان.
باید خودش مهذب شده باشد. یعنی به این معنا که واقعاً درون خودش که نگاه می‌کند، می‌بیند البته به تصدیق کسانی که اهل باشند، خودش تنها هم نمی‌تواند قاضی باشد. آنهایی که عمرشان را در تهذیب گذرانده باشند، اساتید مهذّب باشند، اساتید معرفت خدای تعالی باشند، یک عمر با نفسش مجاهده کرده و با هوایش مبارزه کرده، او می‌تواند این چیزهایی را که بر روی فطرت هست از بین ببرد و مردم را آشنا با فطرت کند .
خدا رحمت کند جضرت امام خمینی را در وقتی که قیام کرد، بالاخره ایشان کسی بود که همه‌اش اسم خدا را می‌برد و از اولی که انقلاب را شروع کرد مدام می‌گفت: خدا! خدا! خدا این کار را کرد، خدا این انقلاب را پیروز کرد.
ببینید مردم ایران یک آدمهای صادقی هستند! اینطور نیست که اینها آدمهای حیله‌گری باشند، اکثریت اینها آدمهای صادقی هستند. ائمه اطهار مدحشان کرده‌اند. اکثریت اینها اگر صدق را از کسی ببینند می‌آیند اطرافش.
خوب مردم ، صدق دیدند از امام، دروغ از امام نشنیدند. یعنی هر جا هم که اشتباه می‌کرد، می‌فرمود که من اشتباه کردم. هر جا که تعریفش می‌کردند خودش را متوجه خدا می‌کرد و می‌فرمود تعریف من نکنید. یعنی او با سرنیزه و با فشارها و تهدیدها (حتی تهدید به مراجع) که مردم را آشنا به خدا نکرد. با پول و اموال بیت المال را تقسیم کردن، که نبود. مردم خودشان با اختیار خودشان رجوع به فطرتشان کردند البته همه اینها دست خدای تعالی بود منتها ایشان وسیله بود، خوب هر کاری وسیله می‌خواهد، وسیله خوبی هم بود.
یک شخص مهذب شده‌ای که خدای تعالی لطف کرد در یک برهه‌ای از زمان، بالاخره در این برهه احتیاج داشت بعد از سالها، تا یک مقدار کمی از حکومت اسلامی را که در زمان پیغمبر بود اوائل انقلاب دیدند. خوب این خیلی خوب بود. که چطور مردم به هم محبت می‌کردند، چطور همه قربان هم می‌رفتند. وقتی آدم فکر می‌کند که در این جبهه‌ها، یکی افتاده زخمی شده، می‌رود جلوی این تیرهایی که از اطراف می‌آید دوستش را نجات می‌دهد بر همدیگر سبقت می‌گرفتند. باعث این کار چه کسی بود؟ چطور شد یک دفعه متحول شدند؟ به قول امام خدا متحولشان کرد. مرتب ایشان می‌گفت. چون یک آدم تزکیه شده در رأس کار بود. کسی بود که سالها سعی کرده بود که، مزکی شده باشد لذا این امیدی را که شما الان گفتید همه داشتند، نسبت به اینکه روزی بیاید که اخلاق ائمه اطهار در همه مردم ایران ظاهر شود. روزی بیاید که همانطور که در حکومت امام زمان ع هست از جهت ظاهر و باطن مردم غنی شوند.
در روایت است که در زمان امام زمان ع، مردم زکات را روی سرهایشان می‌گیرند و در اطراف دنبال فقیر می‌گرندند،امّا فقیر پیدا نمی‌شود. این از جهت درون هم هست چون دیگر احتیاج ندارد، خدا را دارد، و چه بسا ظاهراً هم همینطور باشد که در روایت است که زمین گنجهایش را ظاهر می‌کند برای حضرت مهدی. این دو معنا دارد هم ظاهر است و هم باطن است. یعنی گنجهای مردم که درونشان است ظاهر می‌شود بوسیله حضرت مهدی: «الناس معادن کمعادن الذّهب و الفضّة» چنین امیدی همه مردم داشتند.
عرض کردم با سرنیزه و تهدید و اینها هیچ فایده‌ای ندارد. باید متخلّق به اخلاق اسلامی شوند. چه کسانی تهذیب شوند؟ آنهایی که حاکمیّت دارند. این یک واقعیتی است که اگر حاکمیّت بیاید روی همان روال ائمه اطهارعلیهم السلام که قرآن می‌فرماید:«کونوا مع الصادقین» «با صادقین باشید» رویه ائمه اطهار این بود. با صادقین باشید با آنهایی که صدق و صفا دارند. اگر مسئولین به این راه بروند مردم دیگر صحبتی با آنها ندارند. یعنی دنبال صدق و صفا هستند نه دنبال کذب.
ما از کوچکی یادمان هست که می‌گفتند: «دروغگو دشمن خداست» . اگر محور یک حاکمیّتی دروغ شد، خوب دیگر چه کسی اطمینان به دیگری دارد؟ دو نفر برادر به هم اطمینان پیدا نمی‌کنند. راستگویی را همه دوست دارند و این کاری به دین و دیانت ندارد. این فطرت بشر است. فطرت بشر به صدق است، به امانتداری است، به عدالت است به اینکه ظلم به کسی نکنیم. اینها چیزهایی است که در حکمت است و جزء اصول حکمت است که عموم این چیزها را انسان به عقلش ملتفت است یعنی فطرتش ملتفت است و اینها را می‌بیند. هر که بیشتر اینها را داشته باشد، انسان او را بیشتر دوست دارد و یقیناً به راه راست هم نزدیکتر است و خدا هم حتماً او را هدایتش می‌کند حتّی اگر دین دیگری داشته باشد.
یعنی این فطرت است و خدا آن را قرار داده. صدق را قرار داده در فطرت، امانتداری را قرار داده، عدالت را قرار داده (یعنی ظلم نکردن بی جهت به افراد).
بارها عرض کرده‌ام، کدام فقیه است که بگوید کسی که احیاناً متهم باشد، قبل از اینکه جرمش ثابت نشده ببرندو زندانش کنند؟ آن هم چه زندانهایی که آنطور…. بعد هم پناه بر خدا! این چیزها را که یکی دو تا نگفته‌اند صحبت از یک نفر و دو نفر و ده نفر وبیست نفر نیست. دیگر رسیده است یه یک تواتری آن زندانهایی که غالباً شکنجه‌ها در آن هست. اگر یکی گفته بود، دو تا گفته بود و… دیگر همه چیز عادی شده! در کجای قرآن و سنت داریم همچنین چیزی را که مثلاً شخصی را که هنوز اتهامش معلوم نشده، این را ببرند در زندان اولاً بعد هم شکنجه‌اش کنند و بعد هم وا دارند او را به آن‌چه خودشان می‌خواهند اقرار کند.
خوب همه‌ی اینها خلاف است این چیزهایی است که به گوش مراجع می‌رسد و مراجع وقتی ناراضی‌اند، از این جهت است. و این قرآن و سنت نیست. حالا هر چقدر ما بگوییم هست! خوب به لفظ که نمی‌شود، باید عمل کرد. یعنی قرآن و سنتی که همه دم از آن می‌زنند. و همان طور که اشاره کردید این قرآن و سنتی که نجات بشر در آن است. خوب کجاست؟این که گفته می‌شود ما به قرآن و سنت عمل می‌کنیم.
بارها عرض کرده‌ام که این قانون اساسی چکیده‌ای از قرآن و سنت است، بالاخره فقها و متخصّصین از همه‌ی جهات دور هم جمع شدند و این قانون اساسی را تشکیل دادند. و بعد هم مردم رأی دادند. خوب باید به آن عمل شود؛ به صرف گفتن نمی‌شود. این همه اصل‌های قانون که تذکر می‌دهند روی زمین مانده و به آن عمل نشده است. اگر به قرآن و سنت و به این قانون اساسی عمل شود، ما بهترین حکومت‌ها را خواهیم داشت این که الان شما اشاره کردید عقب مانده‌ایم بخاطر همین عمل نشدن به قانون است.
