۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

با ورود دهها هزار زائر به مشهد از ترس سیاسی شدن عاشورا تلفن های همراه مشهد قطع شد



سلام- خواستم باطلاع برسانم که روز 5 شنبه شبکه تلفن همراه در مشهد از کار افتاد که هیچکس دلیل آن را نمی داند. بعد از یک روز کامل این شبکه بصورت نیمه جان راه افتاده است. می گویند ایراد از شرکت مخابرات است، اما ما که باور نمی کنیم. یعنی مردم باور نمی کنند. دیگر به هیچ چیز اعتماد نیست و همه دنبال یک دلیل دیگری غیر از دلیلی که حکومتی ها اعلام می کنند می گردند. از جمله مردم می گویند چون سیل مردم از شهرهای اطراف و حتی شهرهای دیگر برای تاسوعا و عاشورا به مشهد سرازیر شده بود شرکت مخابرات تلفن همراه را قطع کرد زیرا مردم پیام هائی را با هم رد و بدل می کردند که ترسیدند تبدیل به یک همآهنگی در مراسم عزاداری و شعار دادن شود.
پیک نت   7  آذر

۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

:: گرفتن رضایت اجباری از خانواده ستار بهشتی توسط ماموران امنیتی

گوهر عشقی در واکنش به برخی اظهارنظرهای مطرح شده توسط مسوولین در خصوص اینکه مرگ ستاربهشتی به دلایل طبیعی و یا بیماری او بوده است به کمپین گفت:«من اصلا این حرف را قبول نمی کنم. ستار ۳۵ سالش بود و سالم. نه بیماری قلبی داشت که می گویند قلبش گرفته است و نه هیچ مشکل دیگری داشت. سه شنبه ای بچه ام را بردند سه شنبه هفته بعدش گفتند بیا و جنازه اش را بگیر. آخر من چطور می توانم باور کنم که مرگ او طبیعی بوده است.» *** گرفتن رضایت اجباری از خانواده ستار بهشتی توسط ماموران امنیتی واظهارات مادر وی: «از آقای لاریجانی می خواهم به من وقت ملاقات حضوری بدهد» یک منبع نزدیک به خانواده ستار بهشتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت علیرغم قول پیگیری مسوولان برای معرفی افرادی که در جریان بازجویی این وب لاگ نویس موجب مرگ او شده اند، چند روز پس از دفن ستار ماموران امنیتی مادر او را به دفترخانه ای برده اند و از آنها رضایت کتبی گرفته اند. وی به کمپین گفت: «می خواهند بازجویان را با این کار و همچنین اعلامیه پزشکی قانونی از مجازات رهایی بخشندگوهرعشقی مادرستاربهشتی درمصاحبه ای با کمپین از صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه درخواست کرد که به او اجازه بدهد با او ملاقات حضوری داشته باشد و در خصوص پیگیری مرگ فرزندنش با او صحبت کند: «من از آقای لاریجانی و دادستان تهران تقاضا دارم که اجازه ملاقات به من بدهند تا بتوانم مستقیم با آنها درباره مرگ پسرم صحبت کنم. من یک مادر داغدیده هستم، از آنها خواهش می کنم که به من یک وقت ملاقات بدهند. من نمی خواهم که ستار دیگری ساخته شود، از تمام مسولان تمنا می کنم که پیگیر مرگ بچه ام باشند و از خونش نگذرند… من هیچ چیز نمی خواهم جز اینکه مسولان قاتلان پسرم مجازات شوند

۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

مرگ مشکوک ستار بهشتی و پرسش هایی که باید پاسخ داده شود مهناز پراکند*


مهناز پراکند*
 دادستان گریزی ندارد و باید موضوع را از جنبه عمومی مورد پیگرد وتحقیق قرار دهد.   