صرف خواندن قرآن که فایده‌ای ندارد. صرف اینکه «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» که فایده‌ای ندارد بلکه به همه‌ی آن باید عمل شود؛ البته این را یقین داشته باشید که هر کسی که گفته‌ی ما را می‌شنود و می‌بیند، متوجه باشند و یقینشان باشد که ما به هیچ وجه دنبال این نیستیم که بخواهیم جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم. اصلاً کدام عاقل است که یک عمر خودش دنبال برقراری بوده، برای عدّه‌ی زیادی جوان تبلیغ کرده که به جبهه‌ها بروند و جانشان را بدهند؛ آنوقت برای سرنگونی کار کند؟! اینقدر اینها عقلشان کم شده و از فکر خودشان پایین آمده‌اند که این گونه سخن می‌گویند خوب این دروغها و تهمتها رواج پیدا کند برای خودشان بد است. این کار منافقان است. خوب منافقین قبل از انقلاب چه کار می‌کردند؟ وقتی کسی را می‌خواستند از بین ببرند شخصیت او را می‌کوبیدند باتهمت زدن و دروغ گفتن و ترور شخصیت. از جمله بهانه‌های آن‌ها این بود صحبتهای شما قبلاً در بین دشمنان اسلام و فلان و بهمان رادیو گفته شده، عجیب است! حرف حق را هر کسی بزند کار خوبی کرده است. حال به صرف اینکه فلانی و فلانی که احیاناً دشمنان اسلام هستند و یا احیاناً برای براندازی هستند، اینها این حرف را می‌زنند و تشویق می‌کنند، یعنی آن گوینده هم همینطور است؟ آیا این حرف منطقی است؟ پس علی ع هم که این همه، دوست و دشمن از او تعریف می‌کنند «الفضل ما شهدت به الاعداء» حتی معاویه هم از حضرت تعریف می‌کرد، پس…. این حرف هیچ درست نیست.
آیا کسی که حرفی می‌زند و انتقاد صحیحی می‌کند باید اینطور در جامعه خرد شود؟ آیا واقعاً این رویه‌ی اسلام است، همه باید سرکوب شوند و هیچ صدائی از کسی شنیده نشود؟ یک آقایی پیش یکی از مراجع رفته بود تا ظلمهایی را که به طلبه‌های ما شده گزارش دهد، این بنده خدا وحشت کرده بود که حالا من جزء این چیزها نیستم؟! خوب چرا این وحشت کرده است زیرا خیلی اذیت کرده‌اند و از بس تهمت زده‌اند و سنگ‌باران کرده‌اند دفتر مراجع را که اینها یک جمله و دو جمله حرف حق زده‌اند. اینطور مسجد را سنگباران می‌کنند و تهمتهای ناجور می‌زنند.
البته شکر خدا اینها برای کسانی که تکلیفی گردنشان است چیز مهمی نیست؛ ولی بین خودمان و خدای تعالی، نه بنده، نه شما و نه امثال شما، هیچ کدام در صدد براندازی نظام جمهوری اسلامی نیستیم، زیرا ما و شما خودمان زحمت کشیدیم.
شما فرمودید از یاران شهید رجایی، هستید رحمت خدا به شهید رجائی و شهید باهنر، اللَّه اکبر از این همه پاکی و صفا! این بزرگوارانی که فقط صدق و اخلاص از درونشان ظاهر بود. حال شما که همکاران این دو بزرگوار بوده‌اید می‌خواهید براندازی نظام بکنید و نظام اسلامی را به سوی چیزی غیر اسلامی بکشید؟!
شما عزیزان می‌گویید این قرآن و سنت است، این هم قانون اساسی، به آن عمل کنید، مثل اول انقلاب، که بهترین الگوها قرآن و سنّت و قانون اساسی بود وقتی عمل نشده طبیعتاً می‌گویند انقلاب شکست خورده است.
پس، نارضایتی مراجع به خاطرعمل نکردن به این قرآن وسنت است .که قرآن هم درسوره‌ی صف می‌فرمایدکه: «آیاچیزی رامی گویید که عمل نمی‌کنید!» که در سوره بقره هم است. مطلب دیگری هم که در ضمن گفتارهای شما هم بود آیه قرآن: «فبشّر عبادی الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنة» خوب یک طرفه حرف زدن که فایده ندارد. بالاخره اشخاصی هم که حرفهایی دارند باید حرف بزنند. کجا حرف بزنند؟ امثال شما محترمین حاضر خیلی هستند در این مملکت که می‌خواهند حرف بزنند، انتقادهایی دارند؛ خوب اگر واقعاً بنا به حرف زدن باشد؛ باید بگذارند که اینها هم حرف بزنند. ولی چطور حرف بزنند؟ یعنی اگر حرف بزنند فوری آنها را نمی‌گیرند و در زندان بکنند؟ اگر آزادی باشد، باید حرفهایشان را بزنند و با احترام (با آنها برخورد شود).
مرحوم آیت‌اللَّه نجابت که از اساتید ما هستند و مجتهد، فقیه، عارف باللَّه و از شاگردان آیت‌اللَّه قاضی و انصاری هستند، بارها درباره آقای میرحسین موسوی که خدا طول عمرش دهد؛ می‌گفتند که این آقای موسوی مظلوم است بدون اینکه کسی از ایشان بپرسد. و در آن زمان این همه به او بدگویی می‌کردند. دیگر خودتان یادتان است و واقعاً می‌شود گفت رجایی دوم بود در آن زمان و الان هم است. مع ذلک با اعتقادی که به فقاهت و مهذب بودن امام داشت، در راه امام فداکاری می‌کرد.
شخصی از قول ایشان نقل می‌کرد این همه تهمت‌هایی که در آن زمان به من می‌زدند و ناراحتی‌هایی که عدّه‌ای برایم فراهم می‌کردند همین که پیش امام می‌رفتم لبخندی به من می‌زدند، تمام ناراحتی‌ها رفع می‌شد. و الان هم این موسوی همان است، عوض نشده، کارنامه‌اش پیداست.
بنده خدا نه پولی جمع کرده، نه دنبال ریاست است و نه می‌خواهد که عقده گشایی کند و نه حقارتی او را به جبّاریت واداشته است.
خوب، دائم می‌گوید که هر کسی سر کار است به این قانون عمل کند. می‌گوید تهمت نزنید و دروغ نگویید. اگر ما اینطور و آنطور هستیم، خوب بگذارید حرفمان را بزنیم ببنید آیا واقعاً چیزهایی که به ما می‌گویند درست است؟
اگر بنا هست که حرف حق گفته شود باید ایشان را در جایی بیاورند آزادانه بتواند صحبت کند البته بعد مصیبت برایش پیش نیاورند که بگویند تو این حرفها را زدی، پس ضد امنیت هستی و او را به زندان ببرند. همیشه گفته‌ایم که از خبرگان توقع زیادی است، مردم آنها را انتخاب کرده‌اند تا حرف دلشان را بزنند یعنی ناظر بر اعمال رهبری و حاکمیّت باشند.
مجتهد عادل معنایش این است. نه اینکه وقتی رهبر را انتخاب کرد این مجتهد خودش باید تبعیت کند و تسلیم بدون قید و شرط باشد. این درست نیست و تسلیم محض فقط برای امام معصوم است. عضو خبرگان باید انتقاد کند، انحرافات را به گوش رهبر برساند. اگر خبرگان تصمیمی در آینده بخواهند داشته باشند، باید مراجع حتماً خبر داشته باشند و رضایت بدهند. خوب مراجع هم حرفهایی دارند، این طور نیست که استغفراللَّه مراجع دین دار نباشند. اما چه کنند وقتی می‌بینند مرجع بزرگواری مثل آیت‌اللَّه العظمی صانعی را تهمت می‌زنند، دفترشان سنگ باران می‌شود (و عکس) او را کنار اوباما می‌اندازند یا با بنی صدر و… خوب کدامیک (از مراجع) دیگر جرأت می‌کنند که حرف بزنند؟
مرجع باید بتواند حرفش را بزند. او که نمی‌خواهد بدی به کسی بگوید؛ نمی‌خواهد که دنبال براندازی باشد؛ یا بخواهد خودش را جلو بیاندازد. احتیاجی ندارند که خودشان را جلو بیاندازند، مردم با جان و قلبشان متوجه آنها هستند. اینها می‌خواهند حرفشان زده شود؛ نه اینکه دور برشان محاصره شود. تکرار می‌کنم که صحبتها و شعار امثال ما؛ و هر کسی که در این مملکت دلسوز است و از آموزش و پرورش و دانشگاهیان و علماء، طلّاب بین خودمان و خدای تعالی ما در صدد براندازی جمهوری اسلامی نیستیم، بلکه می‌خواهیم به آن چه که خدای تعالی راضی است عمل شود. و ما و شما هیچکدام کاری به آمریکا و اروپا و… نداریم، حتّی می‌گوییم شما هم کاری نداشته باشید. شما هم مستقل باشید شما هم تکیه به ملّتتان داشته باشید حرف ما این است، این همه تهمت به ما می‌زنید، خدا هدایتتان کند!
امیدواریم که به حق محمّد و آل محمّد خدا به شما عزیزان حاضر کمک کند، و حرف‌های شما که همه خیر است به واقع خودش برساند. و از شما می‌خواهیم که هر جا می‌روید، و در هر مجلسی که صحبت می‌کنید از صفات خدای تعالی بگویید. از رحمت خدا از قدرت خدا، از کرم خدا و… از این صفات حُسنای پروردگار که مردم را امیدوار به رحمت خدای تعالی کنید. این برای شما فرهنگیان لازم است و تأثیر هم دارد. انشاء الله که موفق باشید به برکت صلوات بر محمّد و آل طاهرینش.