باردیگر خبرمرگی مشکوک دربازداشتگاه های جمهوری اسلامی ایران و خبر داغدار شدن خانواده یک زندانی دربازداشتگاه ها، قلبمان را دردمند و اشکمان را جاری ساخت. وقتی بعد ازگذشت سال ها از قتل زهرا کاظمی در اوین و قتل زهرا بنی یعقوب درستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان، هنوز آمران وعاملان قتل معرفی نشده و به سزای عملشان نرسیده اند،انتظاری جز این نباید داشت که برخی مأموران امنیتی و غیر امنیتی خودسر با خیالی آسوده متهم را تا بدان حد شکنجه کنند که جان به جان آفرین تسلیم کند. در حقیقت به نتیجه نرسیدن شکایات اولیاء دم کشته شدگان در زندان و بازداشتگاه های جمهوری اسلامی ایران، پیامی است از طرف قوه قضائیه و به عبارت دیگر پیام حکومت است به دست نشاندگان خود در این قبیل بازداشتگاه ها و زندان ها که هراسی از کشته شدن متهمان به دل راه ندهند و هر طور می توانند عمل کنند که نظام حامی قدرتمند آنان است. هنوز زمان زیادی از مرگ مشکوک هدی صابر، امید میر صیافی، اکبر محمدی و... نگذشته است. هنوز یاد و نام محسن روح الامینی، امیر جوادی فر، محمد کامرانی،هدی صابر،دکترارزنجانی(پزشگ کهریزک)،                                                                                                                                                                                                                                                                            در خاطره ها باقی است. مرگ هاله سحابی هنوز در هاله  ای ازابهام است و خبری از عدالت و داد نیست. براستی چگونه می توان از نظامی مستبد که هیچ اعتقادی به عدالت وحقوق بشر ندارد، انتظار دادخواهی و اجرای عدالت داشت؟

در خبرها آمده است که ستار بهشتی نیز همانند زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب به سرعت و بدون هر گونه کارشناسی بر روی جسد به خاک سپرده شد. می گویند که حتی مراسم غسل پیکرش بدون حضور خانواده صورت گرفته است. دلیل این مخفی کاری و سرعت عمل برای به خاک سپاری چیست؟ آیا نمی خواستند خانواده، اقوام و دوستان پیکر آن مرحوم را ببینند؟ چه کسی پاسخگو است؟ براستی اتهام او و دلایل آن چه بوده؟ موجبات جلب او چه بوده است؟ چرابه دادسرا احضار نشده و تحقیقات در دادسرا انجام نشده است؟ چرا با قرار تأمین دیگری مثل کفالت یا وثیقه آزاد نشده است؟ آیا با قرار بازداشت در بازداشتگاه بوده است؟ دلایل بازداشت، نحوه بازداشت ونگهداری او در بازداشتگاه، نحوه انجام تحقیقات چگونه بوده است؟ چه شخص یا مقامی تحقیق از او را بعهده داشته است؟ اساسآ پرونده به بازپرسی ارجاع شده بوده است؟ بازپرس پرونده او چه کسی بوده است؟ آیا معاینه جسد انجام شده است؟ آیا جسد کالبد شکافی شده است؟ کدام پزشک از پزشکان قانونی، جسد را معاینه کرده است؟ زمان مرگ وعلت تامه مرگ مشخص شده است؟ آیا معاینه محل بازداشت او انجام و محل تا روشن شدن اصل قضیه پلمپ شده است؟ سؤالات زیادی است که باید در طول رسیدگی به موضوع به آنها پاسخ داده شود.

در یک نظام قضائی سالم و با ساختاری مستقل از قدرت و در یک نظام قضائی متکی به قانون، دادستان که عنوان مدعی العموم را با خود به یدک می کشد برای حفظ نظم جامعه و اجرای عدالت اولین مقامی است که مکلف است و باید از جهت جنبه عمومی جرم و حفظ نظم جامعه، شکایتی را علیه کلیه اشخاص مرتبط با قضیه طرح و پرونده را به جریان اندازد؛ اعم از اینکه اولیاء دم شاکی باشند یا نباشند. اعم از اینکه مجنی علیه یا مقتول اساسآ اولیاء دمی داشته باشد یا بی کس و تنها بوده باشد. چرا که درقوانین جزائی برای هر جرمی که تعریف و مجازات تعیین شده است، دو حیثیت و دو جنبه قابل تصور است و فرض بر آن است که با وقوع هر جرمی هم به شخص بزه دیده از جرم و هم به جامعه لطمه وارد می شود. از این جهت هر جرمی از دو وجه قابل بررسی و پیگیری است. یک وجه آن جنبه خصوصی جرم است که مربوط به هر فرد یا هر شخص حقیقی یا حقوقی بزه دیده یا آسیب دیده از جرم است و وجه دیگر آن جنبه عمومی جرم است که مربوط به آسیب ها و زیان های وارده بر جامعه است. در قوانین جزائی وقتی سخن از زیان دیدن یا آسیب دیدن می شود لزومآ به معنای ورود زیان یا آسیب مادی نیست بلکه آسیب های روحی ومعنوی و نیز زیان های وارده یا آسیب های اجتماعی را هم شامل می شود. هم چنین ممکن است در مواردی جرمی که واقع می شود ظاهرآ آسیبی به کسی وارد نکند اما موجب برهم خوردن نظم جامعه شود. موضوع مرگ یک اسیر در بازداشتگاه از موضوعاتی نیست که بتوان براحتی از آن گذشت . جرم قتل ازجرایم سنگینی است که آثار آن به جامعه و نظم عمومی جامعه نیز تسری می یابد لذا دادستان گریزی ندارد و باید موضوع را از جنبه عمومی مورد پیگرد وتحقیق قرار دهد.

اما با توجه به سوء سابقه قوه قضائیه ایران در پرونده های مشابه قبلی از جمله پرونده زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب، آیا می توان به امید اقدامات دادستان نشست؟ می توان امید داشت که بی طرفانه و مستقل بدون در نظر گرفتن منافع شغلی و شخصی خود و بدون ترس از قدرت های پشت پرده، تحقیقات را انجام داده و مجرمان را شناسائی و به سزای اعمالشان برساند؟ بدیهی است که نه، چرا که قوه قضائیه نیز رکنی از ارکان نظام است و همسو با سیاست های نظام، حرکت می کند. هدف مشترک، ایجاد رعب و وحشت برای مردم و نشستن بر سریر قدرت با تکیه بر ترس موجود در دل ها وذهن های مردم است. از این رو نباید به امید اقدامات دادستان نشست.

اولیاء دم ستار بهشتی باید برای برای روشن شدن ابعاد قضیه تا دیر نشده اقدام به طرح شکایت کنند. تا دیر نشده درخواست کنند تا نبش قبر شود و جسد آن مرحوم توسط پزشک مورد اعتماد خانواده و پزشک قانونی مورد معاینه دقیق قرار گیرد. باید همه جای بدن آن مرحوم به دقت معاینه شود و هر اثری از آثار ضرب و جرح وشکنجه باید به دقت گزارش شود. جمجمه شکافته شده وآسیب های احتمالی وارده بر سر و بر مغز به دقت دیده شود. معده و روده آن مرحوم باید معاینه و محتویات آن آزمایش شود، اعضای داخلی بدن از جهت احتمال خونریزی داخلی باید بدقت بررسی شود. باید علت تامه مرگ مشخص شود و سپس آن مرحوم به خاک سپرده شود.

با نگاهی مثبت گرایانه، فرض بر این است که دستگیری و بازداشت مرحوم ستار بهشتی بنا به حکم و دستور قضائی مقامی قضائی، صادر شده است. فرض بر این است که دستور انجام تحقیقات از مرحوم ستار بهشتی توسط مقامی قضائی به مأموران مربوطه داده شده است. فرض بر این است که دستور نگهداری مرحوم ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس یا هر جای دیگری توسط مقامی قضائی صادر شده است.