تقی رحمانی مشاور کروبی بازداشت شد؛ سرکوب ها برای ۲۵ بهمن آغاز شده است

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی- تقی رحمانی، روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی عضو شورای فعالان ملی مذهبی به گزارش بولتن نیوز دستگیر شد. این روزنامه ی وابسته به دولت علت دستگیری وی را نقش اساسی وی در فراخوان تجمعات اخیر دانسته است. به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، رحمانی حدود یک‌سوم از عمر خود را در زندان به‌سر برده‌است. در سال ۱۳۶۰ به جرم نویسندگی در نشریهٔ زیرزمینی پیشتاز متعلق به گروه پیشتازان، گروهی متأثر از اندیشه‌های علی شریعتی، به سه سال حبس محکوم شد. در سال ۱۳۶۵ بخاطر نوشته‌هایش در روزنامه زیرزمینی موحد متعلق به گروه موحدون در زمینه نوگرایی دینی دستگیر و این بار برای ۱۱ سال به زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۶ با ماهنامه ایران فردا و هفته‌نامه امید زنجان همکاری می‌کرد. او در ۲۰ اسفند ۱۳۷۹ در یک حمله شبانه به منزل محمد بسته‌نگار به همراه تعداد دیگری از اعضای جریان ملی مذهبی دستگیر شد و در ۲۷ فروردین ۱۳۸۱ با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. رحمانی همراه با دو همکارش هدی صابر و رضا علیجانی در ۲۵ خرداد ۱۳۸۲ از سوی سعید مرتضوی، بازداشت و ۲۲ ماه در بند به سر برد. تقی رحمانی بار دیگر بلافاصله پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۱۳۸۸ به همراه هدی صابر و رضا علیجانی برای چند روز دستگیر شد. وی در این انتخابات از مهدی کروبی حمایت کرده بود. لازم به ذکر است رحمانی همسر نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و مشاور کروبی می باشد.

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

بیانیه میر حسین موسوی و مهدی کروبی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی


بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت



جرس: میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با صدور بیانیه مشترکی، ضمن توصیف انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ به عنوان «جلوه درخشان تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان»، به بررسی گفتمان حاکم بر ساختار قبل از انقلاب و مقایسه آن با گفتمان نو انقلاب اسلامی پرداخته و سپس این مقایسه را به گفتمان جنبش سبز پیوند داده اند.
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه ی خود ویژگی های گفتمان رژیم پهلوی را «بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان، در بند کردن آزادی خوهان، اعمال سانسور بر مطبوعات، مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان» ذکر کرده اند.

موسوی و کروبی در این بیانیه از گفتمان نوینی سخن به میان آورده اند که از فردای کودتای ۲۸ مرداد متولد شد و بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود. مناسباتی که به گفته ی این دو همراه جنبش سبز دوباره بازتولید شده است، اما این بار به نام دین رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.

آنها انتخابات ۸۸ را جلوه ای از احساس مسئولیت همگانی و ظهور گفتمان تازه ای در مقابل این خطرات دانسته و گفته اند که هیچ چیز نمی تواند مانع رشد این گفتمان شود، گفتمانی که فساد را تحمل نمی کند، خودی را ناخودی نمی کند، خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. عزت کارگر و کار آفرین را می خواهد نه ذلت آنها را، اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد.