اگر چه قانونآ بازپرس می تواند انجام برخی تحقیقات را با آموزش های لازم به ضابطان دادگستری واگذار کند اما بر اساس همان قانون مکلف است که بر انجام تحقیقات توسط ضابطان دادگستری یا کارشناسان، نظارت داشته باشد بنحوی که بتواند صحت آنها را گواهی کند. ارجاع تحقیقات به افرادی غیر ضابط دادگستری عملی خلاف قانون و برای بازپرس یا دادستان مسئولیت زا است. از این منظر نیز دادستان یا بازپرسی که رسیدگی به پرونده مرحوم ستار بهشتی را بر عهده داشته است، مسئول است و می تواند مورد تعقیب قرار گیرد.

اولیاء دم حق دارند از کلیه کسانی که در دستگیری، بازداشت، تحقیقات، دادستانی، بازپرسی و همه مأموران مشغول به خدمت در بازداشتگاهی که ستار بهشتی در آن نگهداری می شد، شکایت کنند. هر کدام آنها می توانند متهم به قتل باشند و هر کدام آنان می توانند با شهادت بر آنچه که دیده اند، به روشن شدن قضیه کمک کنند.

بر اساس اخبار منتشر شده تعدادی از زندانیان بند 350 زندان اوین شهادت داده اند که در بدن ستار بهشتی آثار ضرب وجرح وجود داشته است بنحوی که بدنش له و لورده بوده است. بنابراین هر یک ازمأمورانی که تحقیق از ستار بهشتی را بعهده داشته اند باید در خصوص مرگ او پاسخگو باشند و روشن کنند که چرا، چگونه و توسط چه کسی آن مرحوم مورد ضرب وجرح واقع شده است.

هیچ مقامی حق ندارد متهمی را مورد ضرب و شتم قرار دهد یا او را وادار به اقرار یا اظهاری خلاف واقع کند.

اتفاقاتی چون مرگ مشکوک مرحوم ستار بهشتی در بازداشتگاه، شاهدی بر خودسری مأموران ومسئولان بازداشتگاه ها و در یک کلام شاهدی بر ناکار آمدی قوه قضائیه و هرج ومرج حاکم برآن است.



*
وکیل دادگستری منبع خبرجرس

۱۳۹۱ آبان ۲۵, پنجشنبه

رحیم مشائی: من برای انتخابات می آیم دولت را تحویل قالیباف نمی دهیم!


اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر احمدی نژاد که هم مازندرانی است و هم در ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی از اعضای کمیته های انقلاب در منطقه بوده، اخیرا در نشست مازندرانی های مقیم تهران شرکت کرده است. نشستی که جنبه انتخاباتی دارد.
مشایی در این نشست با تاکید بر اینکه نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد، گفته است:
هیچ کس نمی تواند جلوی من را بگیرد. قصد داریم در این 6 ماه اخر دولت مدام حمله کنیم  و دیگر با هیچ کس رودربایستی نداریم. هر روز باید منتظر یک بحث داغ از سوی ما باشند. آقایان هیچ سند و مدرکی از جریان موهومی که به اسم انحراف مطرح شده ندارند. همانگونه که احمدی نژاد اعلام کرده خود را برای شهادت آماده کرده ام ما هم خود را برای شهادت اماده کرده ایم.
7 سال است که مدام فعالیت می کنیم و به این راحتی دولت یازدهم را دست قالیباف نمی دهیم!
ما برای همه انهایی که در این 7 سال علیه دولت حرف زدند مسائلی داریم. اگر احمدی نژاد تنها ده دقیقه در مورد التهابات اخیر بازار ارز و سکه صحبت کند همه نگاه ها عوض خواهد شد.
فشارها بسیار زیاد است اگر حمایت های رئیس جمهور نبود حتما کنار می رفتم. (نقل از انتخاب)
پیک نت   25  آبان