موسوی و کروبی همچنین در تشریح تحولات دوسال گذشته، از آن دسته از افراد ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی یاد کرده اند که نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند و اطمینان داده اند که «در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.»
به گزارش کلمه متن کامل این بیانیه مشترک به شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
* و العصر * ان الانسان لفی خسر * الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران هستیم، انقلابی که جلوه درخشان تعیین سرنوشت مردم ما به دست خودشان بود و برای یکایک ما ایرانیان، شناخت و بازشناخت این حادثه بزرگ و مهم تاریخی، اهمیت بسیار دارد. شاید از آن رو که شناخت هویت تاریخی هر ملت، در تعیین راه آیندة آن مؤثر است، شاید از آن رو که این روزها از خود می پرسند که راه طی شده تا چه اندازه صحیح بوده، و شاید هم از آن رو که بیش از هر زمان دیگر، شاهد تلاش برای تحریف این تاریخ هستیم.
آنچه در آن روزها شاهد بودیم، نه یک جابجایی قدرت سیاسی صرف، که ورود یک گفتمان نو و خروج یک گفتمان کهنه بود: گفتمان کهنه ای که می انگاشت که با بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، با کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان این مرز و بوم، با در بند کردن فوج فوج آزادیخوهان، با اعمال سانسور بر مطبوعات، با سرازیر کردن درآمد نفتی سرشار به جیب منفعت جویان شریک در قدرت، با تا دندان مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، با به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، با توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، با هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان، با نماد فره ایزدی انگاشتن قدرت فاقد اقتدار ناشی از رضایت مردم، ماندنی است.
اما گفتمان نوین پس از کودتای شوم ۲۸ مرداد از همان فردای سال ۴۱ متولد شد ،. بازنگری به کارنامه گذشته و به دنبال آن، جستجو برای یافتن راه رهایی از استبدادی که با پشتوانه استعمار بر کشور یکه تازی می کرد، آغاز شد. در کنار آنانی که از هر گونه تغییر مأیوس و نا امید بودند، در کنار آنانی که مصلحت اندیشی را به گونه ای تفسیر کردند که عافیت طلبی شخصی آنان را توجیه کند، در کنار آنانی که رعب پوشالی حکومت کودتا هر گونه حرکت را از آنان سلب کرده بود، چه بسیار کسانی هم بودند که دست از تلاش برنداشتند، چرا که باور داشتند زندگی کردن، صرفا به معنای زنده ماندن نیست. می دانستند که ملت های دیگر برای رسیدن به آزادی، عدالت ، استقلال و پبشرفت، راهی بس دراز پیموده اند و تلاش برای دستیابی به جامعه ای که از چنین نعمت هایی برخوردار باشد، خود، عین زندگی است. چنین بود که هنگامی که خواسته های خود را در گفتار رهبری استوار چون امام خمینی (ره) یافتند که در این راه مصمم گام نهاده بود، با او همراه شدند و بساط ظلم و جور را برچیدند. با تجربه ای که از گذشته به دست آمده بود، از همان فردای پیروزی، دغدغه حراست و مراقبت از این دستاورد بزرگ در دل زن و مرد و پیر و جوان به جنبش درآمد تا مبادا کودتایی دیگر، تجاوز نظامی، و مهم تر از همه، انحراف از آرمان های انقلاب اسلامی، این نهال تازه رسته را در هم شکند.
درس هایی که از آن واقعه و سالیان پس از آن فراگرفته شد، موجب شد که مردم ما بارها عزم خود را برای جلوگیری از انحراف از راهی که می توانست آنها را به سرمنزل مقصود برساند به نمایش بگذارند. مشارکت گسترده در دفاع از میهن در مقابل دشمن متجاوز، تلاش های ستایش برانگیز در رونق اقتصاد ملی، کوشش برای انجام اصلاحات گسترده در عرصه های گوناگون و حضور آگاهانه در عرصة انتخابات، تبلور این احساس مسئولیت ملی است که مردم ما را اینگونه در صف مقدم تحولات فکری و اجتماعی چند دهة اخیر منطقه قرار داده است.
گفتمان نو باید با دیده بانی مستمر، خود را با نیازهای نو سازگار می کرد و نوشوندگی خود را پاس می داشت که بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود.یادمان هست که بزرگترین دغدغه خبرگان قانون اساسی جستن راه هایی بود که جلوی ظهور استبداد و خود رایی و دیکتاتوری را به هر شکل و شمایل بگیرد و قانون اساسی در شرایطی نوشته شد که بیرون از مجلس خبرگان، مردم در خیابانها شعار میدادند «برابری، برادری، حکومت عدل علی».
درکتاب« پیکار صفین، نصرابن مزاحم» که شاید قدیمی‌ترین کتاب روایی– تاریخی در مورد جنگ صفین باشد، آمده است که بعد از استقرارحضرت امیر (ع) در کوفه، ایشان مسافرتی به مناطق فارس نشین و ایرانی در نزدیکی کوفه می کنند و در یک آبادی از مردم در مورد شاهان ایرانی سوال می کنند. بزرگ روستا می‌گوید:« در سنت شاهان ایرانی چیزهایی بود به نفع رعیت و چیزهایی بود به نفع پادشاه، تا این که خسروپرویز آمد و هرچه به نفع رعیت بود منسوخ کرد و هرچه به نفع پادشاه بود نگاه داشت و این موجب اضمحلال پادشاهی آنان شد.»
این روایت، دقیقا فضای روحی و سیاسی کشور در دهه اول انقلاب فارغ از ضعف ها و خودسری هایی که دامنگیر هر انقلابی در آغاز آن می شد را تشکیل می داد: مردمی که انقلاب کردند قصدشان این بود که آن مناسبات رابا الگو گرفتن از حکومت عدل علی از بین ببرند.
آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟ در شرایطی هستیم که هر چیزی از حقوق مردم در قانون اساسی و آرمان‌های انقلاب بود زیرپا گذاشته شده، فصل سوم قانون اساسی، یعنی حقوق ملت، در پرانتز قرار گرفته و آنچه به نفع حاکمان بوده است به صورت اغراق‌آمیز و چند برابر به اجرا درآمده و تبعیت بی چون و چرا از قدرت، رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته و عدم سوال از قدرت فضیلت شده وهر صدای منتقد و متعارض با شبیه سازی های مضحک، به خارجی بودن و همدستی با بیگانه و صهیونیسم و نفاق متهم گردیده است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.
آری انتخابات سال ۸۸ جلوه ای از این احساس مسئولیت همگانی در مقابل خطرات بود. مردمی که احساس خطر می کردند، مردمی که از مدیریت ناتوان دستگاه اداره کشور ناامید شده بودند، مردمی که از دروغ به تنگ آمده بودند، مردمی که احساس می کردند برای پیشرفت کشور به دگرگونی های فراگیرتر و بنیادی تر نیازمندند، به میدان آمدند و چه بسیار کسانی که سال ها بود در انتخابات شرکت نمی کردند و این بار قفل سکوت خود را شکستند و چه بسیار کسانی که پا را از رقابت های سیاسی رایج فراتر نهادند و برای ایجاد تحولی بزرگ همنوا گشتند.
دریغا که آنچه بر سر نتایج انتخابات آمد و آنچه در پی شبه کودتای اقتدارگرایان رخ داد، حق اساسی تعیین سرنوشت ملت به دست خویش را خدشه دار کرد. اما دستگیری معترضان، ضرب و شتم آنان در خیابان ها، کشته شدن عده زیادی از جوانان و زنان و مردان در خیابان ها و بازداشتگاه ها، فجایع کوی دانشگاه و کهریزک،حمله به بیوت و دفاتر مراجع تقلید، به راه انداختن تجمعات اتوبوسی و نمایشی، هجمه تبلیغاتی یک سویه مملو از دروغ و افترا، سرکوب کارگران و معلمان و جنبش زنان و دانشجویان و استادان، راه اندازی کارناوال های شرم آور و مانورهای امنیتی با هدف ایجاد رعب، تلاش مستمر برای انحراف افکار عمومی به سمت مسائل فرعی و انحرافی، برخورد غیراخلاقی با خانواده های شهدا و زندانیان، واعلام مرگ جنبش سبز در مناسبت های متوالی، هیچ یک نتوانسته است اقتدارگرایان را از چالش بزرگ حاصل از بی اعتمادی مردم به دولت نجات دهد، همچنان که نتوانسته خواسته های برحق مردم برای برخورداری از حقوق شهروندی مصرح در قانون اساسی را به دست فراموشی بسپارد.
در طول این ماه ها، تحولات مهمی رخ داده است که توجه هر ناظر آگاهی را جلب می کند. بسیاری از کسانی که در ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی شاغل بودند نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند . برخی از روی تقیه ویا اطلاعات ناکافی و برخی از افراد ساده که بر اثر تبلیغات دولتی گمان می کردند که معترضان، ایمان دینی شان را نشانه رفته اند به تدریج متوجه شدند که چنین نیست. بسیاری از کسانی که فکر می کردند جنبش اعتزاضی مردم از توطئه های قدرت های سلطه جوی بیگانه یا خشونت ورزانی که در بحبوحه جنگ به دامان دشمن پناه آورده و به خدمتش کمر بسته بودند سرچشمه می گیرد، فهمیدند که این ترفندی برای بدنام ساختن منتقدان و موجه ساختن اعمال غیرانسانی اقتدارگرایان بیش نیست.
وما دور نمی بینیم آنانی که بصورت واقعاً اصولی دغدغة منافع ملی و ارزشهای اسلامی را دارند در کنار همه ملت (یا به تعبیر مستبدین «خس و خاشاک») قرار گیرند و صف خود را از زیاده خواهان ودست اندازان به حقوق و بیت المال ملت جدا سازند. ما بویژه اعتقاد داریم که در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.
در طول سال های اخیر و بویژه دو سال گذشته، گفتمانی نو متولد شده و هیچ چیز نمی تواند مانع رشد آن شود. گفتمانی که فساد را تحمل نمیکند و با وعدۀ آوردن نفت بر سر سفره مردم، یکشبه قیمت نان وسوخت و برق و گاز را چند برابر نمی سازد. گفتمانی که به حفظ نیروی کار کشور ایمان دارد و منابع و تولیدملی را با تحویل بازار ملی به واردات خارجی ویران نمی سازد .گفتمانی که عزت کارگر و کار آفرین را میخواهد نه ذلت آنها را. گفتمانی که اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد. (به راستی شمایانی که هر روز و ساعت سنگ اسلام و معنویت را بر سینه میزنید، چند زن را میتوانید نشان دهید که در صدر اسلام اعدام شده باشند؟!) گفتمانی که از رأی مردم نمی ترسد واز رجوع به قانون اساسی نمی هراسد. گفتمانی که نه در شعار وهیئت ماکیاولیستی بلکه در عمل بدنبال وحدت اسلامی ونزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگر است و میلیونها شهروند ایرانی را تحت عنوان سنی و درویش و اهل حق و نام های دیگر ازخودنمی راند.
آری امروز گفتمانی تازه متولد شده است. گفتمانی که شهدای آن، پیشقراولان و دربندشدگانش پرچم داران آن هستند. گفتمانی که خشونت را طرد می کند و راه تغییر را از طرق مسالمت آمیز جستجو می کند. گفتمانی که پاسخ دروغ و نهمت و ناسزا را با راستی و حقیقت و ادب می دهد. گفتمانی که چشم امیدی به بازی های پنهانی قدرت های جهانی ندارد و راه حل شفاف ملی را تنها راه تحول به سوی اصلاح امور می داند. گفتمانی که خودی را ناخودی نمی کند بلکه سعی در خودی کردن ناخودی ها دارد. گفتمانی که چندصدایی را به رسمیت می شناسد و اتحاد ملی را نه در سکوت گورستانی که در تمسک به عقلانیت جمعی می جوید. گفتمانی که مردم را نسبت به آنچه در کشور می گذرد نامحرم نمی شناسد و گسترش آگاهی ها به میان همة اقشار و گوشه کنار این مرز بوم را وجه همت خویش قرار داده است. گفتمانی که با گسترش و تقویت شبکه های اجتماعی، افراد را گرد هم می آورد و فضای مدنی را توسعه می دهد. گفتمانی که سرمشق بسیاری از حرکت های آزادیخواهانة دیگر شده است. گفتمانی که خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. گفتمانی که عدالت را نه در اقتصاد صدقه ای، بلکه در ایجاد فرصت های برابر و توانمندسازی محرومان می داند. گفتمانی که بجای انتشار کینه و انتقامجویی در میان فقیر و غنی، روستایی و شهری، اقوام، ادیان و مذاهب، به نهادینه کردن مدارا و مفاهمه و گذشت می پردازد. گفتمانی که درصدد پایان دادن به اوباش سالاری و حاکمیت نهادینة شایسته سالاری است تا در پرتو آن، شکوفایی و رشد استعدادها در میان ایرانیان، زمینه ساز ارتقای این سرزمین به جایگاهی که شایستة آن است، شود.
گفتمانی که بدنبال یافتن منجیان قهرمان نیست بلکه می خواهد هر ایرانی در نجات کشورش سهیم باشد. گفتمانی که به تعداد معتقدانش رهبر دارد. گفتمانی که می داند حفظ نظام یعنی حفظ ارزش هایی که نظام برای آن بوجود آمده، نه حفظ اشخاص در مناصب قدرت. گفتمانی که چرخش قدرت و پاسخگویی به مردم و برابری همه در قبال قانون را ضامن سلامت و زمینه ساز پیشرفت می شمرد. گفتمانی که اسلامیت و جمهوریت نظام و حاکمیت مردم سالاری بر همه شئونات کشور را تنها راه سعادت نردم می داند.
گفتمانی که در آن، تصمیمات و مصلحت بینی های شخصی جای خود را به عقلانیت جمعی می دهد. گفتمانی که با ایمان به خدایی که تعالی انسان را می خواهد، حق خواهی، و با استعانت از کردار نیکو، صبر و استقامت، راه امید را می پیماید و به پایندگی حق و زوال باطل یقین دارد.
امروز حاکمیت در ورای ایجاد این نگرانی که اگر او نباشد دین از بین می‌رود سنگر گرفته است و مرتبا با این اعلام خطر سعی می‌کند اقشار مذهبی را در پشت سر خود بسیج و منسجم کند، حال آن که در واقعیت، آن چیزی که بیشترین لطمه را به فضای دینی جامعه زده است رفتارهای ستمکارانه و ضددینی خود حاکمیت است. پایه‌های همه ادیان الهی در فطرت انسان ها قرار دارد و اگر اسلام پس از چهارده قرن باقی مانده است علتش مستحکم بودن پایه‌های فطری آن است، تا جایی که حتی ورود مغول واقدامات پهلوی اول نتوانست آن را از بین ببرد.
و این دین از ما خواسته است که به افراد ستمکار متمایل نشویم که در این صورت از کمک خداوند محروم خواهیم شد: «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله اولیاء ثم لا تنصرون»، و به کسانی که ستم کرده‌اند میل نکنید که آتش شما را لمس خواهد کرد، و شما را سرپرستی جز خداوند نیست، سپس دیگر به شما یاری نخواهد شد.
در آستانه سی و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دو همراه کوچک به شما حاملان بی شمار گفتمان جدید درود م یفرستیم و از خداوند متعال میخواهیم همه ما را از یاران مظلومان ودشمنان ظالمان قرار دهد.
وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم
مهدی کروبی میر حسین موسوی

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

سید محمد خاتمی: گرسنگی را می‌توان تحمل کرد، اما استبداد را نه


اظهارات رئیس‌جمهور سابق در دیدار با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات

سه شنبه, ۱9 بهمن, ۱۳۸۹

چکیده :انسان گرسنگی را می تواند تحمل کند ولی تحقیر شدگی تا مغز استخوان او را می سوزاند. استبداد انسان را تحقیر می کند. / جریان افراطی و خشونت گرا، از اسلام جز ظواهر را نمی شناسد و هیچ روشی جز خشونت نمی بیند و هیچ ساز و کاری برای مدیریت جامعه به جز استبداد نمی شناسد، و می گوید استبداد من که از ارزش های اسلامی دفاع می کنم خوب...

سید محمد خاتمی در دیداری که در آستانه سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران با اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات داشت، با مرور ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران که برخاسته‌از خواست‌های اصلاح‌طلبانه مردم ایران بود، بر این نکته که “ما پایبند به انقلاب بوده و هستیم” تاکید کرد و گفت: “معتقدیم ملت ما بسیار برای انقلاب هزینه داده است و باید از آن پاسداری شود”.

به گزارش وب‌سایت رسمی سید محمد خاتمی، وی از “جمهوری اسلامی” به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب نام برد و خاطرنشان کرد: پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجهه ای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابی گری کند.

رییس دولت اصلاحات با دعوت از اصلاح‌طلبان در جهت تبیین و بسط صحیح اندیشه اصلاح‌طلبی در شرایط موجود ، تصریح کرد: یکی از رسالت های اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است برای اینکه بیگانگان با روح انقلاب با هر عنوان و تبلیغاتی نیایند محور همه کارها شوند و جامعه بشری را بدبین یا مردم را دلسرد کنند.

سید محمد خاتمی همچنین با بیان این‌که امروز به ناحق “گروه های قانونی و دلسوز “منحل می شوند و راه فعالیت به روی دیگران هم بسته می شود، به طرح این پرسش که چرا باید احزاب و تشکل ها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را برگزار کنند؟! پرداخت و پیشنهاد داد به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند.

رییس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدن ها همچنین با اشاره آنچه در تونس گذشت و اعتراض‌های مردمی علیه مبارک در مصر؛ به مرور سیر روشنفکری دینی در مصر طی ادوار مختلف تاریخی پرداخت و گفت: امروز خواست مردم مصر مشخص است و آن این است که دیکتاتور برود؛ آزادی احزاب و گروه ها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند و خیرخواهانه به نمایندگی از ملت برای عدالت؛ برای حیثیت و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.

وی با آرزوی توفیق برای مردم مصر افزود: امیدوارم خداوند به آنها توفیق دهد و موفق باشند؛هزینه داده اند و هزینه می دهند ولی مطمئنا این مسیر غیر قابل برگشت است.

متن کامل سخنان حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در این دیدار به شرح ذیل است :

از دیدار با شما خوشحالم؛ از اینکه این دیدار همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی صورت می گیرد خوشحالی مضاعف دارم.

انقلاب اسلامی برای همه ما مهم است.مخصوصا باید تاکید کنیم که برای ما و به نظر همه کسانیکه مدعی اند مسیر اصلاحات درست را طی می کنند انقلاب یک مبدا تحول برای نظام و جامعه و همه مردم ما بوده است و در واقع آن را اوجی از اصلاحات دیرپایی می دانیم که ملت ایران از قدیم الایام تاکنون می خواسته است.

حرکت پیامبران را هم اصلاحی می دانیم

به طور کلی حرکت پیامبران را هم اصلاحی می دانیم.همچنانکه قیام حضرت سید الشهداء یک جریان اصلاحی بود؛در قبل از مشروطیت هم حرکتی که در ایران شروع شده بود حرکت اصلاحی بود.مشروطیت نتیجه اصلاحات بزرگ بود.

و نیز در طول صد سال بعد از مشروطیت همواره جریان اصلاحات حقیقی و اساسی؛اصلاحاتی بر اساس ارزشهای الهی برای اعتلاء و رشد دادن انسان و به اصطلاح تامین حق و حرمت انسان اصلاحات اساسی بوده و هست.

انقلاب اسلامی هم همین بود و هست و ما پایبند به انقلاب بوده ایم و هستیم و معتقدیم ملت ما بسیار برای آن هزینه داده است و باید از آن پاسداری شود.

انقلاب واقعه بزرگی در جهان بود

انقلاب واقعه بزرگی در نه ایران بلکه در منطقه و به یک معنا در جهان بود.ملتی با دست های تهی به پا خواست با یک رهبری ممتاز الهی. منتهی رهبری که به حقوق و حق و حرمت انسان اعتقاد داشت و این را بارها بیان کردپس انقلاب ما برای رهایی انسان؛برای برداشتن قید ها و زنجیرها و برای از بین رفتن استبداد و وابستگی به بیگانه و عوامل عقب ماندگی کشور و ملت و برای اینکه هم جامعه ما پیشرفته باشد هم در دنیا جایگاه والایی داشته باشد و انسانها احساس هویت و حق و حرمت کنند و برای اینکه به جای اینکه تصمیم هایی از بیرون تعیین کننده راه و روش و مدیریت کشور باشد این تصمیم ها از درون ملت برخیزد و حاکمیت از سوی ملت آمده باشد و در مقابل ملت مسئول باشد مطالبی است که امام هم بارها گفته اند و ملت ما هم از صمیم انقلاب به آنها باور داشت و برای گذر از آن وضع ناگوار و رسیدن به وضعیت مطلوب قیام کرد.

امام اینها را از موضع اسلام بیان کردند ومردم دیدند؛ اسلامی که امام می گوید اسلامی است که می تواند همه خواست ها ی مادی و معنوی آنها را برآورده سازد بدون آنکه جا را برای دیگران تنگ کند.

انقلاب آنچنان که ملت می خواست و آن گونه که عرضه و معرفی شد این بود که می شود به خدا ایمان داشت در عین حال حرمت بندگان خدارا نگه داشت.می شود بنده خدا بود و در همان حال از آزادی انسان دفاع کرد؛می شود خواستار عدالت و اخلاق در جامعه بود و در عین حال با پیشرفت همه جانبه توام با عدالت کشور موافق بود.

می توان ارزش های الهی را پاسداشت در عین حال میزان را رای ملت و رای مردم دانست.می شود جمهوری اسلامی داشت و در متن جمهوری اسلامی حتی غیر مسلمان نه تنها جناح ها و سلیقه های مختلف بلکه هر کسی با هر آئین و مرامی وقتی زیستن در این نظام را پذیرفته است و در چارچوب میثاق وحدت ملی کشور یعنی قانون اساسی حرکت می کند شهروند جمهوری اسلامی است و دارای حق و حرمت و حقوقی است که یک شهروند دارد.

این اسلامی است که در انقلاب ما مطرح شد به خصوص هنگامی که داشت نظام جایگزین عرضه می شد.

مردم هم به همین رای دادند و دستاورد بزرگ انقلاب ما جمهوری اسلامی است و پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجهه ای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابی گری کند باید دید این جمهوری اسلامی که حاصل انقلاب ما بود چه بود و چه می خواست.

اصلاحات واقعی با پایبندی به این مبانی و اصول و معیارها است واگر انحراف و اشتباهی بود باید با همین معیارها اصلاح بشود.اگر جایی دیده شد ظلمی می شود؛کارآمدی نیست؛با کارشناسی درست مدیریت پیش نمی رود؛اگر درجایی دیده شد افراد به خاطربیان عقیده و فکرشان هزینه باید بپردازند؛اگر در جایی دیده شد انتخاباتی که اینقدر مهم و قلب دموکراسی و مردم سالاری است اشکالاتی در آن است اینها بیان بشود و راهکار هم داده شود نه فقط انتقاد شود اصلاحات یعنی این.

آن چیزی که ما می گوییم اصلاحات؛خدا و پیغمبر و همه اینها هم قبول و نظامی را می خواهیم که ارزش های الهی در آن حاکم باشد احکام الهی در آن اجرا شود البته باز هم اینجا تاکید می کنم؛ امام هم فرمودند احکام باید با توجه به زمان و مکان که دو عنصرتعیین کننده در اجتهاد اسلامی هستند باشد و به گونه ای که بتواند مشکلات انسان امروز را حل کند ؛ همچنان که امام مواضع بسیار شجاعانه ای در مورد زنان؛فرهنگ و هنر و مسائل اقتصادی گرفتند و گره گشایی کردند و رفتند اینها ارزش هایی است که ما به آنها اعتقاد داشتیم و اعتقاد داریم در عین حال به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی ما که آزاد شدن مردم بود چه از قید سلطه خارجی چه از قید استبداد درونی و دستیابی حاکمیت بر سرنوشت که در قانون اساسی ما به عنوان حق الهی شناخته شده است.اگر دنیا امروز حاکمیت بر سرنوشت را به عنوان حق انسان یک دستاورد بزرگ دنیای مدرن می داند که به جای اینکه افراد خاص، سران قبیله و طبقه ویژه ای حاکمیتشان را بر جامعه تحمیل کنند مردم باید تعیین سرنوشت کنند و این را حق طبیعی می داند ما بالاتر در قانون اساسی مان این را حق الهی دانسته ایم.

اینها دستاورد و جهت انقلاب ما بود و قرار بر این بود انقلاب وضعی را که تولید و زراعت و صنعت در رژیم شاه داشت؛وضع ارتش؛حاکمیت مستشاران خارجی در کشور و هم پیمانی آن رژیم با رژیم صیهونیستی و جاهای دیگر ،تنگنا هایی که برای افراد صورت می گرفت ودرها را به روی مردم بسته بودند ؛ در سایه انقلاب همه اینها تحول پیدا کند و الحق که خیلی تغییرات هم حاصل شد ؛امام آمد و با همیاری مردم انقلاب پیروز شد و امروز در سی و دومین سالروز آن قرار داریم.

جا دارد به شما و همه ملت ایران این دهه را تبریک بگوییم و باید این انقلاب را پاس بداریم. که انشالله در راه درست تداوم هم پیدا کند.

متاسفانه فضایی شده آنهایی که دلبستگی و وابستگی شان به انقلاب بیشتر است بیشتر مورد تهاجم هستند

شما عزیزانی که عنوان پاک اصلاحات را بر خود دارید با تکیه بر محکمات اصلاحات ؛باید حضور فعال داشته باشید.گفتم محکمات اصلاحات تا اشاره باشد به اینکه ممکن است کسانی ،چیزی درباره اصلاحات بگویند که با اصول و معیارها در تناقض باشد البته هر کس هر چه خواست بگوید آزاد است ما هم از ازادی بیان دفاع می کنیم ولی نظر خود را هم می گوئیم.تلاشی شد که اصول اصلاحات تدوین شود وشد و در اختیار همگان است شما باید اینها را به بحث بگذارید و با توجه به زمان و مکان ممکن است اصلاحات نیاز به اصلاح داشته باشد و اینها در سطح مردم تبلیغ شود به خصوص با این وضع ناگوار تبلیغات سوء یک طرفه وسیعی که علیه هر انسان خردمند خیر خواهی ولواینکه وابستگی به این انقلاب دارد؛وجود دارد. متاسفانه فضایی شده آنهایی که دلبستگی و وابستگی شان به انقلاب بیشتر است بیشتر مورد تهاجم هستند.

انتقاد کنید؛ اصلاح کنید و کار را پیش ببرید

ولی در این فضا اگر حکومت بد رفتار کند خود به خود این بد رفتار کردن تبلیغ به نفع کسانی که به حکومت اعتراض و انتقاد دارند خواهد بود منتهی ما که به اصل نظام و انقلاب پایبندیم وقتی محدود می شویم آن وقت دیگران حق را به جانب کسانی می دهند که اصل را قبول ندارند نه انتقاد نسبت به فلان روش حکومت دارند.

شما بروید اینها را بسط دهید؛صحبت و انتقاد کنید اصلاح کنید و کار را پیش ببرید.

ما باید این انقلاب و راه درست امام و راهی را که انقلاب معین کرد و از خواست ها و آرمان های ملت ایران را تبیین کنیم و از آنها دفاع و راهکارهایمان را برای آینده بگوییم حالا اینکه بگذارند یا نگذارند حرف دیگری است.همه ما رفتنی هستیم نباید انتظار داشته باشیم همیشه ما کاره ای باشیم.

بلاخره حرف ها و مواضع ما در تاریخ می ماند ؛قضاوت نسل های گوناگون را جدی بگیریم به خصوص نسل امروز که دفعتا در اثر انفجارجمعیت وضعیت ترکیب جمعیتی را عوض کرد نسلی الان روی کار است که ۷۰ درصد آنها انقلاب و جنگ را ندیده یا اگر جنگ بوده خیلی خردسال بوده اند باید از انقلاب دفاع کنیم تا دیگرانی که با اصل مخالفند نیایند همه چیز را زیر پا بگذارند.

یکی از رسالت های اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است

اتفاقا یکی از رسالت های اصلاحات دفاع از انقلاب و آرمان های انقلاب است برای اینکه بیگانگان با روح انقلاب با هر عنوان و تبلیغاتی نیایند محور همه کارها شوند و جامعه بشری را بدبین یا مردم را دلسرد کنند.

مساله دیگر که قابل ذکر است چیزی است که در شمال آفریقا و سطح وسیعی در مصر و با شدت و ضعف در همه کشورهایی که دچار عقب ماندگی تاریخی به خاطر حکومت های فاسد و وابسته اند بوده و در جهان اسلام به نحوی از انحاء در حال رخ دادن است این امر بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم.

در تونس که کشور کوچکی است و نسبتا هم از نظر اقتصادی بد نبودند ولی دیکتاتوری نفس گیری که هم با دین و هم با دنیای مردم مخالف بود حکومت خودکامه داشت؛ دیدیم چه رخ داد. شاید تا سه چهار روز قبل کسی احساس نمی کرد این رژیم در مقابل حضور مردم اینگونه فرو بپاشد از شروع این جنبش تا فرار دیکتاتور آنجا ۲۹ روز طول کشید.

در مصر هم همین طور بخصوص مصر جوان به صحنه امده در مقابل رژیم مسلطی که کاملا مورد پشتیبانی در دنیا بود.مصر ،کوچک نیست بلکه تمدن چند هزار ساله دارد. به هر حال ملت تمدن ساز ؛ملت بزرگی است همچنان که ما دارای سابقه تمدن بزرگ هستیم.

بعد از اسلام هم مصر مثل ایران از کانون های ایجاد و بسط و گسترش تمدن اسلامی بود.

” اگر ایران کفوی داشته باشد مصر است و اگر مصر همتائی داشته باشد ایران است “

تعبیری که من از یکی از مصری ها شنیدم که می گفت:ایران و مصر دو بالی هستند که تمدن اسلامی به کمک این دو بال برخاست و اوج گرفت.اگر ایران کفوی داشته باشد مصر است و اگر مصر همتائی داشته باشد ایران است.مصر این پایگاه و جایگاه را داشته است و ملت مصر ملتی ارجمند است که در دنیای اسلام تاثیر گذار بوده است.در ۱۵۰ سال گذشته هم واقعا یکی از کانون های مبارزه با استعمار و پیشتازی با حق و حرمت مردم و مبارزه با دخالت خارجی بوده است.

“سید جمال الدین اسد آبادی” وقتی از همه مایوس می شود به مصر می رود و آنجا فضای را ایجاد می کند و می بیند که با اصلاح و تغییر موافق است و برای طرح اسلام مترقی وپیشرو ونیز مبارزات ضد استبدادی و استعماری مصر را جایگاه مناسب می بیند.مصر این چنین کشوری است و تجربه های مختلفی را هم داشته است.در انجا حرکت ها و موج های اسلامی هم بوده است.

اگر ما چیزی به عنوان روشنفکری اسلامی داشته باشیم ؛ در مصر یکی از کانون های بسط روشنفکری اسلامی بوده.پیشتازی مصریان در دفاع از آرمان مردم فلسطین و نفی و محکوم کردن و حتی مقابله با جنایاتی که رژیم صیهونیستی با اشغال و جنایتش داشته است پیشتاز بوده است.

دو جریان افراطی و تفریطی از درون حرکت ها و جنبش های اسلامی و مبارزاتی بیرون آمد

دو جریان افراطی و تفریطی هم از درون حرکت ها و جنبش های اسلامی و مبارزاتی بیرون آمد ولی روح غالب مردم مصر و متفکران اسلامی از این دو جریان جدا بود.یکی جریان افراطی و خشونت گرا است که از اسلام جز ظواهر را نمی شناسد و این ظواهری که بخشی از آنها هم عادت زدگی های تاریخی است نه واقعا ظواهر صد در صد اسلامی که باید باشد ولی به نام اسلام تلقی شده جز این هیچ چیز را حقیقت نمی داند و هیچ روشی جز خشونت نمی بیند و هیچ ساز و کاری برای مدیریت جامعه به جز استبداد نمی شناسد.

صحبت او این نیست که حکومت های مستبد سر کارند و باید بروند بلکه می گوید استبداد من که از ارزش های اسلامی دفاع می کنم خوب است ان استبداد بد است که ما نمونه اش را در همسایگی خود برای سالها دیده ایم و این جریان تند تنها ابزار را “زور” می شناسد و به راه کارهای خود عنوان دینی می دهد و نابود کردن کسانی که با ذهنیت و سلیقه آنها موافقت ندارند را دنبال می کند.

این جریان افراطی از درون جنبش های اسلامی در آمده از آنطرف هم جمع تفریطی جریانی که تحت تاثیر تحولات غربی بوده و آنچه در غرب رخ داده است و به خیال خود خواسته است اسلام را پویا کند ولی در این پویا کردن بیشترین زیان را اسلام دیده است.

نمی خواهم بگویم آنها سوء نیت داشته اند ولی واقعا این حرکت تفریطی جریانی بود که تحت تاثیر تحولات غرب بود و می گفت متن و نص را باید تفسیر و تاویل کرد و آن را روز آمد نمود البته تاویل در صورتی قابل قبول است که به اصل متن ضربه نزند.

در جریانات روشنفکری تفریطی می بینیم که به نام تاویل اینقدر سایش در متن ایجاد شود که به پایین که می رسیم اصلا متن و وحی و کلامی که کلام خدا باشد محو می شود؛بهر حال این جریانات بوده است.

ولی غالب مردم و متفکران مصر اسلام را قبول دارند واقع بین هم هستند. هم به وحی و کلام الهی پایبنداند؛ هم دنیای امروز را درک می کنند و هم نیازهای مردم امروز را می فهمند البته در مصر غیر مسلمان هم کم نیستند که محترم اند در این چند دهه مصریان تجربه های سیاسی و اجتماعی زیادی را نیز از سر گذرانده اند.

بازگشت به خویشتن و نیز مقابله با استعمار و سلطه بیگانه و مقابله با ظلم؛ وجه مشترکی بین همه جنبش های اسلامی اجتماعی و فکری

وجه مشترکی بین همه جنبش های اسلامی اجتماعی و فکری وجود داشته است و آن بازگشت به خویشتن خویش حالا یا خویشتن ملی یا دینی خود و نیز مقابله با استعمار و سلطه بیگانه و مقابله با ظلم به همین دلیل است که مردم مصر با همه اختلافاتی که دارند به محمد عبده احترام می گذارند همچنان که به جمال عبدالناصر احترام می گذارند.جمال عبدالناصر به مصر آزادی نداد ولی هویت داد ؛ تحقیر شدگی ملت مصر را بازگرداند و در مقابل استعمار ایستاد.بیان گر درد های مظلومان و به خصوص فلسطینیان و دفاع از آرمان فلسطین شد.تلاش کرد عدالت در جامعه بیشتر شود.ولی در قاموس او نیز اینها آزادی که امروز خواست غالب و فرگیر ملت های جهان و کشور های اسلامی است خیلی جایگاهی نداشته است .ولی همین اندازه که کسی بوده در مقابل تحقیر ملت ایستاده است مورد احترام است چون هیچ ستم و ضربه ای بالاتر از تحقیر شدگی در تاریخ نیست.

انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد

انسان گرسنگی را می تواند تحمل کند ولی تحقیر شدگی تا مغز استخوان او را می سوزاند و استبداد انسان را تحقیر می کند انسان نمی تواند استبداد را بپذیرد. انسان آزادی توام با گرسنگی را بر سیری با استبداد ترجیح میدهد؛ این فطرت انسان است.

کسی که با تحقیر شدگی مقابله می کند مورد احترام قرار می گیرد. و حالا مردم مصر می بینند که مصر با آن سابقه در این سالیان دراز؛ نه دست آورد اقتصادی تاثیر گذار در زندگی مردم داشته است ،نه فضای باز سیاسی را تجربه کرده است نه از لحاظ بین المللی اعتبار لازم را دارد.

البته تحولات اقتصادی و علمی هم در مصر هم صورت گرفته اما اینکه مردم اثار این بهبودی را در زندگی عمومی خودشان احساس کنند نبوده و این مهم است که اگر ما تحول ایجاد کنیم و مردم احساس نکنند که آن تحول در زندگیشان اثر دارد آن تحول اقتصادی مانع از مشکلات بعدی که پیش خواهد آمد نخواهد بود.

از طرف دیگر آزادی هایشان سرکوب شده نه انتخابات درستی وجود دارد نه احزاب امکان نفس کشیدن دارند همین اخوان المسلمین هم که معتدل هم هست منحل می شود . حزب حاکم جا را برای همه تنگ می کند و به صورت فرمالیته انتخابات برگزار می شود؛فضا فضای خفقان آور و نفس گیر است و بالاتر از آن نه تنها از ارمان دفاع از مظلوم و فلسطین و مقابله با تجاوزات یک رژیمی که دارد نسبت به مردم مظلوم فلسطین جنایت می کند و منشاء فساد در منطقه است دفاع نمی شود بلکه حکومتشان دست در دست دشمن؛ و در مقابل ملت های منطقه و ملت مظلوم فلسطین ایستاده است این مردم نمی توانند تحمل کنند و یکباره می بینیم این اتفاق مبارک می افتد.

تکرار دیکتاتوری؛ نگرانی مصری ها

البته یک نگرانی هم در مصری ها وجود دارد که گذر از این مرحله مبادا به نام ناسیونالیسم؛آزادی؛سوسیالیسم و به هر نام دیگری دوباره شاهد دیکتاتوری دیگری باشند چون مصر اینها را تجربه کرده است یا خدای ناکرده به نام اسلام یک نوع افراط گرایی و خشونت گرایی سر کار بیاید و راه را بر همه ببندد.

خواست آنها مشخص است؛دیکتاتور برود آزادی احزاب و گروه ها باشد و مردم تعیین کننده سرنوشت خود باشند و خیرخواهانی به نمایندگی از ملت برای عدالت ؛برای حیثیت و امنیت زندگی مصریان تلاش کنند.

این چیزی است که الان در مصر است و امیدوارم خداوند به آنها توفیق دهد و موفق باشند؛هزینه داده اند و هزینه می دهند ولی مطمئنا این مسیر غیر قابل برگشت است.

امیدواریم ملت مصر موفق باشد و بتواند از این مرحله سنگین و دشوار با پیروزی بیرون بیاید.

خواست ما؛ استقرار و پایداری توأمان ارزش های الهی، آزادی انسان و پیشرفت جامعه

برگردم به خودمان؛ما همواره گفتیم و می گوییم که خواست ما استقرار و پایداری جمهوری اسلامی است.نظامی که در آن هم ارزش های الهی حاکم است هم ازادی انسان و هم پیشرفت جامعه و هم حق اعتراض و انتقاد وجود دارد و هم مسئولیت قدرت مداران در مقابل مردم و نهادهایی و این حاصل انقلاب ما بوده و باید باشد بجای آنچه افراط گرایان خشونت طلب مثلا در افغانستان می گفتند و اگر ما در ارائه الگو موفق باشیم خود به خود دیگران از اینجا الگو می گیرند.نه تنها اکثریت که مسلمانند بلکه اقلیت های غیر اسلامی هم احساس می کنند اگر این الگو پیاده شود در چارچوب این الگو و نظام حق و حرمت دارند و چرا این راه را انتخاب نکنند!

در نظامی که هم ارزش های الهی و هم اخلاق و عدالت و هم آزادی و پیشرفت و کار کارشناسی و مسئولیت حاکمان باشد خود به خود الگو می شود.

انتخابات آزاد؛آزادی بیان و آزادی اندیشه و تبادل اندیشه و رای و هزینه نداشتن انتقاد و اعتراض را در جمهوری اسلامی مهم می دانیم و جنبه های منفی با اخلاق و عدالت الهی پر می شود.

باید برای الگو سازی تلاش کنیم

کار ما بعد از انقلاب اسلامی فقط حفظ مرزها یمان نیست؛مرزهای عقیدتی مان هم باید حفظ کنیم،باید برای الگو سازی تلاش کنیم.

معتقدیم انقلاب ما انقلاب آزاد کننده بود و این آزادی باید در همه عرصه ها باشد به همین دلیل می گوییم در نظام جمهوری اسلامی رای ؛آزادی،حرمت مردم و عدالت باید جایگاه والا داشته باشد ومنظور از آزادی ولنگاری و هرج و مرج نیست اتفاقا ما به اخلاق در کنار آزادی و عدالت تکیه بسیار زیادی باید بکنیم و می کنیم ؛همچنانکه در جنبه سلبی استبداد و استعمار را باید با هم نفی کنیم.

فضای مطلوب در همان چارچوبی که قانون اساسی می گوید و در آرمان های ملت ایران بود و در انقلاب بیان شد و مطابق در خواست های تاریخی ملت بود اگر درست تامین شود بهترین خدمت به جمهوری اسلامی شده است ومردم ما با اشتیاق بیشتری در صحنه خواهند بود و خودشان را صاحب همه چیز می دانند.

من اصلا کاری به محتوای انتخابات گذشته ندارم ولی ببینید چقدر نیروها به خاطر مشارکت در انتخابات دچار تنگنا شدند؛این نه با معیارهای منطقی و شرعی و قانونی نظام جمهوری اسلامی سازگار است و نه به مصلحت خود نظام و حاکمیت.

این فضا باید باز شود از این فضای امنیتی باید بیرون رویم اگر واقعا دلبسته به انقلا هستیم همه هم باید تلاش کنیم.

به عنوان نقد نباید تخریب کرد؛ از ان طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد

نه به عنوان نقد باید تخریب کرد از ان طرف هم اعتراض و نقد نباید هزینه داشته باشد آن وقت خواهیم دید باز چه شورو شوقی در مردم ایجاد خواهد شد و چه دلبستگی هایی برای مردم خارج از مرزها ایجاد می شود که حرکتشان به این سو باشد.

به صراحت عرض کنم فضای کنونی کشور نه به مصلحت کشور و جامعه و حتی حکومت است و نه مطابق با معیارها وملاک هایی که قانونا و شرعا داریم.

به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند

امروز به ناحق گروه های قانونی و دلسوز منحل می شوند و راه فعالیت به روی دیگران هم بسته می شود. چرا باید احزاب و تشکل ها طی دو سال گذشته حتی نتوانند کنگره سالانه خود را برگزار کنند؟!به عنوان گام خیرخواهانه اول اجازه داده شود که همه احزاب کنگره خود را با امنیت و آزادی برگزار کنند این یعنی باز شدن آن فضای سیاسی و اجتماعی که البته این کافی نیست بلکه همه باید بتوانند در فرآیندهای تعیین کننده مثل انتخابات ؛ با تضمین امنیت و ازادیشان حضور فعال داشته باشند.

باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود

ساز و کار انتخابات طوری باشد که همه گروه ها احساس کنند آزادانه و با امنیت می توانند حضور داشته باشند و نامزد داشته باشند و برگزاری انتخابات به صورتی باشد که واقعا رای و نظر واقعی مردم تامین شود.

همه دولت ها و همه وزرای کشور در همه ادوار اجماع روی این داشته اند که باید در ساز و کار انتخابات تجدید نظر شود.آیا دیگر اجماعی بالاتر از این وجود دارد!؟این کار زودتر باید انجام شود و خود نظام هم بایدآن را انجام دهد.

با این امر می توان نگاه به اینده داشت نه نگاه به گذشته؛وقتی افق روشن باشد!آن وقت میبینید کشور دوباره متحد؛منسجم و پیشرو و همه در عرصه خواهند بود.

بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است

بزرگترین تضمین کننده نظام و انقلاب حضور مردم در صحنه است.حضور مردم هم انگیزه و شوق می خواهد.نظام و حاکمیت بیشترین نقش را می تواند در ایجاد فضا برای حضور مردم و تضمین حضور انها داشته باشد.

انشالله دل های همه ما تحول پیدا کند و همه ما به سویی برویم که درآن همه نیروهایی که عاقلند و علاقمندند امکان حضور تضمین شده ای داشته باشند آن وقت است که ما مطمئنیم گامی بزرگ در جهت رسیدن به اهداف انقلاب برداشته ایم.
بر اساس گزارش وب‌سایت رسمی سید محمد خاتمی، در آغاز این دیدار نیزرییس دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به ارائه گزارشی از اقدامات؛ فعالیت ها و برنامه های این شورا پرداخت.

همچنین تنی چند از اعضای این شورا در خصوص مسائل جاری کشور،نقطه نظرات خود را بیان کردند.از جمله موارد مورد تاکید، لزوم گسترش فضای سیاسی کشور؛ فعالیت آزادانه احزاب و رفع محدودیت های وارد بر آنان و همچنین اطلاع رسانی آزاد رسانه ها؛ رعایت قانون و احترام به حقوق شهروندان بود